کاره خوبی کردی خانومی بزار عروسی تموم بشه ببین چی می شه
نمایش نسخه قابل چاپ
کاره خوبی کردی خانومی بزار عروسی تموم بشه ببین چی می شه
نفس عزیز سلام خوبی خانومی ؟ هر خبری شد مارو بیخبر نزاری ها
نفس عزيز سلام . خوبي؟ چه خبر؟ چه كار كردي؟
سلام دوست گلم
نمیدونم چکار کنم همه امیدم به این بود که بعد از عروسی میان یه حرفی میزنن که هیچ تازه گفتن که ما عمدا نمیریم دادگاه تا خسته بشن بعدشم 4 نفر میبریم خونشون و بی سرو صدا تمومش میکنیم واقعا برام روشن شده که از طرفه اونا همه چی تموم شده است . منم دیگه بیشتر از این خودمو کوچیک نمیکنم آخه گفتن مگه نه دختر رفته مهریشو اجرا گذاشته خوب بزاره قانون خودش تصمیم بگیره دیگه چرا مرتب مسج میده و منت میکشه واقعا متاسفم واسه خودم که گیره همچین خانواده مغروری افتادم . مامانش با افتخار همه جا میگه فامیلایه باباش منته پسرمو میکشن حالا اونا یه مشت دختره بی سوادن که تو روستا زندگی میکنند اونارو با من مقایسه میکنن . دیگه نمیخام هیچ کاری بکنم واقعا دیگه ارزش نداره واسه دخترایه خودشون همه جور شرط و شروط میزارن پسره بیچاررو میزارن تو منگنه همین پریشب نمیدونین چه عروسی واسه دخترشون گرفته بودن اون وقت همش به من میگفتن کی عروسی میگیره با اینکه یدونه پسرشون بود ولی همشون میگفتن شما باید برین ماه عسل . من دیگه هیچ کاری نمیکنم اگه خودش خواست میاد همرو قانع میکنه همه شرایطه یه زندگیه معمولیم فراهم میکنه دسته زنشو میگیره میبره . اگرم اینقدر مرد نیست که جلوی خانواده بی منطقش بایسته پس همین جور بمونه و چوب غرورشو بخوره.
از شما دوستای گلم واقعا ممنونم که تنهام نمیزارین
واقعاً براي همچين خانواده اي متأسفم. خدا ايشاالله جوابشون رو بده. به نظر منم ديگه كاري نكن. بذار قانوني پيش بره. گفته ام بازم مي گم. پسري كه نتونه از الان زندگيش نجات بده واي به روزي كه درگير مسائل ديگه تو زندگي بشه. محكم سر تصميمت وايسا و عقب نشيني نكن. موفق باشي عزيزم.
سلام نفس عزیزم
خانومی تو همه ی تلاشتو کردی گلم بقیشو بسپر دست خدا
وکیلت چی گفته عزیزم اگه تو جلسات شرکت نکنن چه تصمیمی گرفته می شه؟؟؟
دوست خوبم تو همه تلاشتو کردی . اون مرد و خانوادش لیاقت تو رو ندارن . سعی کن از طریق قانونی همه چیو تموم کنی .
ممنون دوستان امروز به وکیلم زنگ میزنم . قبل از تعطیلات گفت که تو این مدت اعتراض نزدن گفت باید یه وقت واسه جلسه دوم بگیرم تا قاضی رای بده اون وقت اگه بازم نیان میرن سرکارو دستگیرش میکنن من همه کار کردم که به اینجاها نرسه ولی حالا که خودشون میخان بزار این روزارم ببینن . فقط خدا میدونه من تو این مدت چقدر عذاب کشیدم . همه چیرو میسپرم به خدا
نفس عزیزم امیدوارم دیگه دو دل نشوی و روی حرفت بایستی.
نفس جان خوبی ؟
با وکیلت صحبت کردی ؟
شما قضیه رو در خفا جلو ببرید!منظورم مشاوره با وکیله. و از این موضوع هیچ چیزی به اون پسر یا خونوادش نگید. با خود پسر صحبت کردید؟
دوست عزيزم ميدونم سخته ولي به نظر من چند وقت تنهاش بذار تا با خودش و مشكلي مه داره كنار بياد مطمئن ياش خودش سراغت مياد. به نظر من مشكل از خانوادشه برات دعا مي كنم.
نفس جان سلام. خوبي خانومي؟ چه خبرا؟ خبري ازشون نشد؟
سلام دوستان
بلوم جان وکیلم گفته که وقت اعتراضشون تموم شده و اونا مراجعه نکردن گفت منتظره تا قاضی وقت بدهه که رایشو اعلام کنه.
سورنای عزیز مشکل اینه که خودشو گیر نمیارم یعنی نمیخاد با من روبرو بشه و حرف بزنه
حرف دل و گلی خانم ممنون از شما فعلا که خوبم آخر هفته به اصراره دوستام رفتم شهرستانی که دانشگاه بودم و تا جمعه موندم خیلی خوش گذشت دوستام خیلی نگرانم بودم به خاطره همین من خودمو شادو سرحال نشون دادم . خدارو شکر دوستای خوبی دارم بخدا همیشه میگم من تو زندگی آدم خوش شانسی هستم فقط این مورد اینجوری شد که اونم حتما حکمتی داره.
عزیزم همه چی درست میشه . بسپرش به خدا
سلام خانومی
مراقب خود باش بالاخره تا ابد که نمی تونه فرار کنه یه روزی می شه که باهم روبه رو می شین اون موقع مجبوره حرف بزنه
اگرم نخواد خوبیش اینه که تو دیگه خودتو سرزنش نمی کنی چون همه ی تلاشتو کردی اونی که تلاش نکرده اونه پ
هما و بلوم عزیزم مرسی از همراهیتون... دوستون دارم.......
معذرت می خوام که دارم این سئوال رو ازت می پرسم امیدوارم که ناراحتتنکرده باشم
الان که داری از نامزدت جدا میشی چه حالی داری؟نظرت در مورد خودت چیه؟توی تنهاییت به خودت چی میگی؟ چی جوری داری این قضیه رو برای خودت قابل قبولش می کنی؟
اگه سخت جواب دادن به این سئوالا یا ناراحت میشی جوابم رو نده
نه دوسته عزیزم ناراحت نمیشم چون واقعیته تلخیه که باید قبولش کنم.
یه جورایی تو شوکم هنوز باورم نمیشه البته نسبت به روزای اول خیلی بهتر شدم دیگه گریه نمیکنم ولی خیلی کم حرف میزنم یه روز خوبم چند روز آرومو بی صدا. تا موقعی که حرفی نشه خوبم ولی وقتی ازم میپرسن چی کار کردی وکیلت چی میگه یا حرفای این و اون ردو بدل میشه دوباره بهم میریزم .
ولی خیلی چیزا دستگیرم شد . اصلا فکر میکنم یه همچین اتفاقی باید برام میافتاد . کم کاریهایی که خودم تو شناخت از جنس مخالفم داشتم اینکه تا الان هیچ مطالعه و تحقیقی نکرده بودم همه اینا خودشو نشون داد وعملا همرو حس کردم.
حالا هم درسته ضربه سنگینی بود واسم ولی نا امید نیستم . اصلا نمیگم چرا من چرا واسه من پیش اومد؟ خب مگه من کیم منم یکی از همین آدمایی که بعضا درگیر مشکلاته بدتر از این میشن و باهاش کنار میان . فکر میکنم تو این مدت خیلی بزرگ شدم و از این بابت خیلی خوشحالم .
به خودم میگم من که مشکل خاصو حادی نداشتم طرفه مقابلم نتونسته با خودشو مشکلاتش کنار بیاد منم تا اونجایی که وظیفه انسانیم بوده خاستم کمکش کنم حالا اگه کسی خودش نخاد خوب من که نمیتونم تا ابد غصه شو بخورم .
فقط از خدا میخام اگه یه روزی وارد یه زندگی جدید شدم همه گذشترو فراموش کرده باشم و نزارم گذشتم به زندگیم و اون کسی که با هزار امید سراغه من اومده لطمه بزنه.
عزیزم خیلی سخته که تو واقعا بخای از صمیمه قلبت به کسی کمک کنی و اون هیچ درکی از این قضیه نداشته باشه......
موفق باشی دوسته من
نفس عزیزم
اینبار حرفای تو منو آرومم کرد
خوشحالم که به این خوبی فکر می کنی
نفس جان خيلي خوشحالم كه منطقي داري كنار مي ياي. اميدوارم خدا مشكلت رو حل كنه.
راستي عيد سعيد غدير خم رو هم به تو دوست خوبم تبريك مي گويم.
مرسی عزیزم . عید شما هم مبارکا باشه خانمی.
نفس عزیز، تنها چیزی که از زندگی و اتفاقات برامون میمونه همین درسهایی هست که می گیریم، به درک والایی که داری تبریک می گم عزیزم...
:72:
سلام نفس جان
خوبی خانومی؟ اوضاعو احوال خوبه؟؟
ممنون دوست عزیز
خیلی حس بدیه ولی قشنگه که اینجوری فکر می کنی
خوشبحالت که اینقدر درک بالایی داری واقعا به اینهمه درایت و صبرت حسودیم شد
تجربه بی رحمترین معلم است، چون اول امتحان می گیرد بعد می آموزد
امیدوارم این معلم دیگه هیچوقت اینقدر بی رحم توی یاد دادن به تو نباشه
هر وقت دلت گرفت بهم ریختی مطمئن باش یکی هست توی این جا که یه گوشه برای شنیدن دردها و حرفات
مواظب خودت باش نفس جان
سلام نفس عزیز
امیدوارم که هرچه زودتر حالت بهتر بشه . آفرین با این درک عمیقی که تو داری خیلی زود میتونی با مسئله کنار بیای و این خودش یه موفقیت بزرگه . مواظب خودت باش
سلام دوستای مهربونم از همگی ممنونم
بچه ها بالاخره اون روزایی که منتظرش بودم شروع شد یادمه روز اولی که رفتم پیش وکیلمو ناراحتیمو دید بهم گفت ناراحت نباش از اینکه الان اینقدر بی خیالن بزار دو تا احضاریه بره در خونشون اون وقت میان به التماس کردن . حالا دقیقا همون طور شد از وقتی که حکم نفقه رسیده دسنشون کلافه شدن یه روحانی رو که از دوستایه قدیمیه بابامه فرستادن خونمون که اینا ندارن بیاین توافقی جدا شین دخترو پسر برن دنبال زندگیشون . من که شنیدم گفتم من حالا حالا قصد ازدواج ندارم تا آخرشم پاش میمونم هر چی قانون بگه همون کارو میکنم . بابامم به سید گفت دخترم از همه بیشتر ضربه خورده اون باید رضایت بده . باز دیشب زنگ زده که میارمشون خونتون معذرت خواهی میکنن باباش گفته پسرم غلط کرده و از این حرفا . گفتم بابا اون روزایی که من مسج میدادم که تورو خدا بیا باهم حرف بزنیم بیا بریم مشاوره محل نمیداد گوشیشو خاموش میکرد. حالا هم من کوتاه نمیام . به بابامم گفتم اصلا واسه چی بیان خونمون که شما مردا به هم یه قولی بدین بعدش به من بگین من قول دادم رضایت بده .
میبینین دوستان این 4 ماهه نیومدن بگن چی شد چی نشد همش طرفه پسرشون بودن حالا که دیدن قضیه جدی شد واسطه میفرستن . بخدا همش به این فکر میکنم که اگه منم الان راحت بگذرم عید نشده میرن یکی دیگرو بدبخت میکنن . پارسال همین ماه بود که اومدن خاستگاریه من و امسال این شرایطه منه .
آره عزیزم رضایت نده
بهترين كارو مي كني عزيزم. كوتاه نيا. بذار قانون همه چي رو روشن كنه.
یه سری به موضوع بن بست بزن اشتباهی که اونجا تکرار شد رو تو تکرار نکن
بذار کار با روال قانونیش پیش بره
خودتم ناراحت نکن زندگیه دیگه حتما مصلحتی درش بوده که اینجوری شده
خدا رو100 بار شکر کن زود شناختیشون. اصلا کوتاه نیا. به هیچ وجه.
نفس عزیزم یعنی می گن از طلاق پشیمون شدن؟یا می خوان تو از حق و حقوقت بگذری و توافقی طلاق بگیرین؟؟
آره عزیزان کوتاه نمیام یه بارم که شده باید تاوان اشتباهشو پس بده .
بايد بفهمند كه زندگي و يه نفر آدم بازيچه نيست كه هر موقع دلشون زد رهاش كنند. سر حرف خودت وايستا و كوتاه نيا. موفق باشي عزيزم.
نه بلوم جان میگن از همه چی بگذرم و توافقی طلاق بگیریم.
واقعا نمی دونم چی فکر می کنن که همچین درخواستی دارن
حرف دل راست می گه باید یه بار تنبیه بشن تا یادشون بمونه آبروی مردم بازیچه نیست
سلام دوستان
دیروز مامانم نزدیک محله کارم ویزیت داشت واسه دکتر . پدر شوهرمو دیده که یه خیابون پایین تر از محل کارم پارک کرده سرشو گذاشته رو فرمون . مامان گفت یه ساعت ایستادم ببینم کجا میره ترسیده بیاد سر راه من . باباش میدونه من تو کدوم خیابونم ولی آدرسه کاملو نمیدونه . حالا مامانم میترسه میگه نکنه بیان سر راهت . آخه چند شب پیش خواب دیدم پدر شوهرم و جند تا مرد دیگه دنبالم میکنند و منم ازشون فرار میکنم . اینو که واسم مامانم تعریف کردم حالا دیگه میترسه . حالا خودمم موندم اگه اومد سر راهم که باهام حرف بزنه چطور برخورد کنم آخه تو اون مدت خیلی بهم احترام گذاشت نمیدونین واسه جشن عقد چه جور دست انداخته بود گردنم هنوزم زن عموم میگه من باور نمیکنم که اینطور باهات برخورد شد. ولی بدیش این بود که تو این قضیه نتونست جلوی دهن زن و دختراشو بگیره و برا حفظ آبروش بدتر طرفشونو گرفت . حالا دارم خودمو آماده میکنم که اگه اومد سراغم چه جور رفتار کنم که نه بی احترامی کرده باشم نه کوتاه بیام.
بچه ها اگه شما هم نظری دارین لطفا کمکم کنین ........
خیلی رسمی و خشک و جدی. بی احترامی نکن ولی لبخند هم نزن. اگه اه و ناله کرد نگو شما مقصرید. بگیو پسرتون خودش باید مشکلشو حل کن.
نایستی قصه حسین کرد برات بگن یا بگی. خیلی رسمی دو تا کلمه بگو و برو.
گول نخوری نفس. اینها واقعا لیاقت ندارن. واقعا باید یک جایی ادب بشوند. نذار بیشتر از اینی که تا الان بی احترامی دیدی بیشتر بشه. بازم می گم. رسمی و خشک برخورد کن.
مرسی نازنین جان راست میگی آجی باید مثل خودشون باهاشون برخورد کنم . سرد و بی احساس
همه پلهای پشت سرت رو هم خراب نکن شاید از کرده شون پشیمون بشن و بخوان که شما با هم زندگی کنید اگه سرد و بی احساس برخورد کنی راه برگشتی برای خودت نمیذاری و همه کاسه ها سر تو میشکنه وقتی مقصر نیستی چرا مقصر جلوه کنی؟!
همه مشکلاتی که توی این مدت داشتی رو بهش بگو همه توهینها و بی احترامیها رو و آخرشم بگو این چیزیه که خودتون خواستید حالا که آبرو و شخصیتم برای پسرتون ارزش نداره تاوانش رو باید پرداخت بکنه بگو که شما با ایشون هیچ مشکلی نداری بلکه خیلی هم براش قابل احترامی و اگر روزی هم توی خیابان یا مهمانی ببینید با روی باز از ایشون استقبال خواهید کرد و هنوزهم براتون همون پدر قدیمیه و مشکل شما با پسرشونه که تا وقتی نفهمه که شما هم آدمی و آبرو و شخصیت داری قانون وسیله مجازاتشه