جناب SCi ممنون
همه کارهایی رو که گفتین انجام میدم، چشم، فقط فرصت میخوام تا خوب یاد بگیرم
نکات مثبت شوهرم:
1-مهربونه
2-مسئولیت پذیره
این دوتا حسن خوب امروز شوهرم
نمایش نسخه قابل چاپ
جناب SCi ممنون
همه کارهایی رو که گفتین انجام میدم، چشم، فقط فرصت میخوام تا خوب یاد بگیرم
نکات مثبت شوهرم:
1-مهربونه
2-مسئولیت پذیره
این دوتا حسن خوب امروز شوهرم
عزیز دلم خوشحالم که فهمیدی که باید به خود احترام بگذاری و خودت تغییر کنی. هیچ اشکالی نداره شما پیشنهاد کننده باشی کم کم یاد میگیره . اگه میخوای باهاش عکس بگیری خودت پیشنهاد بده. مثلا بگو یه عکسم با زن خوشگلت داشته باشی بد نیست . شاید بخوای پز بدی. منم همینطور.( یعنی خودتو پر رنگ کن بعد هم بگو که خودت هم همیکنارو میخوای بکنی.) به هر حال ایشون ۳۸ سالشه و فکر میکنه خیلی وارده اما نیست. شما فقط با زبون محبت امیز باید خواسته هاتونو بگین و طعنه هم که دیگه یاد گرفتید نزنید. میدونم فردا میاین و به امید خدا یه کار مثبتی که انجام دادیدو مینویسید.
سلام maah100 عزیز ، جناب SCi سلام
maah100 جان ،مرسی که بهم یادآوری کردی چه کارهایی باید انجام بدم
راستش دوشب پیش همسر گفت دفترچه بیمشو آماده کنم میخواد بره دکتر، منم حاضر شدم تا رسید خونه بهش گفتم منم باهات میام، یه چکاب ساده بود، دکتر بهش گفت اضافه وزن داره و بهتره شبا شام سبک بخوره
منم از اون شب براش یه نوع سالاد درست میکنم و ناهارفردامونو جدا میزارم، چون هردومون ناهار میاریم سرکار، این دوشب خیلی خسته میشم، وقتی میاد خونه میبینه دوسری غذا درست کردم و خستگیمو حس میکنه خیلی اخلاقش عوض شده
همش میگه چکار میکنی، بیا بشین، یا مثلا دیشب از راه رسید گفت ناهار برام زیاد گذاشته بودی نصفش موند برای فردا، منم چیزی نگفتم ولی صبح بلند شد گفت ناهار چی داریم؟ بزار میخوام ببرم
خیلی خوشحال شدم که خستگیمو نادیده نگرفته
نمیدونم اثر چی هست، شاید مال اینه که این دوشب برخلاف تمام شبهای زندگیمون که سعی میکردم تا قبل از این که بیاد همه کارا رو انجام بدم و کامل پیشش باشم، این دوشب همش ازش دور بودم و تو آشپزخونه مشغول کار، و بعدشم که خسته خسته ، شاید مال این دوریه
من تو بیشتر مقالات میخوندم که بهتره زن وقتی شوهرش میاد خونه همش پیشش باشه و کاری انجام نده، الآن دچار دوگانگی شدم و واقعا نمیدونم چی درسته؟
در هر صورت ، بازم یک بحران رو از سر گذروندم و فکر کنم برای از بین بردن اصل مشکل باید به تمریناتی که شما و جناب SCi توصیه کردین بپردازم
برام دعا کنین
دلم میخواد همیشه زندگیم آروم و شاد باشه، از تنش و دلخوری بیزارم
و اما نکات مثبت شوهرم:
1-برای خرید وقت میزاره و مثل خیلی از مردها با عجله خرید نمیکنه و منو مجبور نمیکنه هرچیزی رو بخرم، حتی شده بارها منو برای خرید ببره اینکارو میکنه تا چیزی که به دلم نشسته رو تهیه کنم
2-تو بیشتر مسائل نظر منو میپرسه
سلام خواهر خوبم
رفتار شوهرت انعكاس كارها و تغييرات روحي شماست
پستهاي قبلي رو بخون و تمرينات رو انجام بده... قرار بود كه يك سري كارها رو تو برنامه روزانه ات بگذاري
نكات خيلي خوبي رو فهميدي... شايد بتوني بعضي هاي ديگه رو كشف كني... كه تا الان بهشون فكر هم نكردي...
حالا كم كم به اين نكات مثبت فكر كن... بيشتر از 1 دقيقه نباشه! و بذار آرومت كنه...
اصلا دچار دوگانگي نشو...دوري بيش از حد و نزديك شدن بيش از حد جفتش خوب نيست!
صفر و يك عمل نكن... بهش نزديك باش اما بگذار فاصله اي ميان شما باشد...
بد نيست بعد از كارهاي آشپزخونه ، يه وقتي رو با هم بگذرونيد... براي نوشيدن چاي...ديدن يك فيلم...
كم كم با رعايت آداب همدلي بذار برات حرف بزنه... تو پستهاي قبلي گفتم! ولي اصرار نكن
حالا كه اوضاع اروم شده يا چند روز ديگه...
ازش بشيوه درست درخواست كن كه تو جمع كردن ميز شام كمك كنه... خيلي محدود! كه زود تموم شه! مثلا محدود به گذاشتن ظرفهاي داخل يخچال در حد يك يا دو ظرف... اين درخواست ملتمسانه و عاجزانه نباشه ... با كلماتي مثل مي شه خواهش كنم... عزيزم... ممنون مي شم! و بعدش حتما ازش تشكر كن! تشويق مي شه! گاهي يه بوسه روز گونه هم مي تونه چاشني تشكراتت باشه... قبلا راجع به درخواست گفتم.. اگر نمي دونستي بگو بازم بگم
بزودي همه چيز خوب مي شه
سلام شمیم خوبم امیدوارم که خوب پیش بری. خیلی خوشحالم که آرامشت بیشتر شده.
فکر کنم یک چیزی که ما آدمها دچارش هستیم زوم کردن روی مشکلاتمون هست. توی زندگی مشترک چون ممکنه بعد از یه مدت یکنواختی پیش بیادآدم همش دنبال اشکالات زندگیش میگرده. حالا وقتی شما سرگرم یک کار دیگه هستی مثل آشپزی یک خورده زومت روی مشکلت کمتر میشه. ب
همینطور که قشنگ دارید پیش میرید ادامه بدید. به امید خدا یکروز اصلا یادتون میره که بی توجهی از جانب همسرتون رو حس کرده بودید و متعجب میشید.
شوهرتون خیلی خوب داره عکس العمل نشون میده. :104:شک نکنید که میتونید همه چیزو اونطور که دوست دارید پیش ببرید. اما مثلا وقتی میگه امروز نصف غذا مونده فردا میخورم. چرا اصلا باید ناراحت کننده باشه؟ خوب اینطوری قضاوت نکنید درسته که عدش از کار صبحش خوشحال شدید. اما این نشون میده شما فقط از دو پنجره مختلف دارید به یک منظره نگاه میکنید . چون خود من اگر شوهرم صبح بلند میشد و حرفش عوض میشد ممکن بود ناراحت بشم!:
و اما نکات مثبت شوهرم:
1-برای خرید وقت میزاره و مثل خیلی از مردها با عجله خرید نمیکنه و منو مجبور نمیکنه هرچیزی رو بخرم، حتی شده بارها منو برای خرید ببره اینکارو میکنه تا چیزی که به دلم نشسته رو تهیه کنم
2-تو بیشتر مسائل نظر منو میپرسه
[color=#800000]چقدر خصوصیات خوبی هستند:104: خوشبحالتون. خصوصیات خوب همسرتون رو و یا کارهای خوبشو در طول روز یادداشت کنید و هی با خودتون یاد آوری کنید. اگر کاری کرد که خوشتون نیامد یک لحظه صبر کنید و با خودتان فکر کنید : آیا من با ذهنیات خودم پیش داوری نمیکنم؟ !
سلام شمیم عزیزم .
امیدوارم همیشه خوشبخت و شاد باشی دوست خوبم . و مشکلت خیلی زود حل بشه .
" من تو بیشتر مقالات میخوندم که بهتره زن وقتی شوهرش میاد خونه همش پیشش باشه و کاری انجام نده، الآن دچار دوگانگی شدم و واقعا نمیدونم چی درسته؟ "
راست می گی . منم خیلی این تجربه رو داشتم مثلا توی کتاب مردان مریخی ، زنان ونوسی نوشته بود هیچ وقت ادای مادر رو واسه شوهرتون در نیارین و مثلا اگه دنبال جای پارک می گرده براش پیدا نکنید اون دوس داره خودش این کار رو بکنه ولی همین موضوع یکی دوبار اون اوایل واسه ما سوژه دعوا شد اون کاملا انتظار داشت براش جای پارک پیدا کنم . و از اون به بعد من این کارو می کردم و دیگه دعوایی در کار نبود .و چندین نمونه دیگه .
میدونی چیه ؟ خوبی این سایت اینه که همه حرفا از روی تجربه است و کسی که راهنمایی میده در مورد شرایط خاص زندگیمون این کار رو می کنه . من واقعا از پیدا کردن این سایت خیلی خوشحالم . به کتابا و مقاله ها نمیشه صد در صد اعتماد کرد .
سلام به دوستان خوبم که احساس میکنم همیشه میتونم رو همدردی و کمکشون حساب کنم و از راهنماییهای ناب و صمیمیشون استفاده کنم
جناب SCi سلام
سعی میکنم مرز بین بودن و جدابودنمونو کشف کنم،
راستش ما معمولا با هم یکی دوتا برنامه تلویزیون که هردومون دوست داریم میبینیم، بعضی وقتا مثلا نشستیم با هم فیلم ببینیم همسرم کتاب یا مجله میاره ، اوایل من کلافه میشدم بهش میگفتم خب آخرش نه از فیلم چیزی میفهمی نه از کتاب یا حتی چند بار به شوخی کتابشو جمع کردم، نمیدونم چرا اینکارو میکنه، مردها که همه میگن فقط میتونن رو یه موضوع تمرکز کنن، پس چه معنی میده اینکار ولی دیگه بیخیال شدم، دیگه بهش چیزی نگفتم ولی بعضی برنامه ها رو با هم میبینیم
دیشبم با هم تلویزیون تماشا کردیم، چند بار بهش گفتم چه خبر؟ گفت هیچی
یکی دوشبه وقتی بهش میگم چه خبر ، میگه مگه قرار بوده خبری بشه؟
بار اول شک کردم نکنه اتفاقی افتاده میخواد کم کم بهم بگه ولی فکر میکنه کسی بهم خبر داده، ترسیدم، ولی ظاهرا چیزی نیست
چشم
سعی میکنم یه چیزای کوچیک ازش بخوام و البته من با کوچکترین کارش حتما ازش تشکر میکنم، همیشه همینطور بوده
بازم چشم، سعی میکنم بیشتر بشه
من چند بار ازتون خواستم کتاب معرفی کنین، میشه کمکم کنین؟
و اگه زحمتی نیست بازم برام بنویسین، بیشتر بنویسین، به راهنمائیهاتون نیاز دارم
ممنون
Mahh100 عزیزم
از آرزوهای قشنگی که برام داری ممنون، به خدا دلم میخواد زندگی همه همینطور باشه، ایشالا مشکل تمام جوونها به راحتی حل بشه و از زندگیشون نهایت لذت رو ببرن
یه نکته، من از اینکه گفت ناهار نمیبرم ناراحت نشدم چون عمدی در کار نبود، فقط احساس کردم خستگی بیخودی به خودم تحمیل کردم
آخه من ساعت 6میرسم خونه، بعدش 2نوع غذا آماده کردن به اضافه یه جارویی، یه ریزه کاری یا کارهای شخصی به راحتی ساعت میشه 8:30-9 که همسرم میاد، خیلی خسته میشم، بعضی وقتا حسرت یه دراز کشیدن 5دقیقه ای به دلم میمونه به خدا
یه کم احساس خستگی بهم دست داد نه اینکه بگم غذا درست کردم بایییییییید ببری،
حتی روزهای عادی براش غذا آماده میکنم بهش میگم غذا برات گذاشتم اگه دوست داشتی ببر، شاید از طعم یه غذایی خوشش نیاد دلش نخواد ببره، به خدا اصلا اجبار نمیکنم
ولی بازم چشم، بیشتر دقت میکنم، هم تو فشار آوردن به خودم هم تو رفتارهای متقابلی که دارم
ممنون دوست عزیزم
Mahh100 عزیزم
از آرزوهای قشنگی که برام داری ممنون، به خدا دلم میخواد زندگی همه همینطور باشه، ایشالا مشکل تمام جوونها به راحتی حل بشه و از زندگیشون نهایت لذت رو ببرن
یه نکته، من از اینکه گفت ناهار نمیبرم ناراحت نشدم چون عمدی در کار نبود، فقط احساس کردم خستگی بیخودی به خودم تحمیل کردم
آخه من ساعت 6میرسم خونه، بعدش 2نوع غذا آماده کردن به اضافه یه جارویی، یه ریزه کاری یا کارهای شخصی به راحتی ساعت میشه 8:30-9 که همسرم میاد، خیلی خسته میشم، بعضی وقتا حسرت یه دراز کشیدن 5دقیقه ای به دلم میمونه به خدا
یه کم احساس خستگی بهم دست داد نه اینکه بگم غذا درست کردم بایییییییید ببری،
حتی روزهای عادی براش غذا آماده میکنم بهش میگم غذا برات گذاشتم اگه دوست داشتی ببر، شاید از طعم یه غذایی خوشش نیاد دلش نخواد ببره، به خدا اصلا اجبار نمیکنم
ولی بازم چشم، بیشتر دقت میکنم، هم تو فشار آوردن به خودم هم تو رفتارهای متقابلی که دارم
ممنون دوست عزیزم
سحرجان
مرسی که بهم سر زدی
آره واقعا باهات موافقم، منم این نقش مادرانه رو خوندم، بارها و بارها و تأکیدی که شده
ولی خدائیش خیلی جاها دلم نیومده باهاش همراهی نکنم ولی ته دلم شور میزده نکنه نقش مادرو دارم بازی میکنم، ولی نتیجش کاملا برعکس بوده و فقط محبت بینمون زیاد شده
منم خوشحالم که تو این سایت عضو شدم و کسانی هستند که اینجا خیلی زیبا منو راهنمایی میکنن و دوستان خوبی مثل شما پیدا کردم
آرزو میکنم زندگیها سرشار از محبت و شادی باشه و هیچ دلی غمگین و پر درد نباشه
انشاءا...
سلام دوستان خوبم
دیشب سعی کردم یه کم کنار همسرم باشم و یه کم ازش دور باشم، زیاد تو آشپزخونه نبودم ، ولی وقتی رفت پای کامپیوتر برخلاف همیشه که میرفتم سراغش رفتم دنبال کارای آشپزخونه
دیشب اومد خونه، میزو چیده بودم، کیک و شیرینی هم درست کرده بودم، تا اومد گفت هرچی میخوام رژیم بگیرم تو یه کاری میکنی که نمیشه، چه همه چیز خوشمزه
بعد از اینکه رفت پای کامپیوتر و من رفتم تو آشپزخونه، یه کم بعدش اومد گفت جدیداً چقدر کارخونه انجام میدی؟
منم گفتم خیلی وقتی میخوام اینکارا رو بکنم ولی وقت نمیشه
حالا نمیدونم ، احساس میکنم به بودن من هر لحظه کنارش عادت کرده، میترسم با این دنبال کار خودم رفتن به نبودنم هم عادت کنه، یا شاید یه پاسخ به همون نیازی هست که شما گفتین با تنها گذاشتن درش به وجود میاد
میشه اینو برام روشن کنین؟ این اتفاقها خوبه یا بده؟
ممنون
و البته یه اتفاق خوب دیگه هم افتاد
من بازم ازش پرسیدم چه خبر؟ طبق معمول گفت هیچی
ولی آخر شب یه قضیه رو برام تعریف کرد،
من به یه نتیجه ای رسیدم، وقتی چیزی میخوام و با گفتنش بحث شروع میشه و حتی دعوا میکنیم، تو طولانی مدت اون موضوع رو رعایت میکنه
این درسته؟ یعنی باید همین روشو ادامه بدم؟ یا یه مهارت اشتباهه؟
مهارت درست رسیدن به خواسته ها همون سکوت و محکم بودن در خواسته هامه؟؟
نکات مثبت شوهرم :
1-سعی میکنه برای اوقات فراغتمون برنامه ریزی کنه
2-شیطون و خوش صحبته
سلام خواهرم
نتايج چطور هست؟
نه با همون روشي كه گفتم به نبودنت عادت نخواهد كرد... بذار موضوع خيلي عادي باشه!
روشهايي كه الان به كار مي بندي بسيار خوبه
از ايشون مي پرسي چه خبر... اگر اين جمله چند بار تكرار بشه... عكس العمل به همراه داره
به صورت عادي بپرس و اصراري نداشته باش... مي گه هيچي بگو خب خدا رو شكر....تو براش تعريف كن!
مي توني با تعريف كردن راجع به موضوعات مورد علاقه شوهرت، حالا بحث سياسي،موضوع روز و يا هر موضوع ديگه اي.. كه البته خودت خوندي و يا سوالي كه برات پيش اومده ايشون به سر ذوق بياري تا برات تعريف كنه...
موردي رو گفته بودي كه هنگام ديدن فيلم مجله و ... مياره و نه از فيلم چيزي مي فهمه نه از مطلب... مشكل ايشونه! نه مشكل شما... از فيلمت لذت ببر!
در مورد شيوه بيان درخواست گفتم... درخواست بايد صريح،روشن و محكم باشه... در زمان مناسب بيان بشه و حتما با ذكر چند نكته مثبت ايشون...
ضمنا مي دونستي شوهرت داره ازت ياد مي گيره زندگي رو... كم كم بيشتر هم متوجه مي شي!
از امشب سعي كن وقتي صحبت مي كني همدلي كني...خوب اين كار رو انجام بده! قبل بهت گفتم چطوري...
به مدت 15 دقيقه كافيه
روابط زناشويي رو وسعت بده و سعي كن از وضعيت آماتور به وضعيت حرفه اي تر ارتقا پيدا كنه... (شيوه ارتباط صحيح رو براي يكي يه دونه نوشتم..
رابطه زناشويي
پستهاي قبلي رو بخون... (اصرار مي كنم براي اينكه فراموش نكني، و نكات مثبت رو تو زندگيت هر روز بكار بگيري)
به نكات مثبت شوهرت به شيوه اي كه گفتم فكر كن...
خیلی خوبه خوشحالم:104: همانطور که آقای sci گفتند عمل کن. تا حالا که خیلی خوب بوده. سراغ وسواس فکریت هم نرو . وقتی همه چیز داره خوب پیش میره یعنی عملکرد الانت درسته. پس به فکر کارهایی که قبلا کردی نباش. اگر شده مطالبی رو که اینجا به دردت خورده را توی یک کاغذ بنویس. روشهای خوبی که خودت هم پیدا کردی رو بنویس و انقدر هر روز صبح بخون که یادت نره. احترام به خود. اصرار نداشتن بر روی بی محلی. و اینکه آقای sci هم گفتند: یکبار بگو چه خبر و دیگه نپرس و اگز هم شده خودت چیزه تعریف کن. به هر حال حرفهای آقای sci را مثل طلا آویزون کن به گوشت:43: