RE: اين عضو قديمي دلش تنگه!!! دوستان کمک...
خواهرم،
عذر مي خوام كه دير مي نويسم...
اصلا به گفتگوهاي ذهنت توجه نكن! بهت گفتم كه اينها اثرات سندروم سي سالگي هست... اون مي خواد تو رو نسبت به همه چيز مشكوك و بد بين و نا اميد كنه! وقتي مي آد سراغت! فوري تمرين تنفس كن! و بهش بگو استپ! هيچي نگو! من شوهرم رو دوست دارم و ضمنا خودم تصميم مي گيرم!
اين كه مي گي مورد سو استفاده قرار مي گيري دقيقا مي فهمم چي مي گي! بله حق با شماست! اما اشكال هم از شماست! شما منفعل عمل مي كني و مي ترسي! از گفتگو مي ترسي و جرات نداري احساساتت رو صريح بيان كني...
يكي از مشكلات اساسي شما در گفتگوست...
كنار بقيه تمرينها،آيين گفتگو رو كه براي شميم بهاري 2 ، توضيح دادم براي شما لينك مي كنم... به شما كمك خواهد كرد
http://www.hamdardi.net/thread-16523-post-156993.html#pid156993
مثلا خطاي شما مي دوني كي اتفاق افتاد! وقتي شوهرت گفت ببخشيد و تو تشديد كردي! مي گفتي خواهش مي كنم! ديگه نكن! نه اينكه كشش بدي... اون گفته ببخشيد! حالا بيا و بگو نه نمي بخشم... اي بابا بيا ديه بده!!!
تمرينهاي قبلي رو دقيقا انجام بده و خودت رو ميون انبوه مطالب گم نكن!
آئين گفتگو رو گذاشتم كه بخوني فقط... تمرينهاش براي هفته آينده!
RE: اين عضو قديمي دلش تنگه!!! دوستان کمک...
جناب SCI میشه به تاپیک منم سر بزنید راهکارتون برای دوستان خیلی سازنده است اگر مقدور هست به تاپیک منم سر بزنید
RE: اين عضو قديمي دلش تنگه!!! دوستان کمک...
دل انگيز در جوبتون بايد بگم نه هميشه بابت اين کتک بخورم بلکه از کاري که ناراحت شده هم ممکنه ولي گاهي وقتها که من از کارش سکوت کردم و سرسنگين شدم عصبي شده و کتکم زده و بهم بعدها ميگه :من نميتونم ببينم تو ناراحت يا عصباني ميشي تو نبايد مثل من باشي وقتي سکوت ميکني يا اينجور ادا درمياري من عصبي ميشم...
و اما جناب sci عزيز با سلام و ممنون از راهنمايي تون
چشم سعي خودم رو ميکنم،بالاخره شما هم يه مرد هستيد و البته متاهل و راهکارهاي شما ميتونه بهم خيلي کمک کنه تا با همسرم درست برخورد داشته باشم.ممنون برادر گرامي...:72:
RE: اين عضو قديمي دلش تنگه!!! دوستان کمک...
سلام مي مي جان
چه خبر؟چكارا كردي؟
خبراي خوش داري برامون خانمي؟
RE: اين عضو قديمي دلش تنگه!!! دوستان کمک...
می می عزیز؛ کجایی خانومی؟
بیا بگو ببینیم چه کارهایی کردی برای حفظ کیان خانواده!:311:
شوخی کردم! بابا! نگرانت شدیم! خبری؟ چیزی؟
RE: اين عضو قديمي دلش تنگه!!! دوستان کمک...
دوستان سلام:72:
ممنونم که به فکرم هستيد ببخشيد نتونستم سر بزنم آخه چند روز ماموريت بودم و بعدش جابجايي اتاق کارم و کلي مکافات و آخر سر کلي کار که سرم ريخته،راستش اعصابم خيلي داغونه،تو مدت دو سال 5 بار تو اداره جابجا شدم و حالا هم يه اتاق کوچيک بهم دادن با يه آقا که يه ميز بيشتر هم جا نميشه و هر دومون با هم سر يه ميز نشستيم،ادارمون اونقدر بي فکره که فکر نميکنه يه خانم با يه آقا چطور با اين وضع کنار بياد،تو اين مدت هم بخاطر جابجايي اينترنت نداشتم،از يه طرف هم همسرم به اين موضوع حساسه و نميدونم چيکار کنم،بهم گفته حق نداري تو اتاق هم که هستي چادرت رو در بياري،امروز صبح وقتي ديد من از زير مانتو چيزي نپوشيدم (آخه هوا گرمه) بد جور عصباني شد فحش و بد وبيراه و باهام قهر کرد،خواستم بهش بفهمونم بابا هوا که گرمه منم که چادر سرمه ولي خيلي عصباني بود،راستش اينقدر تو اين مدت درگير بودم وقت نشده همه کارهاي جناب sci رو اجرا کنم،از خودم بدم مياد،تو اداره وقتي اعتراض کردم معاون برگشت بهم گفت :مدير از کارت راضي نيست بجاي اعتراض سعي کن با همکارت کنار بياي و مهذب بودن رو کنار بذاري در صورتيکه همه اينها يه ترفنده تا براي اين همکارم يه پستي بهش بدن آخه فعلا هيچ پستي نداره،راستش صبحها که بلند ميشم ميلي به اومدن به اداره ندارم از همه چي عصبي هستم،ميل ج ن س ي ام تقريبا صفر شده و اين رو همسرم هم تاثير گذاشته،دائم تو فکرم،از همسرم هم خسته ام،ميخوام يه اعترافي بکنم دوستان من بعضي وقتها به طلاق فکر ميکنم،ببخشيد اينها رو ميگم ولي خواستم دردل کنم تا يه کم آرومتر بشم....
RE: اين عضو قديمي دلش تنگه!!! دوستان کمک...
سلام .من عضو قدیمی نیستم ازدواج هم نکردم ولی فکر می کنم هر کسی اول در برابر روح و روان خودش مسئئوله نباید اینجوری به خودت ظلم کنی نباید فکر کنی باید بسوزی و بسازی...اخه عزیزم تو هم حق زندگی داری.طلاق انقدر هم که تو میگی ترسناک نیست و مردم فکر نمی کنند هر کی طلاق گرفت دیگه زندگی واسش تمومه.
یه بار توی این کتک خوردنات اگه اتفاقی واست بیفته هیچکس بجز خودت مسئول نیست و خودت زجر خواهی کشید.
کتاب (رازهایی درباره زندگی که هر زنی باید بداند) از دکتر باربارا دی آنجلیس رو بخون بهت کمک می کنه
RE: اين عضو قديمي دلش تنگه!!! دوستان کمک...
خواهرم...
توصيه هايي كه بهت كردم رو هر چه زودتر اجرا كن...
RE: اين عضو قديمي دلش تنگه!!! دوستان کمک...
سلام.به نظرم شما خیلی افسرده این بهتره به یک روانپزشک یا روانشناس مراجعه کنین چون تا وقتی این قدر نا امید و خسته باشین نه تنها نمیتونین هیچ قدم مثبتی بردارین بلکه فقط زجر میکشین.اول روح و روان و حتی اگه مشکل جسمی دارین جسم خودتونو مداوا کنین (حالا کاری ندارم چرا این قدر نا امید و افسرده شدین که مسلما طبق فرمایش خودتون در اثر رفتارهای همسرتونه)و در این مدت اصلا کاری به روابط خانوادگیتون و همسرتون نداشته باشین فقط سعی کنین روح و روان خودتونو آرام کنید(کاش مثلا بتونین برین خونه ی مادرتون یا یک دوست صمیمی) بعد که به یک درجه ی خوبی از تندرستی رسیدین با یک مشاور سعی در حل مشکلات خانوادگیتون کنین.
خواهر خوبم شما که تحصیل کرده و شاغل هستین نباید مثه یک زنه عصر حجر رفتار کنین چون با این روشی که در پیش گرفتین فقط سلامتیتون به خطر می افته.الان رابطه ی شما دو طرف بیمار هست.خودتون که میگین همسرتون اعتقادی به روانپزشک و روانشناس نداره پس شما بجنبین تا دیر نشده....
[color=#0000CD][b]
RE: اين عضو قديمي دلش تنگه!!! دوستان کمک...
خسته ام از خودم ،از زندگيم.از همه بدم مياد،از خودم،از زندگيم،از جامعه اي که توش زندگي ميکنم.انگاري زورکي زنده ام.از اينکه ميام ادارمون متنفرم.حالم از همه کسايي که ميبينمشون به هم ميخوره.دلم ميخواد اونقدر قدرت داشتم که همسرمو ،رئيسمو،بعضي از آدمها رو خفه ميکردم.کاش ميشد کار رو يکسره کرد تا هم شما و هم من از خودم راحت بشم،فقط تو حکمت کار خدا موندم...