RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط saboktakin
انقدر گريم گرفته كه نمي تونم بنويسم .
انقدر بي معرفتي . واسه من كه انقدر عاشقشم . وقتي بهش گفتم داري در حقم ظلم مي كني و تهمت مي زني . بهش گفتم اينكارو نكن خدااييم هستا . بهم گفت مي كنم همه كاري مي كنم اشكالي نداره هم خدا جوابمو اين دنيا بده هم اون دنيا . من ديگه بر نمييييي گردم فهميدييييييييي.
از تائيد شدن و نوازش گرفتن خبري نيست . پس گريه برات خوبه . فعلا بنشين و گريه كن .
اما اينقدر هم در پپسي براي خودت باز نكن .
جانم به مظلوميتت ؟!!!! مظلوميت من يكي را كشته !!!!
جدا از اين حس من خوب - او بد خارج شو .
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
پايان ناممو نزدم تو سرش . بهش گفتم چرا انقدر بي معرفتي مي كني و ظلم . من خيلي شرايط بدي دارم از همه طرف روم فشاره . از اونطرف بابام عمل كرده از اين طرف خودم از اونطرف پايان نامم . حالا فكر كردين خيلي ناراحت شد گفت بيا بريم تمومش كن كه خيال خودتو منم راحت شه .
خيلي ظالم شده .نفرت از هر كلمش مي ريخت .
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
جدا ؟!!!
اما به نظر من تو پايان نامه - مريضي بابا و....را مي كوبي توي سرش .
تو مي دوني او چه شرايطي داره ؟!!چه مشكلاتي داره ؟!!!وچقدر فشار روش هست و تحمل مي كنه ؟!!
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
بهش گفتم مگه نگفتي حالا كه داري مي ري پيش مشاوره يعني كه خودتم خواستي كه يه قدم برداري چرا بازم حرفاي خودتو تكرار كردي . چرا اميد الكي دادي بهم . گفت آره اشتباه كردم مي خواستم برم پيش مشاوره كه يه كاري كنه تو انقدر احساساتي تصميم نگيري و راضيت كنه به طلاق . ( يادتونه قبل از رفتنش گفتم دقيقا مي دونم مي خواد اين كارو بكنه .همه مي گفتن فكر بد نكن . دقيقا هموني بود كه فكر مي كردم )
مشاورم گفت هر كي اشتباه كرده بايد تاوان كارشو بده .
بهش گفتم يعني فقط من اشتباه كردم . گفت نه اگه هم من اشتباه كردم مهم اينه كه من ديگه نمي خوام با تو زندگي كنم . مي فهمي اينو يا بازم خودتو زدي به خريت . نمي خوامت مي دوني يعني چي . پس سر چي مي خواي بازي در بياري و نمي آي بريم طلاق بگيريم .
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
شما چرا همش جواب هر پست رو ارسال ميكني و يه چيز جديدي مينويسيد ؟
5 دقيقه به نقطه اي كه دوست داري ( گلدان خانه ، آكواريوم ، يا هر چيز ديگه كه ميلت ميكشه ) خيره شو و به هيچي فكر نكن . انقدر آشفته هي به پست ها جواب نده .
يامولاعلي
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
آره مي دونم . خودمم دلم براش مي سوزه . اما چيكار كنم برم بهش بگم بيا عزيزم نمي خواد ديگه بيشتر از اين غصه بخوري بيا بريم طلاق بگيريم .
خودم آدم نيستم . خودم دل ندارم . صبح و شبم شده گريه و عذاب . آخرشم دسته گل بهش بدم .
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
عزیز دلم
من حرفی ندارم بزنم و فقط می خوام بگم
stopppppppppppppppppppppppppppppppppppppppppppp
یک دقیقه صبر کن
اونقدر بی طاقتی می کنی که من از پشت مانیتور صدای گریه زاریتو میشنوم
خوب اون مرده از بس گریه و زاری کردی خسته شده
قراره رویه تو تغییر بدی
حالا که استاپ کردی یه نفس عمیق بکش
آروم باش
دلتو صاف کن
دوباره حرفهای آنی رو به دقت بخون
قرارمون یادت نره که قول داده بودی که با صبر و آرامش برخورد کنی !
برات دعا می کنم
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط m25teh
شما چرا همش جواب هر پست رو ارسال ميكني و يه چيز جديدي مينويسيد ؟
5 دقيقه به نقطه اي كه دوست داري ( گلدان خانه ، آكواريوم ، يا هر چيز ديگه كه ميلت ميكشه ) خيره شو و به هيچي فكر نكن . انقدر آشفته هي به پست ها جواب نده .
يامولاعلي
به اين دليل كه دقت و توجه نداره و فقط به هيجانات خودش توجه داره . و تصميم هم نداره يك پله بياد جلوتر و فقط مي خواهد حرف بزند به جاي اينكه تمرين سكوت و صبوري بكنه.
نفسهاي عميق بكش و و به آرامي نفست را در دم و باز دم بيرون بده و سر انگشت دستانت را لمس كن .
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
سبكتكين جان خودتو ناراحت نكن. آرامش خودتو حفظ كن. قرار شد بر خودت مسلط باشي. با اعتماد بنفس باش. با شوهرت يكي بدو نكن. آروم باش دختر جان. افكار منفي رو از ذهنت بريز بيرون. اگه بخواي باهاش كل كل كني به هيچ جا نمي رسي. از درون خودتو آروم كن. تمرين صبر كن عزيز جان:72:
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
چقدر صبر كنم . خسته شدم . هر روز كه مي گذره بدتر مي شه كه بهتر نمي شه . هر روز با حس تنفر بدتري نسبت به ديروزش باهام صحبت مي كنه .
نمي تونستم خودمو پشت تلفن نگه دارم . نمي دونين چه حس بديه كه يكي اينطوري تحقيرتون كنه پشت تلفن و دست آخر وقتي مي گه بيا بريم براي طلاق بهش بگي من نمي يام . اين يعني آخر تحقير و پا گذاشتن رو دلت . رو شخصيتت . رو عزتت .
من نمي خوام كل كل كنم باهاش . من مي خوام باهاش بحث كنم . ولي اون عصبانيه و همش داد مي زنه سرم و ازم جواب مي خواد . خيلي عجله داره . من چيكار كنم مجبورم بهش جواب بدم .
نفسم اصلا در نمي آد كه بخوام نفس عميق بكشم . انقدر بغض تو گلوم گير كرده كه مي خوام جيغ بزنم .