RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
وای
سابینا چه فیلم تکان دهنده ای، خیلی ترسناک بود.... ((عجب دوره و زمونه ای شده!!!))
قلب تنها این فیلم رو برای شوهرت ایمیلش کن، شاید سر عقل بیاد،!!!
یعنی امیدوارم که به خودش بیاد، معلوم نیست تا امروز اون مرد .... چقدر مغز شوهرت رو شسته!!! زودتر باید دست به کار بشی!!!
دختر تو نمی ترسی مرد غریبه اونهم از نوع ماهواره ای!!!! بیاد تو خونه وقتی تو تنهایی؟؟؟
عجب دل و جراتی داری!!!
حداقل همسایه ات یا دوستت رو خبر کن بیاد پیشت!!! بعدا برات دردسر می شه!!:305:
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
آسمان تنها عزيزم من نمي تونم اينو براش بفرستم سريع جبهه ميگيره و مي گه استاد من اينجوري نيست خوبه و ... و در ضمن اگه بهش فيلمو نشون بدم كه بعدا اگه استادشو بگيرن ميفهمه من خبر دادم و ديگه زندگيم تمومه...
در مورد آقاي ماهواره اي هم من طرفو مي شناسم با پدرم آشناست و مي شناسمش و از طرفي به همسايم كه عروس عممه ميگم بياد خونمون و تو مدتي كه پايينه خودم در اپارتمان و باز مي گذارم و توي راهرو ميمونم. :72:
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
من واقعا نمی فهمم، تو می خوای شوهرت رو از این وضعیت خارج کنی یا نگران جبهه ای هستی که ممکنه بگیره؟؟؟
ضمنا شما که با هم قهرید، تازه بهتر اگه بخواد جبهه بگیره باهات حرف می زنه و ممکنه بتونی حرفات رو بهش بزنی!!! :163:
خانمی اینطوری پیش بری ممکنه یه روز بهت بگه: ازت انتظار داشتم راهنماییم کنی!!!
تا شوهرت بیشتر از این توی این وضعیت فرو نرفته، بهش کمک کن واقعیت رو ببینه و خودش رو از این جریانات بیرون بکشه و به زندگیت برگرده.
در مورد ماهواره ای هم خیالم راحت شد، اینطوری بهتره :310:
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
آسمان تنها من بارها بابت اين استاد باهاش حرف زدم مي گه من از اين استاد خوبي هاشو ميگيرذم و كار به مسائل ديگه ندارم بهش گفتم چه حرفايي به من زده چه چيزايي شنيدم ولي تو گوشش نمي ره. براي همين ميدونم اين فيلم جز اينكه اونو عصبيتر كنه فايده اي نداره. و اينكه من يه عده دوست دارم كه مريد اين استادن و زندگيشون خيلي بهتر از منه. نمي دونم شايد من دارم اشتباه ميكنم. شايد مشكل من اصلا اين استاد نيست. شايد نحوه برخورد همسرم با استاده كه منو حساس كرده از اينكه مي بينم همه مسائل ريز و درشت زندگيمونو به اين مرد مي گه عصباني مي شم. از دعواهامون تا مسائل كاريش. آخه به استاد معنوي اون مسئله اقتصادي شوهرم ديگه چه ربطي داره؟؟
و من يادمه كه سر قرارداد بستن بابت يه مسئله تجاري به شوهرم پيغام ميداد كه" فرصت داره تموم ميشه و تا امروز عصر مهلت داريد" يعني از غيب ميدونه و داشت به همسرم هشدار ميداد و همسرم بعد از اين حرف خودشو به اب و آتيش زد. از اينكه مرد من اينقدر ساده لوحانه رفتار ميكنه حرصم ميگيره.
شوهرم به دادشم گفته كه من فقط با اين آقا دردو دل مي كنم و ايشون هيچ وقت نظري نمي دن در مورد تصميم كه من بايد بگيرم فقط ميگه تمام جوانبو بسنج و تصميم اگاهانه بگير. خوب چه درديه كه با اين آدم مشورت كني؟ مگه خودش توي زندگيش موفق بوده. زن اولشو طلاق داده و الان يه زن داره از شاگرداي خودش كه همسن بچشه و از لحاظ مالي هم هشتش گرو نهشه.
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
عزیزم شما با درست رفتار کردن سبک نمیشی. من میگم انگار نه انگار قهره. آره سلام کن اما منتظر جواب نباش انگار که کرو لال باشه و تو داری باهش حرف میزنی . اصلا به روی خودت نیار. ممکنه اولش برای اینکه به شما بفهمونه قهره برخوردهابدتری بکنه اما وقتی دید شما عین خیالتون نیست. کم کم یک راهی برای بیرون آمدن میکنه. اگر هم نکرد دیگه شما که مسئول بد رفتاریهاش نیستید یعنی دیگه بهونه نداره. منم نگفتم که منت بکشید یا مهربونی کنید. نه اصلا منت کشی درست نیست. قبلا اینکار رو کردید. ولی یک روش را بکار بگیرید عادی رفتار کنید بدون قربون صدقه و.. انگار که دارید با همکارتون حرف میزنین. جوابم نداد نباید بهتون بربخوره اگر از این چیزها ناراحت میشید روی خودتون کار کنید که ناراحت نشید. اگرم میخواین قهر باشین خیل عادی باشید. یعنی نه اینکهبرید توی اتاق درو ببندید یا تنهایی غذا بخورید. یک روش ارتباطی ساده پیدا کنید. نهایتش هر چی بشه شما کار بدی نکرده باشید که بهانه ای در دست ایشون باشه. اون خواسته هایی رو هم که ایشون به برادرتون گفتن رو براش بدون اینکه منتظر آشتی کردنش باشید انجام بدید. کمی صبور باشید. اگر میخواین زندگیتون رو حفظ کنید باید صبور باشید و مدام هم تغییر رفتار ندید یعنی یک رفتار نرمال را انتخاب کرده و به همون روش ادامه بدید تا ایشون تغییری کنند و بعد شما هم به نسبت تغییرات ایشون تغییر کنند. خیلی هم توی رفتارشون تا وقتی که آشتی نکردید دقیق نشید.
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
سلام
از ماه، آسمان تنها و سابيناي عزيز كمال تشكر را دارم. ديشب همسرم تا 12 شب منزل نيومد ولي من از خونه بيرون نرفتم و تصميم گرفتم چند روزي رن خونه باشم. آشپزي كردم و لباس هاي همسرمو اتو كشيدم و جارو زدم و ...
بقيه وقتم هم به مطالعه گذشت ولي كلا حالم خيلي بده و طاقتم كم شده و افسرده هستم.
شوهرم كه اومد خونه رفت توي اتاقش و نشست پاي كامپيوتر به ديدن فيلم. راستي ديروز به آقا ماهوارهاي زنگ زدم كه نياد. خيلي فكر كردم ديدم ممكنه بعدا شوهرم معترض بشه و نخواستم بهونه دستش بدم.
آخر شب هم براي خواب شوهرم در اتاقشو بست و خوابيد! از اين كاراش حالم به هم ميخوره. خيلي روحا و جسما ضعيف شدم. ديشب كلي گريه كردم ولي آروم جوريكه شوهرم نفهمه. نمي دونم تا كي ميخواد به اين تنبيه ادامه بده!!:302:
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
قلب تنها راستش من دیگه اعصابم داره از این وضعیت زندگی شما به هم می ریزه...
با عرض پوزش از سایر دوستان و مشاورین سایت
به نظر من شوهرت اصلا حق نداره باهات اینطوری رفتار کنه!! من اگه جای شما بودم بدون اینکه بهش اطلاع بدم و حتی یه پیغام بذارم می رفتم خونه مامانم اینا، تا ببینم بازم می خواد این رفتارای زشت رو ادامه بده؟؟؟
حتی محکوم هم توی دادگاه حق صحبت و دفاع از خودش رو داره!!!!
دیگه داره شورش رو در میاره، اصلا بالغش شکل نگرفته، عین بچه دبستانیها قهر می کنه و در اتاقش رو می بنده!!! اصلا این رفتارش در شان یک مرد بزرگسال نیست، :320:
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
آسمان تنهاي عزيز بايد بيشتر صبور باشيم. من پارسال با همسرم دعوام شد و حدود 40 روز منو گذاشت منزل پدرم و بعد هم من خودم فرستادم دنبالش وگرنه نميومد تا من برم بگم غلط كردم. البته تقصير از من بود به پدر و مادرش توي دعوا اهانت كرده بودم و اون روي اين قضيه خيلي حساسه و منو ساعت 1 شب گذاشت در خونه بابام گفت بمون تا آدم شي! و خوب بعد از اون جريان هم من ديگه توي دعوا و جر و بحث حواسم بود به كسي اهانت نكنم و اين درس شد براش كه از طريق قهر مي تونه نتيجه مطلوب بگيره. يكي از موارديكه ميدونه من برام خيلي سخته حرف از طلاقه چون يه بار قبلا تو دوران عقد طلاق گرفتم و توي شهري زندگي مي كنم كه حرف و حديث زياده و اعتبار خانواده و آبروم برام خيلي مهمه و شوهرم اينو ميدونه.
زندگي توي منزل پدرم هم برام سخته چون در و همسايه و فاميل متوجه قهر و دعوام مي شن و پدر و مادرم هم آدماي حساسي هستن و اونقدر توي خونشون در مورد اين مسئله بحث مي شه و زير و رو مي شه كه اعصاب همه درگير و ضعيف مي شه. الانش كه من خونه خودم هستم مامان بابام به دليل اين مسائل من به شدت عصبي شدن.
مادرم هر عصر ميره امامزاده و برام دعا ميكنه و هر روز پيگير منه كه چي شد؟ غصه نخورم! صبور باشم و ...مادر و پدرم اعتقاد دارن يه بار بايد اونقدر صبر كنم تا بفهمه كه با اين روش ديگه نميتونه ادامه بده و بعدها نخواد از اين راه به من بفهمونه كه كارم اشتباهه. ولي من خيلي خسته شدم. از طرفي برم خونه پدرم مسئله من حل نمي شه بلكه بهش دامن زده ميشه و پاي خانوادهها علنا كشيده مي شه وسط. من به مادر شوهرم كه توي شهر ديگه زندگي ميكنه زنگ ميزنم و احوالپرسي ميكنم ولي به روي خودم نيوردم كه چه اتفاقي افتاده ولي حس مي كنم مي دونه جون سرسنگين باهام رفتار ميكنه و كلا آدمايي هستن كه خودشون رو توي بحث و مسائل ما هرگز دخيل نكردن و به دليل دور بودن از ما كلا از اين مسئوليت شونه خالي مي كنن.
من ميخوام منتظر باشم تا خود شوهرم بياد و اين سكوتو بشكنه و با هم حرف بزنيم. همون اوايل قهرش بهش گفتم هر وقت خواستي مثل دو تا ادم بالغ با هم حرف بزنيم من آمادهام ولي مثل اينكه اصلا نميخواد؟؟!!!!
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
ok
اگه تصمیمت اینه، دیگه دلیل نداره شبها گریه کنی! باید قوی باشی و طاقت بیاری.
ضمنا تو هم برو واسه خودت فیلم نگاه کن و کتاب رمان بخون، بهت کمک می کنه که متوجه گذر زمان نشی.
موفق باشی:72:
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
سلام
فكر ميكردم بتونم تحمل كنم
فكر ميكردم صبرم بيشتر از اين باشه
ولي ...
ديگه دارم ميبرم. ديگه طاقتم تموم شد. ديگه از شوهرم متنفر شدم. ديشب كه بهش نگاه كردم حس كردم اونقدر تو دلش كينه داره كه شبيه هيولا شده بود. زشت و نفرتانگيز.
امروز فقط گريه كردم. فقط. از صبح دارم اشك ميريزم. با پدر و مادر و برادرم حرف زدم و گفتم من تا يك هفته ديگه تحمل مي كنم اگه خواست تغيير اساسي به زندگيمون بديم و بريم مشاور و ... كه هيچي وگرنه ديگه ميام خونه پدرم و بقيه رو مي سپرم به بابام و برادرم. واقعا هدفش چيييييييييييييهههههههههه؟ من روز به روز ازش دورتر مي شم. و نسبت به زندگيم دلسردتر. چرا داره اينجوري ميكنه. آخه رسيدن به هدفش به چه قيمتي؟ خرد شدن من؟؟؟
پدرش به خاطر كارش چند ماه، چند ماه، ميره شهر ديگه و داره پول جمع ميكنه ولي يكبار نيومد ببينه پسرش چيكار ميكنه. چه اعتقادي داره. چه فرهنگي داره؟ چه مسلكي؟ مشكل داره يا نه؟ بي هيچ مسئوليتي. و شوهر من هم ديده هر دفعه هر كاري كرده پدر و برادر من به روش نيوردن و باز همون عزيز و محترمي كه بوده بوده. فهميده نقطه ضعف ما ابرومونه. چون من يه بار تو دوران عقد جدا شدم و به هيچ عنوان حاضر به جدايي نيستم؟؟؟ و اونم از اين ضعف سو استفاده ميكنه. آخه آدميكه تحصيلكيرده است. آدميكه 30 سالشه چرا اين روش آخه؟؟؟
از كارشناساس محترم ميخوام بهم بگن الان چيكار كنم. خيلي خسته شدم. داغونم. كمكككككككككك:316::316::316: