RE: از خودم خسته شدم، راهنمای ام کنید تغییر کنم
مينا جان؟؟ باز كه تهش حرف شوهرتو زدي! اگه اون لينكهارو كه توي وبلاگ هست دنبال كني يه جاييش نوشته كه بايد همه كساني رو كه به ما بدي كردن ببخشيم. معلومه هنوز هيچكاري نكرده توقع نتيجه داري ها!
چند ايراد كوچولوتو ميگم و از اون زاويه به شوهرت حق مي دم كه زياد خوشش نياد همسر خوبي برات باشه.
- توي مسائل جنسي براش كم گذاشتي.
- فورا با هر قهرش منت كشي كردي و نذاشتي فرصت كنه بفهمه كدوم كارش درست بوده كدومش اشتباه.
- غر زدي و گير دادي و به پر وپاش پيچيدي.
- عليرغم منت كشي كه ميكني از درون طرف رو نمي بخشي و كينه به دل مي گيري.
و...
در اين شرايط واقعا واقعا به شوهرت كاري نداشته باش! وظايف همسريتو انجام بده ولي بيشتر وقتت رو صرف خودت كن. بهت قول مي دم وقتي درگير خودسازي بشي انقدر سرت شلوغ ميشه كه يادت ميره بايد به خاطر كاراي شوهرت نگران بشي و توضيح بخواي!
شروع كن. از همين الان! فعلا تا اطلاع ثانوي به اينكه شوهرت چيكار كرده و چه ميكنه كاري نداشته باش.
مهربوني هم اگه مي كني بخاطر خودت انجامش بده. اگر توقع برگشت و جبران سريع داشته باشي و زودي بهت برنگرده سرخورده مي شي.
نمي دونم حرفهامو متوجه شدي يا نه. گام بگام برو جلو. پيشرفتهاتو توي يه دفتر بنويس و خوب خوباشو بيا اينجا به همه بگو. قوي باش. سالهاي زيادي بناي زندگيت كج بالا رفته. براي ساختنش هم همت لازم داري هم زمان. پس تا دير نشده شروع كن!:46:
RE: از خودم خسته شدم، راهنمای ام کنید تغییر کنم
سلام مينا جان . شرايطت را كاملا درك ميكنم. پيش مشاور رفتي ؟ از نوشته هات معلومه كه از لحاظ روحي بهم ريخته اي . فكر كنم به يك مشاور خوب وحضوري خيلي برات خوب باشه . مينا جان خيلي رو شوهرت تمركز كردي .زندگيت خلاصه شده تو شوهرت ورابطت بااون.بهتر نيست يك كم به خودت زمان بدي .يك مقطع زماني كوتاه
متركز بشي روي خودت .يك كم بي خيال شي .كاري به كاراش نداشته باشي .دختر تو خيلي حساسي .اين حساسيتت اثر منفي رو زندگيت گذاشته .قبل از هركاري به ذهنت آرامش بده من فكر ميكنم الان ذهنت خيلي درگيره وتا حدي افسرده شدي .يك مشاور خوب براي آرامش روح وذهنميتونه بهت كمك كنه . ميدونم لان شرايط زندگيت خوب نيست ولي با غصه خوردن وافكار منفي داشتن وگريه كردنكاري درست نميشه فقط جسم وروحت آسيب ميبينه وسلامتيت را به خطر ميندازي .دوست خوبم براي خودت سلامتيت ارزش قايل شو .يك كم از بيرون به مسايل زندگيت نگاه كن اونوقت ميبيني خيلي مسايل اونطور كه مافكر ميكنيم بزرگ وبا اهميت نيست .
RE: از خودم خسته شدم، راهنمای ام کنید تغییر کنم
سلام مینا جون :46:
من یه دوستی دارم بنام مینا که خیلی دختر خوبیه و من دوسش دارم. وقتی تاپیکتو خوندم دوست داشتم کمکت کنم ولی من خودم هم مشکلاتی دارم و در حدی نیستم که به کسی که راهنمایی بدم ولی چون دوست داشتم کمکت کنم برات کمی مینویسم.
عزیزم تجربه شخصی من میگه آدمای ترسو همیشه از حقشون میگذرن و از حقشون دفاع نمیکنن چون این حسو من خودم هم تجربه کردم. اگه ورزش کنی مخصوصا ورزش رزمی کار کنی مقدار زیادی از این حس ترست از بین میره و آنچنان اعتماد به نفسی بهت میده که دیگه مثلا لزومی نمی بینی همیشه مادر شوهرتو از خودت راضی نگه داری و...
راستی کتاب ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد نوشته پائولو کوئلیو رو خوندی؟ دختری که همیشه در برابر خواسته های دیگران تسلیم بود و حالا تصمیم میگیرد کوتاه نیاد و کمتر تسلیم بشه.
فرضیه فنر رو هم قبول دارم بقیه دوستان هم نظرات خوبی داشتن. نکته دیگه اینکه شما در مورد خودت هرچی فکر کنی دیگران هم همانگونه احساس میکنن. وقتی در کلامت میگی از خودم متنفرم میخواهی القای مثبت به دیگران بدهی در حالیکه پالس منفی میفرستی؟ به خودت انرژی مثبت بده تا به دیگران هم القای مثبت کنی دیگه نگو از روابط جنسی متنفرم چون حتی اگه لذت نمیبری باعث نزدیک شدن به شوهرت میشه و حتی خداوند برات ثواب مینویسه پس چیز تنفر آوری نیست. به خودت بگو من قوی هستم، من زیبا هستم من خودمو دوست دارم و تمام اطرافیانم رو دوست دارم خلاصه مثبت اندیش باش. ورزش مخصوصا رزمی یادت نره اینو تو اطرافنم هم دیدم.:46:
RE: از خودم خسته شدم، راهنمای ام کنید تغییر کنم
از يه طرف ناله مي كنين كه آقاي تسووووووووكههههههه كمك و وقتي يه چيزي مي نويسيم، جوابمو نميدين. خانوم ميناچ محترم:
بالاخره كي ميرين پيش مشاور؟
در ضمن بايد برين پيش مشاور و نه پيش روان پزشك. خانوم شما كه مشكل رواني نداري كه. مشكل اعصاب هم نداري. فقط بلد نيستين با همديگه درست رفتار كنين. همين. برو پيش مشاور خانواده و نه روان پزشك.
اين قدر هم نگين كه شوهرم اله و بله و ... من براش اين كارو مي كنم و نمي تونم بدي هاشو فراموش كنم. خانوم شما خودت فكر ميكني كه داراي به شوهرت خوبي ميكني.:305: شما به عنوان يه زن اگه زياد شوهرت ازت سوال بپرسه، كلي هم ذوق ميكني كه آخ جون چقدر شوهرم به من توجه داره:227: اما يه مرد از اين سوال پيچ شدن بدش مياد.:161:
شما داري كلي انرژي صرف زندگي زناشويي خودت ميكني، اما چون كه بلد نيستي، اونها را در مسيري كه شوهرت خوشش نمياد صرف ميكني. بعدش هم سودي برات نداره . بازتابش را هم نميبيني.:305:
حالا اگه به حرف هاي من گوش ميدين، من باز هم مثل تاپيك قبلي، دو هفته هم كه شده، كار شما را دنبال ميكنم تا مشكل شما حل شه، اما اگه گوش نميدين، پس لطفا ديگه منو صدا نزنين.
واسه مشاور نوبت گرفتين؟ كي نوبت گرفتين؟
RE: از خودم خسته شدم، راهنمای ام کنید تغییر کنم
مينا جون علي الحساب يه كاري بكن عزيزم: همونطور كه يه بار ديگه هم بهت گفتم بيا علي الحساب ذهنتو از هر بدي خالي كن. امشب قبل از اينكه شوهرت خونه بياد يه آرايش خوشگل بكن، يه لباس خوب و خوشگل تنت كن، با اين كارا اولا اعتماد به نفس ميگيري، ثانياً روحيت عوض ميشه. حالا شوهرت زنگ در خونه رو ميزنه، برو به استقبالش، درو براش باز كن، با خوشرويي باهاش احوالپرسي و روبوسي كن و بهش خوش آمد بگو. طوري برخورد كن كه انگار هيچ اتفاقي نيفتاده. قطعا اونم خوشحال ميشه و خوش اخلاق. وقتيكه كاملا با هم آشتي كردين خواهش ميكنم اصلا راجع به اينكه چي گذشته و از دستت ناراحتم و رفتارات بده و .... هيچ صحبتي نكن، وگرنه احساس ميكنه كه براش دام درست كردي باهاش آشتي كني كه محكومش كني. اگه باهات خوب شد خواهش ميكنم چند روز اصلا از اختلافاتتون و آنچه بينتون گذشته هيچ صحبتي نكن. فقط باهاش مهربون باش و مدام به خودت برس. ضمناً اگه شد سعي كن در رابطه جنسي باهاش پيش قدم بشي.
مينا جون عزيزم ديگه برات مو به مو توضيح دادم چيكار كني. منتظر تغييرات اساسي هم نباش، فقط خوب باش. و اگر باهاش مهربوني كردي يا براش كاري انجام دادي فوري منتظر تلافي نباش، فعلا بي چشمداشت محبت كن.
دوباره ميگم اصلا در مورد اختلافاتتون بحثي نكن. بذار كاملا مطمئن بشه كه آشتي كردنتون باعث نميشه باب گله گذاريهات باز بشه.:43:
مينا جون خودت فكر ميكني اگه اين كارا رو بكني، عكس العمل شوهرت چي باشه؟؟ ميشه ازت بخوام پيش بيني خودت رو از عكس العمل شوهرت در مقابل اين طرز برخورد بنويسي؟
RE: از خودم خسته شدم، راهنمای ام کنید تغییر کنم
آقای تسوکه کی گفته من به حرف شما گوش نمیدم؟؟؟؟؟؟؟؟
من تو پستای قبلی گفتم به شوهرم خیلی اصرار کردم که بیاد باهم بریم اما میگه نه.با اینکه فکر میکردم و میکنم تنها رفتن من پیش مشاور کمک چندانی به زندگیمون نمیکنه اما بازم رفتم.(این روانپزشکی که گفتم مشاوره خانواده های خیلی خوبی هم داره. )ایشون گفتن از نظر من با این چیزایی که شما میگین هم خودتون و هم شوهرتون افسردگی دارین و باید شوهرتونو راضی کنید بیاد پیشم. باید ایشون دارو مصرف کنن و در کنارش واستون مشاوره هم میذارم.
باید دوره درمان و مصرف داروها هم تکمیل شه یعنی حداقل چهار هفته تا اینکه اثراتشو ببینین. اما نمیاد.گفته باید نهایت سعیتو انجام بدی و با مهربونی ازش خواهش کنی.بگی که خودت هم اومدی و پای همه چی هم واستادی.اما تا حالا که نتونستم.:302: خیلی مغروره میگه من خودمم دکترم و همه چی رو خیلی خوب میدونم.این تویی که باید بری با اینکه میدونم رو تو هم تاثیری نداره!
باشه تسوکه جان دیگه سوال پیچش نمیکنم.اما آخه احساس میکنم داره بهم دروغ میگه.این حسمه که باعث میشه مرتب ازش سوال کنم.
به دنبال محبت عزیز :46:راستشو بخوای نمیدونم این کارا درسته یا نه.نمیخوام فکر کنه دارم بهش جایزه میدم.یعنی میترسم از این کار دیگه خوشش بیاد و همیشه همین کارو انجام بده وگرنه میدونم که اونم بعد از یه کم ناز و ادا کوتاه میاد. اما یه اخلاقی داره که اگه یه نکته ضعفو بفهمه دقیقا رو همون دست میذاره و اذیتم میکنه.
مگه شماها نمیگفتین بهش فرصت بده زود منت کشی نکن تا بفهمه کارش درست نبوده؟!
RE: از خودم خسته شدم، راهنمای ام کنید تغییر کنم
مينا جان من فكر ميكنم شوهر تو از لحاظ عاطفي واحساسي به بلوغ كامل نرسيده اين جور افراد معمولا برخلاف افرادي كه به بلوغ عاطفي رسيدن وقتي زياد بهشون توجه ومحبت ميكني ازت دورتر ميشن طاقت محبت زياد را ندارن درسته شوهرت از لحاظ تحصيلات وشغلي آدم موفقيه ولي با توجه به چيزهايي كه راجع بهش ميگي مشخصه كه هوش عاطفي بالايي نداره. با اين جور افراد بايد به روش خاصي رفتار كرد با افراد معمولي فرق ميكنن .ببين رفتارخوب نسبيه يك رفتا رجايي ممكنه خوب باشه همون رفتار در جاي ديگه در برابر فرد ديگه ممكنه بد باشه .
نكته دومم اينكه تو خيلي حساسي .نميتوني نسبت به بعضي مسايل بيخيال باشي .برخلاف آقاي تسوكه من نظرم اينه كه روانپزشك (مصرف دارو )در كنار جلسات مشاور ه خيلي ميتونه برات مفيد باشه .چون منم شرايطت را داشتم چند ماه دارو استفاده كردم افسردگيم خيلي خوب شد حساسيتهام هم خيلي كمتر شد البته سعي كن مشاور خوب وروانپزشك خوبي را انتخاب كني .دكتر معتمدي روانپزشكه مركز مشاوره نشاط (خ وليعصر)خيلي عاليه دارو كم ميده ولي داروهاي خارجي وگران ميده كه خيلي تاثير گذارن بعضي روانپزشكها داروهاي خواب آور ايراني ميدن كه اعتياد آوره بهت توصيه ميكنم پيشش بري .
RE: از خودم خسته شدم، راهنمای ام کنید تغییر کنم
اون چه مشاوری هستش که میگه هر دوی شما افسردگی دارین.:163: مگه میشه هر دو همزمان افسردگی داشته باشین. شما پیش یه روان پزشک رفتین که حالا یه دستی هم توی کار مشاوره داره.:311: به نظرم بهتره که به یه مشاور اختصاصی برین و نه به یک نفر که همه کاره است.
پس در اولین فرصت برای یه مشاوره نوبت بگیرین و برین و نه یک روان پزشک. باشه؟
حالا کی میرین پیش یه مشاور؟ کی نوبت گرفتین؟
RE: از خودم خسته شدم، راهنمای ام کنید تغییر کنم
مینا جان سلام.
چقد شلوغش کردی دختر!
بنظرم یه سر به تاپیک سبکتکین بزن و سعی کن خوب به پست های راهنماییش دقت کنی. خیلی خوب دوستان بهش راهنمایی دادند. البته به شما هم دوستان خوب راهنمایی دادند، اما میخوام یه نمونه ی دیگه هم که رفتارهاش کمی مشابه شماست را ببینی.
مینا جان صبح ها که سرکار هستی. عصر هم یک روز در میان برو شنا. خیلی خیلی برای اعصاب و آرامشت خوبه. روزهای درمیونش را هم یک کلاس دیگه برو ( آشپزی، رقص، آموزش خانواده ...). شب هم خسته و کوفته می آیی خونه. تا یه دوش بگیری و یه کم به خونه زندگیت برسی شبه. بعد از شام هم بشین کتاب بخون. درسی و تخصصی خودت، نه! کتابهای روانشناسی.
یه مدت با خودت زندگی کن. خود خود خودت ...
باور کن هم تو تغییر می کنی و هم شوهرت جذبت می شه و :72:
RE: از خودم خسته شدم، راهنمای ام کنید تغییر کنم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط tesoke
پس در اولین فرصت برای یه مشاوره نوبت بگیرین و برین و نه یک روان پزشک. باشه؟
حالا کی میرین پیش یه مشاور؟ کی نوبت گرفتین؟
باشه چشم.اما فعلا که با هیچ کدوم از اینا موافق نیست. میگه من! وای نه:163:
تمام سعیمو میکنم.
البته دیروز دیگه نرفت بیرون و خونه موند.سعی کردم بهش گیر ندم و بذارم به کاراش برسه.
هنوز هم احساس میکنم درمورد ساعت کلاساش بهم راست نمیگه اما با خودم میگم بی خیال باش و اصلا واست مهم نباشه. بهش گفتم تو سایت ساعت کلاساتو زدن گفت سایتشون آپدیت نیست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
راهی دارین که کاری کنم باهام روراست باشه یا اینکه دیگه به این چیزا فکر نکنم؟میشه نظرتونو بگین دوستای خوبم؟