اقای کرای میدونید چقدر این یِ تیکه رو خوندم تا بفهمم چی نوشتید؟؟؟؟؟
اون بع بعیی ....نه به به!!
:311::311::311:
- - - Updated - - -
همش زیر سر خاله قرمزیه اگه خاله آبی بود الان اینجوری نمیشد
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام دوستان :72:
من حالم خوبه و قلبم آرومه...
دیشب رفتم خونه مامانم. البته بهم کلک زدن، اول خواهرم یک موضوعی رو بهانه کرد که برم خونش، بعدم دیگه اغوا شدم که شام برم خونه مامان اینها.
تازه الان فهمیدم چقدر قرنطینه بهم فشار آورده بود. هرچند این مدت هم چند باری دورادور دیده بودمشون، و هرچند دیشب هم اونها اون طرف پذیرایی بودن و من این طرف پذیرایی، ولی
چقدر به فضایی که اونها توش باشن نیاز داشتم، به اینکه اشعه های وجودشون بهم بتابه.
چقدر اون "خونه" برام معنا داره. همین ها رو تو فضای آزاد دیده بودم، اما این حسی که توی اون چاردیواری هست، بهم منتقل نمی شد. نه تنها دل تنگیم برطرف نمی شد، بلکه دلتنگ تر می شدم.
هرچند ما آدما اکسیژن رو تنفس می کنیم، ولی اگه محبت بهمون نرسه، مثل گلی هستیم که بهش آب بدن، اما توی تاریکی نگهش دارن.
نکته داره خانم الهه زیبایی ها :)
اگه با لحجه بگید میشه : بع بعیی
اگه بدون لحجه بگید میشه به به ای :)
خانم میشل هم قشنگ تلفظ کردند و جدا سازی خوبی بود
بع بعیچه کلاس درسی راه انداختیم .:303:
:biggrin-new:
کارتون های قدیم یادش بخیر ... من خودم بعضی موقع ها با این کارتون های قدیم و نگاه کردن بهشون احساس خوبی پیدا می کنم
بعضی موقع ها ما شادی را برای خودمون سخت تعریف می کنیم ....در حالی که همین خاطرات کارتون های کودکیمون برامون خیلی قشنگه و جالبه
یه عمو داشتم کارتون نگاه نمی کرد ...به بقیه می گفتم چرا عموی عزیز ما اینجوریه چرا کارتون نگاه نمی کنه :)
بعد فهمیدم آدم ها که بزرگ تر میشنند یادشون میره و میگن : شادی ها پیچیده هست
سلامی به زیبایی ماه رمضان
ان شالله تو این روزها و شب ها همه بتونیم استفاده کنیم و این شبها و روزها بهانه ای باشه برا نزدیکی بیشتر با خدا
امسال کرونا هم که هست .،،،شاید هر ساله به مکان های خاصی می رفتیم برا دعا و مناجات ،،،،
البته من خودم جاهای خلوت راحت ترم ....ولی خب با جمع دعا کردن هم لذت خاصی دارد .
درسته امسال نمیشه ،ولی می تونیم بریم تو برکه ی خلوت خودمون ، با خدا راز و نیاز و مناجات کنیم و این روزها و شب ها بهانه ای باشه برا دوستی بیشتر با خودمون و خدا .
من به آقایون تالار از جمله mvaz و اسکارفیس و غلام پیشنهاد می کنم اگه خونه نمیشه ، یه زیر انداز بردارند برید بالا پشتبام خونه تون ...تو خلوت خودتون و ماه و خدا باشید
ما هم دعا بفرمایید ...ولی یادتون باشه تو پشتبام که رفتید و به ماه نگاه می کنید ....زیاد خیره نشید و خودتون را بیشتر با دعا مشغول کنید ...چون امکان داره خوابتون بگیره :)
ممنون خانم الهه زیبایی
ممنون که تو این شب ها بچه های همدردی را دعا می فرمایید ،،ما هم اگه لایق باشیم حتما
آقا غلام هم گفته تالار بیشتر تئوری شده ( بذار زیر آبشو بزنم )
دست و بالمون بسته هست تو این تاپیک :)
مگرنه عملی اش را آموزش می دادیم
نگران نباشید تلفظ درست بود :)
من سال ها فکر می کردم به به ای درسته .
خانم میشل ممنون از متنتون
چقدر نکته داشت توش
مرسی از اشتراک گذاری .
...........
غصه چرا ،،،
دل به غم دادن و از یاس و نومیدی سخن گفتن ، کار آنهایی نیست که خدا را دارنند ،،
غم و اندوه اگه روزی مثل باران بارید ،،، با نگاهت به خدا ، چتر شادی وا کن.
در پناه خدا
التماس دعا :72:
کلا از اون قدیم الایام نتونستم با شبهای قدر ارتباط برقرار کنم، کلا این شبا که میاد حس ترس بهم دست میده نمیدنم چرا :47:. التماس دعا داریم در هر صورت. مخصوصا از برادران اسکارفیس، ام وی ز، کلاه قرمزی، کرای....
چشم کاکا
ولی چرا احساس ترس آقا غلام؟
اگه خواستی و به صلاح هست بگو اینجا
تو پست قبل برا همین گفتم برو بالا پشتبام دیگه :)
شوخی می کنم .
یه زیر انداز بردار .. برو همون جایی که گفتم :) باهاش درد و دل کن ...بهت آرامش میده
خلوت ماه و آسمان خیلی قشنگه
می دونی ، کلا آسمون ُ دوست دارم ، چون رازهای زیادی توش داره ...یه جورایی یکی از بهترین دوستام هست ( دختر عفت خانم نمیگم ....آسمون را میگم )
:)
منم تو این شبها ، یکی از عزیزانم ( 10 سال قبل ) یه بیماری خیلی سخت گرفت
خیلی سخته عزیزت ، ازت کمک بخواد ولی نتونی کمکش کنی
یه استادی داشتم می گفت : هر اتفاقی حتما حکمتی توش هست و راضی باش به رضای خدا
اون موقع بچه سال تر بودیم تا الان ،،، اون حرف ها برامون خیلی سخت بود....ولی قبول کردم و تلاش کردم تا آخرین توانم کمکش کنم و راضی باشم به رضای خدا
به هر حال چشم آقا غلام
حتما ما بچه های همدردی دعا گو هستیم
شما هم دعای گو ما باش
خب مزاحم نشم دیگه ،
حق یارت .