RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
سلام:
به سراغ من اگر می آیید
نرم و آهسته بیایید
مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من
************************
چشمانم که بسته شد هاله سیاهی دیدم که تنها روشنایی بخشش دو نقطه کوچک بودند..
من بودم و تاریکی و روزنه ...
من بودم و بوسه و سکوت....
من بودم و صدای شکستن و .......
رفتن.....
************************
:323:
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط keyvan
در روزگاری که بهانه های بسیار برای گریستن داریم ،
شرم خندیدن، به مضحکه هم میهنان مان را بر خود نپسندیم.
کار سختی نیست نشنیدن، نخواندن و نگفتن لطیفه های توهین آمیز...
با اراده جمعی این عادت زشت را به ضدارزش تبدیل کنیم.
کار سختی نیست، برای دوستانتان بفرستید
موافقم. اما کاش کانتکست اش رو هم میفهمیدم. یعنی میفهمیدم این فرمایشات ...اینجا...چه ربطی به چی داره! یعنی منظورم شان نزولشه.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط محمدابراهیمی
سلام مدیر خوب همدردی اخر سال خیلی سر شلوغ است مدیران خوب تالار اخر سال خیلی سر شلوغ است کم به تالار سر می زندخانم سارا کم به تالار سر می زنید خانم موعود اقای لرد حامد اقای نقاب خانم باران 68 خانم گل مریم خانم مهتاب چند وقتی تو تالار نیستند امیدوارم زودتر به تالار بر گرددجا در تالار خالی است براتون ارزوی موفقیت سلامتی می کنم:72::72::72::72:
آخر سال سر کی خیلی شلوغ است؟ الف- مدیر همدردی؟ ب- مدیران تالار؟ ج- یا شما آقای ابراهیمی؟
بله دیگه! جا همه در تالار خالی است، الا بی دل!:302: باشه آقای ابراهیمی، دنیا همینجوری نمیمونه!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سارا بانو
سلام:
به سراغ من اگر می آیید
نرم و آهسته بیایید
مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من
************************
چشمانم که بسته شد هاله سیاهی دیدم که تنها روشنایی بخشش دو نقطه کوچک بودند..
من بودم و تاریکی و روزنه ...
من بودم و بوسه و سکوت....
من بودم و صدای شکستن و .......
رفتن.....
************************
:323:
واااااااااااااااااااااااا ااااای از دست همممممممتون!
چه خبرتونه همه فیلسوف شدین!
سارا چشمهای کی سیاهی رفت؟
حالا بوسه و سکوت که جای نگرانی نداره!
ولی شکستن و...رفتن و... اینا دیگه جریانش چیه؟
فشارت افتاده بوده از هوش رفتی؟
بعد آقای همسر جان اومدن و سکوت و بوسه و اینا؟
..................................
می بینی یاسا! از این به بعد اسم این تاپیک را باید بگذاریم "تاپیک بیست سوالی های انتزاعی"
یعمی تو جیب جا میشه و اینا نداریم. باید از مخ کار بکشی اساسی.
راستی بچه ها من یک مشکلی دارم:
این روزها اونقدر میخوابم (خوابم میاد خیلی) که همش یا تازه از خواب پاشدم یا دارم میرم بخوابم. خلاصه از این دو حال خارج نیست. قرص آهن و اینا هم دارم مصرف میکنم و تغذیه ام هم خوبه ولی میدونم از اینا نیست.
تنها حدسی که فکر میکنم کمی به واقعیت نزدیک باشه فکر کنم اینه:
هر وقت فشار کار روم زیاده و استرس شدید میگیرم، یهو بدنم این فیلم رو پیاده میکنه!
چیکار کنم؟ با این روال هیچ کاری نمیتونم بکنم. بدبخت شدم رفت! :302:
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
سلااااااااام به همگی
حالتون چطوره؟
تشکرهای آقا کامران رو که اینجا می بینم میگم ای کاش می تونست بیاد از حالش تعریف کنه ببینیم چیکار میکنه با مهسا خانم:43:؟
تو تاپیک خودش هم که چیزی ندیدم بگه.
راستی چرا همه کیوان رو اذیت می کنید ؟
مگه بنده خدا چیکار کرده ؟البته منم منظورشون رو از نوشته هاشون نمی فهمم ولی خب...بابا راحتش بذارید
انشاء الله امسال خدا یه زن خوب هم بهشون میده.
به آقا سینا هم خوش آمد میگیم.:72:
بچه ها شارژ من داره تموم میشه، به یادم باشید :72:
راستی، سبکتکین کجاست ؟
چیکار کرد بالاخره؟
خبری ازش نیست
کجایی دختر ؟
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بی دل
موافقم. اما کاش کانتکست اش رو هم میفهمیدم. یعنی میفهمیدم این فرمایشات ...اینجا...چه ربطی به چی داره! یعنی منظورم شان نزولشه.
سلام؛
جای پیدا نشد؛که این مطلب رو بذارم و همه ببینند،جز اینجا؛
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرانک1389
راستی چرا همه کیوان رو اذیت می کنید ؟
مگه بنده خدا چیکار کرده ؟البته منم منظورشون رو از نوشته هاشون نمی فهمم ولی ...
سلام مجدد فرانك جان نوشته هاي آقاكيوان كه لو رفت يعني چي ديگه! من فكر كردم منظورش سال نو هست ولي بي دل قضيه رو لو داد كه آقا تولدشونه و برگ مرگ و درخت و اينا قضيه ش تولد ايشونه.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بي دل' pid='139688
می بینی یاسا! از این به بعد اسم این تاپیک را باید بگذاریم "تاپیک بیست سوالی های انتزاعی"
:311::311: آره واقعا! :311::311: