مرسی بیبی و گل مریم عزیز
آره حرف گوش نکردم هم داغون شدم هم کلی احسان دعوام کرد گفت اگه از حال رفته بودی اگه بیهوش شده بودی این بچه که کاری از دستش بر نمی اومدم منم که نبودم چی میشد؟؟؟؟؟؟؟
واقعا جوابی نداشتم بهش بدم
نمایش نسخه قابل چاپ
مرسی بیبی و گل مریم عزیز
آره حرف گوش نکردم هم داغون شدم هم کلی احسان دعوام کرد گفت اگه از حال رفته بودی اگه بیهوش شده بودی این بچه که کاری از دستش بر نمی اومدم منم که نبودم چی میشد؟؟؟؟؟؟؟
واقعا جوابی نداشتم بهش بدم
الحمد الله که به خیر گذشته .:72: میتونست خیلی بدتر از این اتفاق بیفته .
خدا هم به خودت وهم به بچه طفل معصومت رحم کرده حتما" یه جایی یه کار خیر کردی که خدا اینجوری جوابشو داده .
یادتون باشه هر وقت تونستی دو رکعت نماز شکر بخونی:316:
اما توصیه داداش بزرگه ( baby ) رو جدی بگیرید تا دیگه اوف نشید
الان حالت خوبه ؟
مرسی موعود عزیز بد نیستم
بهترم خدا رو شکر ولی باران بچم شبش تب کرد از بس ترسیده بود اون لحظه
مامان گلي:302:چه كردي با خودت......؟خيلي ناراحت شدم.....:316:نقل قول:
نوشته اصلی توسط mamfred
قربونت برم بيشتر احتياط كن ......خودتو تقويت كن.سوپ قلم برات خوبه....شكستگيپاتو زودتر خوب ميكنه!!!
بيشتر مراقب خودت باش عزيزم:43:
الاهي بميرم براي باران.طفلي چقدر ترسيده!!:54:
مهم اينه كه الان حالت بهتر شده و برگشتي پيش دوستات:43:
مامفرد عزیزم
چرا اینجوری شدی:302:
دلم گرفت عزیزم خیلی دلم گرفت:47:
الهی نازی :72:
خدا را شکر که الان سالم هستی
هر روز صدقه بده یادت نره ها :46:
مواظب خودت و باران هم باش
الهی خاله فدای اون نی نی خوشگل بشه
غزاله جان و بالهای صداقت عزیزم ممنون از اینکه نگران من هستین
حالم خوبه مشکلی ندارم فقط یکم ناز نازی شدم همین
مامفرد عزیزم
این حضور را مدیون محبت دوست مشترک و نازنین و مهربان " بالهای صداقت " هستم که مر ا در جریان کسالت و بیماری و اتفاقی که برای تو نازنینمان روی داده قرار داد .
و اما مامفرد عزیزم
هر چند بدنت آزرده است و به هر حال مشکلاتی پیدا کرده ای که امیدوارم هرچه سریع تر بهبودی کامل حاصل شود .
به واقع از اینکه سلامت هستی و مشگل جدی تری پیش نیامده خوشحالم . امیدوارم همیشه سایه ات بر سر باران نازنینمان باشد و با احسان همسر مهربانت روزها و شبهای متوالی را با دل خوش و سلامت در کنار باران کوچولو به صبح برسانی و ما شاهد پیروزی و موفقیت و خوشحالی نازنین باشیم. امیدوارم تو و خانواده محترمت عمر با عزت داشته باشید خانم گل . مواظب خودت و باران کوچولو باش.
مهربان خانم تالار ( بالهای صداقت )
باز هم ممنون نازنینم .
دوستان هم تالاری ام همه ی شما را صمیمانه دوست دارم و برای همگی ارزوی سلامت و تندرستی دارم . برقرار باشید و دلشاد در جمع خانواده های گرم و صمیمی و مهربان . روزگارتان آفتابی .
کیوان - نقاب - فرشته - ستاره -طاهره -مامفرد - موعود - محمد ابراهیمی - گل مریم -بی بی -سارا ( خانم دکتر - ارمان - سورنا- آقای سنگ تراشان -لرد حامد - دیجیتال من -دانه - شاد -چکامه - نازنین غ-باران -فیلوسارا - غزاله - شیرین حون - پریوش - بی دل - بالهای صداقت-گرد افرید- صبا -
*nadia*, *ستاره*, afsoon520, alizadeh, aramesh=zendegi, BABY, bahar_tara, baran, CharlesMA, chashmdarrah, del, digitalman, elina, Emad0098, emtedade_shab, gh.sana, Ghasedak1264, golbon, Hamidam, helenars, hnv, invacepaync, kamran2007, keyvan, khaz@n, kimiakhaton, m.mouod, m25teh, mamfred, mitra33, MOHAMMAD., mohsennaseri, moshaversafdari, mostafa fattahi, nilofar1357, Niloo55, omed, piti, poune, proud_rose, pupak1360, roland, rostamihr, rsrs1380, saba Irani, SaeedGh, sareina, sayehhaye_mah, , shivaghadri, shookan4, simorgh14, sogand66, tanhatarin221, tarane.h, tops_ali2000, , مهناز پويا, , همون شادزی, يادآوران, یاریم کن/یاریت کنم, , wintersun77, zeinab, zendegy, آيسان محمدي, آگرین, ارزو خانم, به دنبال محبت, , , شيدا مقدم, , عیسی پویه پور
و همه کسانی که امروزو یااساسا آن لاین نشده اند . اگر اسمی جا افتاده ببخشید .
سلام مامفرد جان
دلم ریش شد وقتی ماجرا رو خوندم
خدا رو شکر که به خیر گذشت .
و اما یه نکته :
باید از شما آموخت که در اون شرایط خیلی خوب برخودت مسلط شدی و با وجود آسیب دیدگی با یک بچه راهی درمانگاه شدی و بعد بیمارستان و... و این که نخواستی همسرت رو نگران کنی .
1 - این درسیه برای کسانی که در برابر حوادث زود دست و پا گم کرده و بدیهی ترین راه رفع مسئله هم به ذهنشان نمی رسد ، پس با حفظ آرامش ، تسلط بر اوضاع و بهترین اقدام پیش می آید .
2 - درسته که نخواستی همسرت نگرانت بشه ، اما عزیز ، در این گونه شرایط لازمه با شریک زندگی با حفظ آرامش تماس حاصل بشه و وی در جریان قرار بگیره اما بعد منتظر نشد تا حتماً او از راه برسد .... .یعنی در جریان گذاشتن شریک زندگی در اینگونه حوادث حق طبیعیه و اگر چنین نشه گاه ممکنه حتی موجبات اعتراض همسر را در پی داشته باشه ، خدا رو شکر اینجا به خیر گذشت والا اگه در پی گیری روند مراجه به ... اختلال و مشکلی پیش می اومد چه بسا همسرتون گله مند می شد از بی اطلاعی .
پس دو درس اینجا از ماجرای شما آموختیم ، یکی این که دست پاچه نشده و بهترین اقدام را در موقعیت حادثه انجام دهیم دوم این که حتماً وابسته زندگی و ماجرا را در جریان قرار دهیم و بعد خود اقدام کنیم .
خلاصه مواظب خودت باش .
مطمئنم دیگه تا باران بزرگ نشده و برای خودش یه خانم نشه تنهایی با او حمام نمیری . :81:درسته ؟
باز هم از این که خطر جدی پیش نیومد خوشحالیم رو ابراز می کنم و امیدوارم هیچگاه دچار حوادث خطرناک نشوید
و اما دوستان !
حال همه خوبه که ان شاء الله ؟
از آتنا هم مدتیه خبری نیست .
مدیران محترم تالار که به آرمان دسترسی دارند لطف کنند از طرف بقیه اعضاء جویای حالش شوند و خبری به بقیه هم بدهند .
آرمان طاقت قهر طولانی رو نداره چون دل مهربونی داره ، ما نگران سلامتیش هستیم . لطفاً اقدام فرمایید .
آنی جان !
شما از گرد آفرید خبر تازه ای دارید ؟ پیامهای ما را منتقل کردید ؟
آقای آرمان گفته بودند که چند روزی مهمون یکی از دوستان تو تهران بودند ،ایشون که حتما" یکی از برادران ما هستند ، به هر طریقی که خودشون صلاح میدونن مثلا" از طریق مدیران گرامی به ما اطلاع بدن که ایشون حالشون خوبه و ما رو از نگرانی دربیارن
لطفا" و خواهشا"
آنی عزیزم ممنون
خیلی لطف کردی که بخاطر من اومدی :43: امیدوارم همیشه زندگیتون اونجوری که می خواین پیش بره من از شما خیلی چیزها تو تالار یاد گرفتم آرزوی بهترین ها رو دارم براتون
فرشته مهربان عزیز ممنون
نتیجه گیری هاتون عالی بود چون دقیقا همین اتفاق افتاد و همسرم از اینکه خودم تنهایی رفتم و بهش خبر نداد خیلی ناراحت شد حالا تو تاپیک خودم به پیامدهای اشاره میکنم:311:
ولی خیلی برام جالب بود که شما دقیقا به همون چیزهایی اشاره کردید که بعدش برام اتفاق افتاد
ممنونم از توضیحات خوبتون
:72::72::72::72: