نمایش نسخه قابل چاپ
ممنون از دوستان که به من محبت دارن
در جواب فرانک 1389 عرض کنم که خانوم من بهم گفت که 6 ماه با نامزد قبلیش دوست بوده
منم این حرفو به خانواده اش منعکس کردم که اونام تعجب کردن و اصلا باور نکردن و گفتن دختر ما اصلا همچین کاری نمیکنه
این حرفا ماله 7ماه پیشه
بازم ممنون از همتون
آقا رامین عزیز
گفتی زندگی شما عین یه درخت توی باد اسیر دست طوفان شده و هر دم به سویی کج میشه، خوب این یک هشدار خیلی خوب است برای شما مبنی بر اینکه : الان وقت تصمیم گیری نیست
یک مدت به خودتون و همسرتون زمان بدید برای اینکه این گرد و غبار ها بخوابه و بتونید بقیه راه رو بهتر ببینید ، حتی اگر من جای شما بودم سه چهار ماهی جدا زندگی می کردم و خوب فکر می کردم به عواقب کارم، به ادامه یا جدایی
در رابطه با مشاور هم احساس می کنیم رابطه قبلی خانومتونو نگفتین چون یه نوعی حس غیرت و مردانگیتون تحریک می شد، نمیدونم مشاورتون خانوم بوده یا آقا، ولی خواهشا این دفعه که رفتید هم این موضوع رو بگید ، اصلا پیش خانومتون نگید تنهایی به خودش بگید و هم جرفهای دلتونو صادقانه روی کاغذ بنویسید که اونجا فراموشتون نشه و بگید ، یه مثل ترکی میگه هر کی دردشو نگه نمی تونه درمانشو پیدا کنه
دردتون رو صادقانه بگید تا درمانتون راحتتر باشه، ضمنا ما ها هر کدوم فکر می کنیم مشکلمون منحصر به فرد هست و تنها ما هستیم که این مشکل رو داریم، در صورتی که مشاور ها ماهانه چندین نفر رو با مشکلات مشابه شما راهنمایی می کنن، حتی تو همین تالار هم چندین نفر با مشکل مشابه شما اومدن و حرفشونو گفتن، بنابراین شرم حضور نداشته باشید و راحت حرف دلتون رو بزنید . یادمون باشه که این نیز بگذرد ...
ما نمیتونیم چند ماهی جدا از هم زندگی کنیم چون خانواده خانومم اونو کتک میزنن و هی فشار میارن که برگرده پیشه من، همونطور که قبلا اینجوری شد
و اونا خانومه منو به زور فرستادن پیشه من، که اون 3 سری هم که رفت و اومد به هم گفت اگه فشار خانواده و ترس از کتک اونا بود اصلا برنمیگشتم
من چندین و چند بار از پدر ومادرش خواهش کردم که همسرمو نزنن و بذارن خودش انتخاب کنه که میخواد برگرده یا نه ولی باز کارخودشونو میکنن
البته اونام دلشون میسوزه و نمیخوان این زندگی به جدایی ختم شه
فقط موندم که چطور زنی حاضر میشه از خانواده اش کتک بخوره، حرف مردمو به جون بخره، آینده اشو به خطر بندازه و از زندگی با کسی که همیشه دوسش داشته، یکبار روش دست بلند نکرده بهش فحش نداده هرچی خواسته فراهم کرده، فرار کنه
نمیدونم چیو میخواد اثبات کنه؟
و به این نتیجه رسیدم هرچه بیشتر محبت کنی، کمترمحبت میبینی!
و اینکه زنا عاشق مردایی میشن که بهشون بی محلی کنه و غیرقابل دسترس باشن
و البته دوست محترم تجربه اي براي خودتان كه به نظرم بايد در اين زمان و اين شرايط بيشتر متمركز كسب تجربيات خودتان باشيد .
من اميدوارم كه هر چه زودتر آرامش به محيط خانه و دلهاي شما دو نازنين برگردد كه فكر مي كنم بهترين راه آن هم رفتن نزد مشاور است .
لازم نيست كه همسرتان متوجه بشود شما با مشاور چه حرفهايي مي زنيد . مسير درست مشاوره را شما به دست بگيريد و در خلوت با مشاور صحبت كنيد و سر نخ موضوع را به دست او بدهيد . او خودش مي داند چگونه وارد عمل بشود .
پس نتيجه اين شد كه شما مراحل مشاوره را تحت مديريت سالم و شفاف قرار دهيد و در اين راه با مشاور همكاري كنيد .
دوست عزیز آقای زمانی،
زندګی شما به مرحله ای رسیده که شما نمی تونی بګی به خاطر غرور همسرم یا توهین نشدن به ایشون و ... نمی خوام به مشاورم بګم، نمی خوام برم پزشک قانونی و ...
شما الان به خاطر شک و ابهامی که خانمتون ایجاد کرده اند دارید زندګیتون را از هم می پاشید. دلیل شخصیتون هم این است که همسرتون ارتباط جنسی داشته اند. چون ارتباط عاطفی ( نامزدی و دوست بودن با شخص مذکور ) را قبلا می دانستید و علیرغم آن با همسرتون ازدواج کردید. خب اولین اشتباه شما همین بود که در مورد مساله ای که اینقد برایتان مهم بوده تحقیق نکردید. شما در صورتی می تونید از کنار چیزی بی توجه رد بشید که اګر روزی خلافش ثابت شد بتونید تحملش کنید.
نامزدی سه روزه اصلا قابل بیان کردن هم نیست چه برسد به فکر کردن. به نظرم خانواده ی ایشان برای حفظ آبرو و مجبور کردن ایشان به زندګی با شما در مورد نامزدی ایشان دروغ می ګویند و زمان بیشتری بوده است. البته عبارت حفظ آبرو در خانواده های مختلف مفهوم متفاوتی دارد. کما اینکه در بعضی خانواده ها بعد از عقد دختر و پسر در هر رابطه ای آزادند و در بعضی خانواده ها حتی اجازه با هم خرید رفتن هم ندارند. پس منظورم را از حفظ آبرو اشتباه برداشت نکنید. شاید برای خانواده ی ایشان حتی نامزد بودن به شکل خیلی محدود و رسمی هم زیاد جالب نباشد و برای همین سعی در کتمان آن یا حداقل کوتاه تر بیان کردن زمان آن دارند. این را شما با شناختی که از خانواده شان دارید می توانید تشخیص بدهید.
شما به مرحله ای رسیده اید که باید در این مورد واضح صحبت کنید. یک نامزدی رسمی چیزی نیست که بشود پنهانش کرد. بالاخره چند نفر از اقوام و همسایګان در این مورد اطلاع دارند. حتی همان نامزد قبلی. وقتی پای حفظ زندګیتان وسط است مجبورید که حدود و زمان این نامزدی را مشخص کنید.
نکته ی دوم این است که اګر نوع پرده ی بکارت همسرتان از نوع خاص بوده و ... مسایلی که در مورد اولین ارتباط جنسیتان مطرح کردید درست باشد، با مراجعه به پزشک قانونی قابل تشخیص است. چون به هر حال این پرده همچنان باید وجود داشته باشد.
نکته ی سوم این است که در دفعات اول ارتباط جنسی ( حداقل یکی دوماه اول ) عضلات ورودی همچنان سفت هستند و ارتباط کمی مشکل است. ارتباط های اولیه تان قاعدتا باید دردناک و سخت بوده باشد و بعد از شش ماه الان باید متوجه تغییر در راحتی ارتباط بشوید. اما اګر از اول تا امروز همین بوده، احتمالا ...
ضمن اینکه اګر تعداد ارتباطهای قبلی محدود و کم باشد ممکن است شما متوجه نشوید. منظورم این است که نبودنش شاید دلیل باشد، اما بودنش دلیل بر ... نیست. ( ببخشید نوشتن این جملات خیلی برایم سخت بود ولی ګفتم شاید ندانید و برای حفظ زندګیتان به دردتان بخورد )
نکته ی چهارم اینکه شما انګار فراموش کرده اید علت اصلیتان به مشاور چی بوده. تصمیم شما جدایی است بدون اینکه مطمئن باشید که علتی که در ذهنتان است درست است یا نه. بهتر نیست اول مطمئن شوید بعد از مشاور برای هضم مساله کمک بګیرید؟ اول مطمئن شوید که همسرتان راست می ګوید. برای این اطمینان راههای زیادی هست. چرا با حدس و ګمان می خواهید زندګی خود را خراب کنید؟
اګر ممکن است بګویید الان دقیقا دارید می رید مشاوره برای چی؟ چون من درست نفهمیدم.
رابطه جنسی ما همیشه با مشکل بوده و هست و همسرم تحمل این رابطه رو نداره و همیشه حین عمل درد میکشه و از منم میخواد زودتر تمومش کنم...ولی کارهای جانبی حین عمل رو دوست داره
ما مشاور میریم چون باید سیر قانونی مراحل طلاق باید طی شه
مدت نامزدی هم کاملا مشخصه ولی رابطه دوستی مشخص نیست و حدود آن هم مشخص نیست
من فکر کردم شما دارید می رید مشاوره تا انشالله مساله حل بشه!!
شما دارید به شکل فرمالیته می رید مشاوره؟؟
یعنی جدی جدی تصمیم گرفتید جدا بشید؟؟ شاید به قول خانم فرانک این فقط یک دروغ باشه.
شاید خانمتون داره سادگی و بچگی می کنه. شما چرا؟؟
خانمها مثل آقایون نیستند که بتونند بدون ارتباط روحی ارتباط جنسی خوبی داشته باشند. اگر خانمتون از نوازشهای شما لذت می بره یعنی دوستون داره. یعنی از نظر روحی روانی باهاتون راحته و ... ایشون اگر فکرش جای دیگه ای بود هر تماس دست شما براش ( ببخشید) عذاب آور و چندش آور بود. زندگیتون را الکی خراب نکنید.
شما که می گید اون آقا داره به ریشتون می خنده که قبلا با همسر شما بوده، می دونید بعد از طلاق چقد به ریشتون خواهد خندید که چه ساده زندگیت را از هم پاشیدند؟ و اگر یک در میلیون با همسرتون ازدواج کنند چقدر به شما خواهند خندید که با یک نقشه ی ماهرانه علاوه بر از هم پاشیدن زندگیتون آینده ی خودشون را هم با مهریه ی ایشون بیمه کردند ... ( البته من کلا به این به ریش خندیدن موافق نیستم. اما دارم از منظر خودتون نگاه می کنم وگرنه دیگران هرچقد دوست دارند بخندند، مهم این است که شما کاری را بکنی که درست است و به صلاحتون است. )
کسی با سه روز نامزدی کارش به رابطه ی جنسی نمی رسه. با توصیفاتی که شما از خانمتون کردید هم بعیده که در زمان دوستی تسلیم دوست پسرش و رابطه با ایشون بشه. شما یک ذره جا و احتمال اشتباه بدهید و یکبار دیگه به دقت همه راههایی را که ممکنه ثابت کنند که این حرف دروغه بررسی کنید.
الان فقط در یک کلمه ( به خودتون ) بگید که آیا مطمئن هستید که ارتباطی بوده یا شک دارید؟ بله یا خیر؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
نشانه های کمالگرایی شما
1 – تصویری که از ازدواج و همسر انتخابی برای خود ساخته بودید ودختری در کمال مطلق دیدن ( نسبت به خواسته ها و آرزوهایتان ) ، به گونه ای است که هر گونه خطایی در حیطه آنچه برای شما تابو است در گذشته وی برای یکباروهمراه با پشیمانی و عدم تکرار نیزبرایتان به سختی قابل تحمل است (نمونه آن ضعف انعطاف در ذهن و نگرش نسبت به آنچه بر همسر شما در دوره نامزدیش گذشته و بیان مؤکد اینکه اگر در دوران خواستگاری گفته میشد محال بود ازدواج را بپذیرید ) به عبارتی کمالگرایی شما در موضوع رابطه پیش از ازدواج ، نامزدی رسمی را هم در بر گرفته ( اگر حتی رابطه جنسی هم اتفاق نمی افتاد ، تصور اینکه همسر شما کس دیگری را عاشق بوده و چه احساساتی نثار وی کرده وابراز علاقمندی کرده و .... شما را اذیت می کرد ).
2 – تصورات رویایی و بدون واقع بینی از همسر آینده و زندگی مشترک و روابط زناشویی ( قالب کردن این تصورات )
3 – بزنده دیدن خود در این انتخاب ( با رویاهایی که از همسر آینده داشته اید )
4 – همسری همه چیز تمام به شما هویت می دهد و احساس غرور و ارزشمندی . و اگر همسر اشکالاتی از نظر شما داشته بابشد شما خود را قربانی ، ناموفق و ... می بینید و رنج می کشید و به قول خود حتی راه سرزنش او ( وخود ) را هم در پیش می گیرید .
5 – بایدها و نباید های خشک و بدون انعطاف تنظیم شده شما در مورد همسرآینده ( که اکنون صاحب آن شده اید و بایدی از بایدهای شما در وی نقض شده )
و .....نقل قول:
نوشته اصلی توسط ramin_zamani
برای کسب اطلاعات بیشتر ازویژگی های شخصیتهای کمالگرا و درمان کمالگرایی لینک های زیر را مطالعه کن
http://www.hamdardi.net/thread-15050.html
http://www.hamdardi.net/thread-15051-post-134565.html#pid134565
نشانه های کمالگرایی همسرتان :
1 – عدم واقع بینی و بخششش خود در مورد خطایی که تمام شده و عبرت گرفته و دیگر تکرار نخواهد کرد .
2 – اصرار بر اینکه با وجود آن رابطه تمام شده ، ازدواج با هر کسی دیگری یعنی بدبخت کردن وی .
3 – نارضایتی از خود ، احساس گناه و عذاب وجدان افراطی ، در خصوص رابطه و اشتباهی که در دوران نامزدی پیش آمده و تمام شده و پشیمان از آنست .
خطاهای شناختی :
در این خصوص نیز شما را ارجاع می دهم به تاپیک زیر و بررسی و تحلیل رفتارهای خود و همسرتان منبق براطلاعات این تاپیک و یافتن نشانه های خطاهای شناختی در خود و همسرتان .
http://www.hamdardi.net/thread-154-post-66938.html#pid66938
توجه داشته باشید اینکه خواسته ام نشانه های خطاهای شناختی را در خود و همسرتان بیابید در راستای راهکارهای عملیاتی برای برون رفت از مشکل اصلی شما و همسرتان هست .
وسواس فکری :
عمده نشانه وسواس فکری شما و همسرتان در یادآوری های مکرر آن رابطه و تصویر سازی در شما و خود خودخوری و واگویه های درونی و ....
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ramin_zamani
در همسرتان نیز یادآوری مکرر آن خاطره به عنوان خطا و اشتباه و واگویه های سرزنش آمیز درونی و .... ( که بروزآشکار آن با گریه ، عصبانیت ، دوری کردن و قهر و ... که تا پیش از گفتن موضوع به شما بیشتر به این صورت مشاهده میشده و اکنون نیز با احساس شرم زیاد ، عذاب وجدان و میل به جدایی و .... .)
و از تبعات آن برای آینده شما اینه که دیگه به هیچ زنی نمیتونی اعتماد کنی و مرتب تصور می کنی که نکنه اینم ..... اما پنهان میکنه !! و برای همسرتان با هر کس ازدواج کنه باز هم همین عذاب وجدانها و .... را دارد و این سیکل معیوب در چرخه خواهد بود .
خودمحوری ( بخوانید خودخواهی ) :
1 – عدم گذشت از آرزو و رویایی که از همسر داشتید .
2 – اعلام اینکه وی را در طول زندگی سرزنش خواهی کرد و موشوع را به روی او خواهی آورد ( و پذیرش این صفت از خود به جای مبارزه با آن )
3 – تجسس ذهنی در مورد جزئیات رابطه و تصویر سازی از آن و محکوم کردن .
4 – نادیده گرفتن بیان صادقانه وی و عذاب وجدانش و محق دونستن شما به حق اطلاع از این موضوع (که رفتاری پسندیه است و شما به جای پاداش این رفتار با گذشتتون ، تنبیه وی با رفتارتون ... بخصوص دادخواست طلاق را در پیش گرفته اید . به این فکر کنید که اگر پنهان می کرد چقدر به او مهربانی می کردی !!! ) که از نگاه اخلاقی باید بگویم این نوع برخوردهاست که پنهان کاری و فریب در جامعه را رواج می دهد . گذشت به جا و مناسب اخلاق گرایی را ترویج می کند ( با شرم و دین مثبتی که می آفریند ) شما با گذشت میتوانی هسرت را رشد دهی و خودت هم تعالی پیدا کنی و مشمول رحمت خدا شوی و با خودخواهی و عدم انعطاف و گذشت ، او را در موقعیتی قرار دهی که یا برای همیشه ازدواج نکند و یا با پنهانکاری و عذاب درونی با کسی زندگی کند که هر دو تبعات روحی دارد . کدامیک مرضی خداوند است ؟
و موارد دیگری که ترجیح می دهم خودتون در رفتارو افکارتون بیابید .