-
RE: متارکه و طلاق
سلام ستاره عزیز
من زندگی شبیه به تو در زمینه علاق به همسر دارم و الان که 2 سال از این زندگی می گذره علاقه من کم نشده شاید این یه علاقه نباشه و فقط یه احساس وابستگی باشه الان که وارد زندگی نشدی ازش جدا شو چون مردی که هنوز وارد زندگی نشده به تو خیانت می کنه ارزش دوست داشتنو نداره این چیزی هست که من خودمم بارها به خودم می گم تا شاید بتونم ازش دل بکنم اره خیلی سخته خیلی سخت ولی اگه همت کنیم می تونیم تازه تو شرایطت خیلی بهتر هست حداقلش هنوز ازدواج نکردی و زیر یک سقف نرفتی و هنوز به خاطرات تلخت اضافه نشده پس تا دیر نشدده بدون اینکه فکر کنی بهش که [/php]یه فرصت دیگه بدم ازش جدا شو چون این طوری فقط خودتو گول زدیو بس.
مو فق باشی گلم:72:
-
RE: متارکه و طلاق
من به این نتیجه رسیدم که باید با عقلم تصمیم بگیرم نه احساسم عقلم این را می گه که باید طرفو فراموشش کنی و به زندگی خودت بررسی ولی خاطرات گذشته عذابم می دهد از اینکه با همسرم رابطه جنسی داشتم خیلی برام غذاب آور است و فراموش کردن آن لحظه ها برای من خیلی سخت است
-
RE: متارکه و طلاق
ستاره عزیز
اگه همسرتون داره یه طرفه به سمت طلاق میره ، چرا شما داری خودتو اذیت می کنی. اگه اون کار اشتباهی میکنه که شما نباید تاوان اون اشتباه رو بدی!
اما سعی کن قبل از دادگاه حتما با او صحبت کنی ، صحبتی نه از روی ضعف که با سربلندی و وقار ، دیدن قضیه پیش امده از نگاه طرف مقابل تجربه بی بدیلی است که برای شما هزینه زیادی داشته ، حالا که در شرف پرداخت این هزینه هستید خوبه که تجربه بدست آمده رو هم در کوله بار تجربیات ادامه مسیر زندگیتون قرار بدی.
در ثانی شاید همه اینها سوء تفاهمی بیش نبوده ، با صحبت کردن در این زمینه شاید همه چی به روال عادی برگرده.
برات خوشبختی وسعادت رو آرزو دارم:72:
-
RE: متارکه و طلاق
متاسفانه همسرم حاضر به گفتگو نیست اون طور که من همسرم را می شناسم از صحبت کردن و از اینکه خودش برای خودش تصمیم بگیره ترس داره می گذاره که پدر و مادرش برای اون تصمیم بگیرند به عبارتی حرف های پدر و مادرش در آن خیلی تاثیر دارند به طوری که برای خوشحال کردن پدر و مادرش هرکاری می کنه حالا بحث جنگ قدرت است با خانواده اونها و خانواده من و اون فکر می کنه که پای حیثیت خانوادگی اش در میانه به خاطر این طرف من نمی یاد و پدر و مادرش هم پشیمون هستند که پسرشان را زن داده اند و می خواهند به هر صورتی که شده منو طلاق بده و اون فکر می کنه من قصد این را دارم که اون را از پدر و مادرش جدا کنم.
-
RE: متارکه و طلاق
دقیقا به خاطر همین مسائله که لزوم صحبت با همدیگه ضرورت داره ، در یه محیط مناسب و با ایجاد شرایط مناسب.
از طریق یه فرد خیر خواه در خانواده اونها ، مجابش کنید بیاد و دلایلش رو بگه.:72:
-
RE: متارکه و طلاق
من هم با نظر آقای بی بی عزیز کاملا موافقم؛ شما حتما قبل از طلاق باید خیلی منطقی با همسرتون صحبت کنید و دلایلش رو تنها از منظر و نگاه شخصی خودشون و از زبان خود ایشان بشنوید و برای همیشه تصمیم بگیرید؛ نه از زبان و نگاه پدر و مادر و یا هر شخص دیگر خانواده!
یادمه، یه بار موقع تایپ یه حادثه ی واقعی برای یه روزنامه، داستان زندگی دختری به نام ریحانه رو داشتم می نوشتم که " ماجرای ایشون و همسرشون هم تا پای طلاق پیش رفت و این مدت طلاق گرفتنشون تا 4 سال ادامه داشت تا این که آخرین روزی که زن و مرد برای آخرین بار رفته بودند دادگاه تا همه چیز رو برای همیشه تموم کنن، با دیدن همدیگه بدون این که کسی کنارشون باشه پست در اتاق دادگاه، برای یه لحظه به این فکر کردند که مشکل اصل ما دو تا چی بوده؟ همه چیز از لج بازی خانواده ها و پدر و مادر این دو نفر شروع شده بود و دخالت های بزرگترها، اما این دو نفر اون روز برای همیشه دادگاه خانواده رو ترک کردن و ریحانه نوشته بود که امروز بعد از گذشت 4 سال از اون روز و با وجود یه بچه، اون نامه هنوز هم توی کشوی میز همسرم هست و به عنوان یه عبرت توی زندگی ازش استفاده می کنیم!"
دختر خوب شما هم باید با قاطعیت تمام نظرت رو در مورد این زندگی اعلام کنی و باید به دور از یه محیط پرتنش با همسرت صحبت کنی و نظرات این باشه که این زندگی، زندگی من هم هست، پس من هم باید در موردش حرفهام رو بگم و بشنوم!
امیدوارم که اگر راهی برای مسالمت هست و به صلاح، این خداوند باشه که به شما کمک کنه تا مشکلتون رفع بشه!:323:
-
RE: متارکه و طلاق
برای همسرم فقط پدر و مادرش مهم هستند اول اونها باید راضی باشن نه خودش در ضمن اگر من با همسرم آشتی کنم اولاً باید با خانواده خودم قطع ارتباط کنم و در خانه پدر همسرم زندگی کنم جایی که اونها از من متنفر هستند در ضمن الان 4 ماه است که اون خبری از من نگرفته چه طوری می تونم وارد چنین زندگی بشم که همسرم اصلاً عشقشو به من ثابت نکرده در ضمن خانواده همسرم می دونن که اگه ما با هم صحبت کنیم حتماً آشتی می کنیم ولی خیلی روی مخ همسرم کار کردند همسرم هم از تصمیم گیری می ترسه از صحبت کردن می ترسه باید پدر و مادرش راضی بشن نه خودش
-
RE: متارکه و طلاق
ستاره عزیز
رابطه ی جنسی داشتن متاسفانه یا خوشبختانه برای زنها از تقدس خاصی برخوردار است (که برای بعضی از مردها علی رغم ظاهر صورت مسئله سعی بر نمایش غیرت نداشته را دارند ) مخصوصا مردهای تنوع طلب چنین تقدیسی در این رابطه برای آنها وجود ندارد .
غصه نخور دنیای تو با داشتن رابطه ی جنسی تمام نشده است . تو این مرد را از صمیم قلب انتخاب کردی (که متاسفانه با توجه به نشانه ها و آنچه که تو عنوان می کنی انتخاب درستی نبوده )پس وقتی این مرد را انتخاب کردی و در شرایطی که زنش بودی و همسرش !!! در رابطه ی جنسی با وی قرار گرفته ای و وجود و هستی خودت را در اختیار او قرار داده ای اما این شکوه لحظات ، درک تو از ماجرای رابطه ی جنسی و لحظات باشکوهی است که با همسرت داشته ای ولی این آقا مطمئن باش مثل تو فکر نمی کند و حتی برداشتی مشابه تو هم ندارد . چرا که اگر داشت در زمانی که تو زنش بودی در رابطه با زن دیگری قرار نمی گرفت .
مردان تکامل نیافته متاسفانه در آن واحد می توانند با چندین زن رابطه جنسی و غیر جنسی داشته باشند و ابدا آنها مثل ما زنها فکر نمی کنند که برقراری رابطه ی جنسی یک امر مقدس است و....
رها کن این مرد را . چه چیزی در این رابطه وجود دارد که فکر می کنی ممکن است شرایط زندگی آینده تو را به نحو بهتری بسازد ؟!
حرف زدن در جایی مثمر ثمر است که تمایل و خواستی دو طرفه برای تغییر شرایط وجود داشته باشد . چه چیز از جانب این مرد تغییر کرده که بوی زندگی بهتر را برای تو بدهد ؟!
خودت را اذیت نکن . واقع بین باش . سخت است که در شرایط بحران منطقی و از خارج به مسئله زندگی خودت نگاه کنی و تصمیم درست بگیری و دردناک تر اینکه به این نتیجه برسی که این ره که می روی به ترکستان است و باید تغییر ایجادکنی وتغییری که پایان آن منتهی به دادگاه و محضر می شود .
اما به نظر من و کاملا از نظر من بعضی از مردان لیاقت زن خوب و زندگی خوب و سالم را ندارند و در دنیای اوهام خود محصور هستند و ننه و بابا و ....هم ، بهانه های کودکانه ای است که می آورند تا اصل واقعیت را که عدم مسئولیت پذیری و عدم توانایی و عدم مهارت و آگاهی است پشت نقابهای دروغین پنهان کنند . قصه نخور نازنین درک می کنم که مقدار زیادی خار در گلو داری که گلویت را زخمی کرده و ....باید آنها را یا بالا بیاوری یا ببلعی !!!راه خروج آن حرف زدن است اما تصمیم درست در این مرحله جدایی است به صدای منطق درونت گوش بده . در نظر گرفتن احساس در چنین شرایطی زندگی ات را دچار بحران بیشتر می کند .
این مرد قابل اعتماد نیست و مردی که قابل اعتماد نباشد مرد نیست . مردی که به حرف ننه و بابا و چهارتا آدم بزرگتر و کوچکتر نا بالغ و ناعاقل توجه می کند و افسار زندگی اش را به دست دیگرانی می دهد تا جمیعا دست در اندر دست هم با زندگی و احساس و سرنوشت زنی بازی کنند .
قصد قضاوت ندارم اما این را می دانم که بعضی از مسائل اگر در شروع رابطه ی زندگی و از ابتدا وجود داشته باشد در ادامه نه تنها اوضاع بهتر نمی شود بلکه بدتر هم خواهد شد .پس همان بهتر که جلوی ضرر را از همان ابتدا گرفت .
در ضمن مردی که مسائلش را حل نمی کند و مسئولیت اعمال و افکار و احساسات خودش را نمی پذیرد و خودش را پنهان می کند این خصوصیت را در کل مسیر زندگی خواهد داشت و هر چه بگذرد این خصوصیت عمیق تر و نهادینه تر خواهد شد ( معمولا آقایان تمایلی به مراجعه به دکتر روانشناس بالینی ندارند ) بازی فرار و گریز بازی ساده ای نیست که بتوانی در ادامه ی راه زندگی آن را تحمل کنی .
-
RE: متارکه و طلاق
سلام
من ملودی هستم
قرار فردا از همسرم جدا بشم
ما باهم تفاهم نداشتیم بخاطر اینکه از دو فرهنگ جدا بودیم با مخالفت ازدواج کردیم از صفر شروع کردیم چون خانوادها مخالف بودن هیچ کمکی نه فکری نه مالی بهمون نکردن خیلی سختی کشیدیم ولی سعی کردیم اما به این نتیجه رسیدیم که نمیشه خودمو خیلی باختم دارم خول میشم البته ما موقع شروع هم بهم قول دادیم تا زمانی در کنار هم باشیم که رو عصاب هم نریم حدود یکسال دیگه فقط با هم دعوا میکنیم
دیگه به این نتیجه رسیدیم که از هم جدا بشیم من دارم از بعد از طلاق میترسم ایا پدرم میتونه وادارم کنه برگردم خونش من سی سالمه و نا مادریم قبل از ازدواج بهم گفته اگر جدا بشی بخای باز برگردی و مایه سرشکستگی ما باشی روزگارتو سیاه میکنم
من هم خودم میتونم خونه اجاره کنم هم کار میکنم خواهش میکنم ایا قانون به من اجازه میده مستقل زندگی کنم: خواهشا جوابمو بدید دارم خل میشم از یک طرف 5سال زندگیه پر از خاطرات بد و خوب از یک طرف سختیهایی که در طول زندگی کشیدم نمیدونم با ورتون بشه یا نه ولی حتی ما 3 ماه بدون یخچال و گاز زندگی کردیم مشکلمون اصلا مالی نبود فقط حرف همو نمیفهمیدیم و نخواستیم در این هین کسی به این دنیا بیاد و اونم به پای ما بسوزه ولی اینو بازم میدونم نه خانواده من و فامیلها نه خانواده اون درک نمیکنن معذرت که زیاد نوشتم دارم از فکر دیوانه میشم از طرفی چون تو یک شهر دور از همشون هستیم احتمال میدم سه چهار ماهی نفهمن ولی بعدش چی ایا میتونن وادارم کننن برگردم خونه پدرم چون بعد از شوهر اون قیم میشود طبق قانون
-
RE: متارکه و طلاق
سلام خانوم ملودی تنها
به تالار خوش اومدید:72:
عزیزم تاپیکی جداگانه باز کن تا دوستان به شما راهنمایی بدهند
یه مقدار از خودت و ایشون بگو
سن و سال
تحصیلات
چگونگی آشنایی
دلیل مخالفت خانواده ها