RE: نیاز به کمک فوری دارم ( بی توجهی، مشکل جنسی و بی مسئولیتی نامزدم )
با سلام و تشکر از همه دوستهای عزیزم و واقعا ازتون تشکر می کنم
خوب انگار همه روی این مسئله توافق دارن که ایشون روی نامزدی قبلی من حساس شده ولی انگار یه سو تفاهم شده من با نامزد قبلیم هیچ رابطه ای نداشته و ندارم و همسرم هم اینو میدونه
آقای یارا درمورد عجول بودن من حق با شماست من الان خیلی پریشان و سردرگمم و عجله دارم مشکلم حل بشه ولی میزنم کارها رو خراب می کنم
مثلا نامزدم گله ای که من ازش کرده بودم درمورد اینکه شام نیومده بود و ... دقیقا رفته گذاشته کف دست مامان و باباش و گفته وکالت این دختر باکیه بیاد تکلیف ما رو روشن کنه، اینطوری شده که مادرشوهرم هم برای اولین بار بامن چپ افتاده که حق هم داره صورت مسئله اینطوریه که مثلا من می خوام محمدو از مامان باباش جدا کنم!
حالا دیگه من از چندین جهت تحت فشارم، تازه قرار شده تا من نرفتم مشاور رابطه من و محمد قطع باشه که یکشنبه تولدشه و من هم نمی دونم چیکار کنم میترسم برم جلوی همه بزنم زیر گریه و کار خراب تر بشه...
محمد یه پیشنهاد هم داشت و اونم این بود که دایی و زندایی من که زنداییم روانشناسه و هردو قبولشون داریم بیان وساطت کنن که من با توجه به این که می دونم زنداییم میره به همه میگه و دوست ندارم که حرفم تو فامیل پخش بشه، به علاوه حساسیت های قبلی محمدو دیدم و میدونم یه کلمه اینور اونور بگن یه عمر میکوبه تو سر من اصلا قبول نکردم. حالا قرار شد من یه مشاور زن پیدا کنم و حتی اگه نتیجه نداد چندین مشاور امتحان کنیم تا بلاخره تصمیم بگیریم. در این مورد خوب همراهیم میکنه
به هر حال من الان هرروز دارم از غصه دق می کنم و تحمل دوریشو ندارم ولی چه کنم ...برام دعا کنید که خدا بهم آرامش بده...خیلی محتاج دعام ...خیلی...
نمی دونم کسی تو این فاصله دعا کرد یا نه ولی سریع مستجاب شد :163:
همین الان محمد یه مسئله کاریو بهونه کرد و زنگ زد و بعد لحنش کلا عوض شد و یه چیزی رو بهونه کرد گفت درسته قرار بود نبینمت فردا میام پاورپوینت میارم بعد خندید، لحنش خیلی خوب بود و غیر مستقیم گفت فردا میام میبینمت، خوب خدا رو شکر مسئله تولد هم حل شد ، دعا کنید بقیه کارها هم اینجوری آسون حل بشه
RE: نیاز به کمک فوری دارم ( بی توجهی، مشکل جنسی و بی مسئولیتی نامزدم )
تو رو خدا وقتی اومد معمولی باش.
گله نکن.
آویزونش نباش.
خیلی خودت را مشتاق نشون نده، اما خیلی هم بی تفاوت نباش.
هیچ وقت، هیچ مدلی حرف از نامزد قبلیت نزن.
باهات موافقم. مشاور باید غریبه باشه که آدم بتونه راحت همه چی رو بگه. برای محمد هم دلیلش را توضیح بدی حتما می فهمه. بگو درست نیست زیر و بم زندگی ما تو فامیل پخش بشه.
موفق باشی.
RE: نیاز به کمک فوری دارم ( بی توجهی، مشکل جنسی و بی مسئولیتی نامزدم )
sabinaye aziz,kheyli khoshhal shodam ke neveshti mohamad ba tamasesh tooneste to ro khoshhal kone,sabinaye golam be khoda tavakol kon,va asheghane va bedoone lejajat pish boro,hatman movafagh mishi rasti sa'ay kon hedyat ba tamame kadoha fargh kone,be nazaram bad nist roo ye karte ghashang ya ye nameye asheghoone vasash benevisi:hameye zendegimo too negahaye asheghaneye to mibinam va hichkas jaye toro vasam por nemikone,...ke khodet agheli va behtar midooni behtare chikar koni...rasti be hamsaret begoo man age gahi narahatet mikonam motmaen bash bi manzoor hast va man chon be vojoodet niyaz daram irad migiram,azizam saay kon komakam koni ba derayat pish berim ke zendegiye khoobi dashte bashim u ham harja be moshkeli barkhord kardi,hame joore roo man hesab baz kon.......sabina jan yadet bashe man montazere khabarhaye khosh hastamaaa! Dar zemn aji goli,man khanom hastam..movafagh va pirooz bashi azizam..(elahi amiiiiin)
RE: نیاز به کمک فوری دارم ( بی توجهی، مشکل جنسی و بی مسئولیتی نامزدم )
سابینا جون چی شد شوهرت و دیدی؟ ما رو بی خبر نذار
RE: نیاز به کمک فوری دارم ( بی توجهی، مشکل جنسی و بی مسئولیتی نامزدم )
سلام
پستهات و یکی در میون بالاخره تا اینجا خوندم. خیلی جاها تو ناشی گری کردی پول دادن به همسرت و گفتن از علاقه نامزد قبلی و ....
عزیز من تو تکلیفت با خودت معلوم نیست نامزدت از کجا باید بفهمه تو بالاخره چجور رفتاری باهاش داری یه روز باهاش سرد و حتی خیلی سرد رفتار می کنی فرداش گرم رفتار می کنی . تو زندگیت یک رویه پیش بگیر.
این جمله رو تو ذهنت هکاکی کن که برای همیشه بمونه [size=large]مردها مثل خانمها علایقشون و نشون نمی دن. با همون رفتارهای مردونشون که مثلا بذار من برسونمت یا نمیخوام بری پیش مشاور مرد و ... علاقشون و نشون می دن.
در این که دوستت داره شک نکن. اما برنامه ای که ازش گفتی که کی میخوابه کی پا می شه و چیکار می کنه و .... یه ذره عجیبه. بهتره راهی واسه این پیدا کنی این موضوع رو حتما با مشاور مطرح کن. این خیلی بده که تو این سن هنوز کار خاصی نداره.
در ضمن اگه باید رابطتون قطع باشه بذار این طوری باشه باز اشتیاق نشون نده بعدش پشیمون بشی. کادوش و بخر بعدا بهش بده. روز تولدشم ( یه کم وسط روز تر نه همون اول صبح) با یه اس ام اس تولدش و تبریک بگو که بدونه یادش بودی.
به نظرم مشاور بهترین کاریه که توی این یک سال و نیم می تونستید انجام بدید. ما رو هم بی خبر نذار
موفق باشی:72:[/size]
RE: نیاز به کمک فوری دارم ( بی توجهی، مشکل جنسی و بی مسئولیتی نامزدم )
سلام دوستهای خوبم
اولا از این که اینهمه محبت داشتید به من و تنهام نذاشتین ممنونم، تو این مدت تک تک نوشته هاتونو تو ذهنم مرور کردم و دریافتم که خیلی جاها کار منم اشتباه بوده، نمی دونم با این سن و سال چرا اینقدر خامم
ثانیا محمد اومد، راستش اولش زیاد سرحال نبود و دپرس بود و به خودش نرسیده بود و ریش میش درآورده بود، به طوری که از دو کیلومتری معلوم می شد ناراحتی کشیده، راستش دلم سوخت و احساس گناه اومد سراغم ولی خوب چیزی به روم نیاوردم. رفتیم کارامونو انجام دادیم و منم البته حال و روزم بهتر از اون نبود اونم دید حالم بده گفت چیه سردرد داری؟ گفتم آره از صبح چیزی نخوردم، رفت برام شیرکاکائو و شیرموز خرید که می دونه دوست دارم. خلاصه منم دیدم اون دپرسه گفتم چیه؟ یه سفرکاری داره فردا به تهران استرس داشت. منم گفتم نگران نباش من صد در صد می دونم حل میشه. بعد که اومدیم خونه ما کم کم بهتر شدیم البته نه صد در صد ولی خودش کلیه ! منم نه زیاد افراط کردم و نه تفریط
RE: نیاز به کمک فوری دارم ( بی توجهی، مشکل جنسی و بی مسئولیتی نامزدم )
فکر می کنم با یه مشاوره سطحی با دوستان کلی نتیجه گرفتی.
حالا اگه بری مشاوره تخصصی و با کارشناس صحبت کنی حتما زندگیت عالی میشه.
حالا که یه ذره حال هر دوتون بهتره باز غافل نشی>
RE: نیاز به کمک فوری دارم ( بی توجهی، مشکل جنسی و بی مسئولیتی نامزدم )
سلام بهشت عزیزم
من امروز شماره یه خانوم مشاور رو گیر آوردم ولی خوب قبلا یه نفر از دوستام رفته بود و راضی نبوده نمی دونم برم یا نه. دارم میگردم ببینم یکی دیگه می تونم پیدا کنم یا نه . نه امکان نداره در مورد مشاور سهل انگاری کنم، فقط دعا کنید که زندگیم بهتر بشه
RE: نیاز به کمک فوری دارم ( بی توجهی، مشکل جنسی و بی مسئولیتی نامزدم )
راستی یارا خانوم می بخشی من یه یارا میشناختم پسر بود سو تفاهم شد
البته اینو از قلم انداختم که مادرشوهر من خیلی سیاستمداره جلوی همه بلند میشه به پای من و همیشه لبخند به لبه ولی جوری تیکه می ندازه ادم کل وجودش می سوزه
یه عادتم داره که هر وقت منو محمد دعوا کنیم و با توجه به اینکه محمد همه چیزو درجا می ذاره کف دستش منتظر فرصت می مونه و هروقت می بینه محمد خونه نیست زنگ می زنه به مادرم به بهونه اینکه دلم واسه تون تنگ شده بود و کلی تیکه بارش می کنه و بعد قسمش می ده که به من نگه! زرنگی رو حال می کنید؟
اینم بگم مادر من زن فوق العاده ساده ایه و تازه ناراحتی قلبی داره و اضطراب براش خوب نیست
منم به مادرم گفتم هر وقت من خونه نیستم دیدی شماره اونهاست گوشی رو برندار اگه محمد بود با موبایل تماس می گیره
خلاصه امروزم مادرشوهرم منو بی نصیب نذاشتن و صبح دیدم هی مادرم می گه حاج خانوم من در جریان نیستم واینها خودشون می دونن به من ربطی نداره بلند شدم اومدم مادرم هم گوشیو داد دست من که بیا با خودش صحبت کن
کلی شوکه شد چون می دونست من خوابم به من گفت به محمد نگی من زنگ زده بودم منم گفتم نه من هیچ چیزی رو از شوهرم نمی تونم پنهون کنم
خلاصه بعد رفتن من دوباره کار خودشو کرده و به بهونه احوالپرسی دوباره حرفهایی رو که نتونسته بار من کنه به مادرم گفته و مادرم میگه منم گفتم می بخشید قلبم درد می کنه نمی تونم صحبت کنم
تو رو خدا می بینید الان که ما رابطه مون بهتر شده این دست بردار نیست مطمئنم بعد این کلی تیکه بارم می کنه و اونقدر هم زرنگ هست که حوری می گه آدم نتونه جواب بده مثلا در حین تعریف کردن یه خاطره ...
خلاصه منم چیزی به محمد نگفتم ولی چون این چندمین بارشه و همیشه منم نمی گفتم و محمد همیشه کلی سنگ مادرشو به سینه میزنه و می گه اون بیجاره با تو چیکار داره من می خوام ایندفعه دوسه روز بعد به محمد بگم که زنگ زده بود...
مادرم می گه نگو ولی آخه اینجوری که پر رو میشه
RE: نیاز به کمک فوری دارم ( بی توجهی، مشکل جنسی و بی مسئولیتی نامزدم )
بنظر من حتما به آقا محمد بگو، اما نه با زبان گلگی از مادرش. در غالب دو مطلب می تونی موضوع رو بیان کنی که؛
1- حال مادرت رو بهانه کنی و بگی دکتر گفته اضطراب و استرس براش ضرر داره و من نمی خوام بخاطر ما خدای نکرده زندگی مادرم به خطر بیوفته.
2- بهش بگو من و تو آدمهای بزرگی هستیم و دلم می خواد مشکلمون رو خودمون بتونیم حل کنیم. اگه من ببینم شوهرم تو این دسته مشکلات پیش پا افتاده و خالخ زنکی دست به دامن مادرش میشه، من چطور تو آینده که زیر یه سقف می ریم و ممکنه مشکلات مهمی گریبانمون رو بگیره، به شوهرم تکیه کنم. من یه مرد قوی و مستقل می خوام و ... (البته با زبون محبت آمیز بگو)
این احتمال رو در نظر بگیر که محمد میدونه که مادرش زنگ می زنه. پس جوری بگو که احیانا اوضاع بدتر نشه. یعنی انتظار نداشته باش که حالا که تو به محمد گفتی اونم از کار مادرش ناراحت شه و طرف شما رو بگیره.
خلاصه که ذوستانه بهش بقبولون که تعریف همه مسائل و گفته هاتون پیش مادرش درست نیست و از یه مرد مستقل و کامل بعیده.