RE: هم اکنون نیازمند یاری شما هستم
بالهای صداقت عزیز
بر فرض که شوهرت تو رو دوست نداشته و نداره ، تو چی ؟؟ تو خودت رو دوست داری یا نه ؟
این اشتباهه که هویت ما گره بخوره به میزان علاقه و تأییدی که دیگران نسبت به ما دارند .
تست هوش هیجانیت اعلام کرده که محور افکار و رفتارت احساساته ، همین هم باعث می شه یه روز تو اوج شادی باشی و یه روز اوج غم . با این درک بهتره به مهارتهای کنترل هیجان و محوریت عقل و حمایت گری احساس رو بیاری .
اول قدم هم در این راه اینه که هویت شخصیتیت رو از گرو علاقه و احساسات همسرت بیرون بکشی و مستقل بشی ، قدم هایی در راه رفع وابستگی برداشتی ادامه بده اما نه فقط از جهت رفتار ظاهری ، بلکه از جهت شناختی ، یعنی نگرشت نسبت به خودت و زندگیت رو تغییر بده و به اینجا برسون که تو یک فرد مستقل و توانمندی و مهم اینه که خودت خودت رو پذیرفته باشی با همه توانمندی و کمی و کاستیهات و به خود علاقمند باشی ... در این صورت سلامت روح و روانت مهمتر از هر چیزی خواهد شد و هر تغییری در زندگی و رفتارت بدهی برای همین خواهد بود که سالم و سر حال باشی و متعادل ، و دیگه این که شوهرت دوستت داره یا نداره برات اصل نمیشه که با اثبات یا نفی اون روبراه یا به هم بریزی ، بلکه این که در سلامت روح و روان و تعادل رفتار باشی محور زندگیت خواهد شد و برای تحقق آن عقلانی نگاه کرده و عمل می کنی و احساسات هم می شود نیروی محرکه و سوخت موتور حرکتیت نه مرکب حرکتت .
به خودت توجه کن و روی نگرشت کار کن و محوریت افکار و عملکردت رو از چنگال احساسات و هیجانات بیرون بیار و اون رو در عقبه راه قرارش بده و از پشتوانه بودنش بهره ببر .
موفق باشی .
RE: هم اکنون نیازمند یاری شما هستم
با سلام:72:
سلام به همه
مخصوصا به بالهای صداقت عزیز
احتمالا شما منو نمیشناسید چون از زمان حضورتون در تالار من دیگه خیلی با نام کاربریم نیاومدم تالار
ولی هر وقت دلم واسه تالار تنگ میشد به عنوان مهمان می امدم و تاپیک های شما رو حتما میخوندم
من خیلی کم تجربه تر و کوچکتر از اونی هستم که بخوام کسی رو راهنمایی کنم یا توصیه ای داشته باشم ولی دیگه دلم طاقت نیاورد که چند تا نکته ای که به ذهنم میرسه رو بیان نکنم بگذارید به حساب حرفای خواهرانه
امیدوارم با حرفام ناراحتتون نکنم
صبری که در پیش گرفتید با راهکارهایی که در کنارش استفاده میکنید بسیار جمیله ولی چند تا نکته رو فراموش نکنید
همسر شما بیش از هر زمان دیگه ای در نوسان عاطفی / رفتاری / منطقی قرار داره حرفای ایشون رو ملاک قربال رفتاریشون قرار ندین
فرصتی که شما واسه خودتون تعیین کردید زمان مناسبی واسه نگاه واقع بینانه به زندگی گذشته تا الانتون
و فرجه مناسبی هست واسه آماده سازی شما واسه شروع یه زندگی جدید و موفق مثل فرجه امتحانات شما باید از این فرصت حداکثر استفاده رو ببرید باید اینقدر آماده باشید که شرایطی که همسرتون و دیگران واسه شما می سازند به هیچ عنوان مانعی واسه خوشبختی و موفقیتون بعد از این 6 ماه نباشه
الان زمان مناسبی هست که بدور از احساسات و وابستگی توقعات خودتون از زندگی و همسرتون رو بررسی کنید و با توجه به تجربیات گذشته میتونید به شناخت کاملی از خودتون و همسرتون برسید. شناخت کامل از آنچه که هستید و آنچه که باید باشید و باید داشته باشید , زمانیکه عینک ضعف آور وابستگی رو از چشمامون برداریم و رنگ حقیقی واقعیت رو ببینیم پذیرفتن تلخی واقعیت و تلاش برای ساختن واقعیت شیرین واسمون صد چندان میشه
نیازتون به حضور مردتون و پدر فرزندتون کاملا قابل درکه ولی روح شما بزرگتر از اونی هست که با چند قطره کوچیک آب سیراب بشه سعی کنید به عمق روحتون رخنه کنید و نیازتون به قطرات کوچک آب رو با امید به رسیدن به دریا ارضا کنید.
تو این شرایط با یادآوری نیاز های فعلیتون و واکنش های همسرتون در شرایط مختلف فقط نیاز خودتون رو بیشتر میکنید و باعث کندی حرکت رو به جلوتون میشید.
یه پروسه واسه خودتون ترتیب بدید و هرگاه احساس نیازتون فوران میکنه خودتون رو با چیزهای دیگه مشغول کنید و هرگاه از نظر احساسی در وضعیت تعادل قرار دارید به تحلیل رفتارهای خودتون و همسرتون در این 10 سال بپردازید (واقع بینانه و بدور از وابستگی)و سعی کنید در هنگام آگاهی به اشتباهات خودتون ,از مجازات یا سرزنش کردن خودتون بپرهیزید و اون رو تبدیل کنید به نکته ای برای موفقیت در آینده. روی مسائل طولانی مدت توقف نکنید چرا که حتما باعث بیداری احساستان خواهد شد.
جواب این سوال رو به خودتون بدید:
شما خوشبختی و موفقیتتون رو فقط در کنار همسرتون می بینید یا این پتانسیل رو در درون خودتون احساس میکنید و قادرید که در هر شکل دیگه ای هم اون رو بالفعل کنید و به دیگران هم هدیه بدبد؟اگه دیگران هدیه شما را نپذیرند چطور؟
راستی تولدتون هم با تاخیر تبریک میگم:43:
امیدوارم واقعا شروع جدیدی واستون باشه:72:
RE: هم اکنون نیازمند یاری شما هستم
بالهلی صداقت عزیزم سلام
ببین خانومی دلیلی نداره اون چیزی باشی که نیستی خودت باش اینجوری کمتر تحت فشار قرار می گیری
اگه یه زمانی دلت می خواد بزنی زیر گریه حتما گریه کن چون اگه سعی کنی بخندی سنگین می شی ولی ممکنه چند قطره اشک آرومت کنه
خواهش می کنم انقدر به این فکر نکن که چرا همسرت رفته سعی کن قبول کنی که رفته زندگی کن بدونه اون روی پاهات وایسا
این دوره ی بلاتکلیفی زیاد طول نمی کشه بالاخره یا این وری می شه یا اونوری پس خودتو برای رو به رو شدن با هردوش آماده کن
شرایطتت سخته قبول دارم و می فهمم با تمام وجودم که چی میگی بخدا می فهمم ولی هر چقدر بی تابی کنی هیچ تغییری ایجاد نمی شه فقط انرژیت از دستت میره پس بی تابی نکن
RE: هم اکنون نیازمند یاری شما هستم
بالهاي صداقت عزيزم سكوتم رو به حساب نخوندن تاپيك و بي معرفتي نذار...سكوتم براي اينهكه بدون پست هاي مزاحم و غير مفيد بتوني از حرفاي اساتيد تالار استفاده كني و نتيجه بگيري.....:46:
تنها كمكي كه از دستم بر مياد اينه كه برات دعا كنم:72:...دعا كنم تا آرامش بيشتري پيدا كني و به خودت مسلط باشي....تو بزرگتر از اين حرفايي كه فقط با حضور يه مرد معني پيدا كني .... عشق و علاقه ات نسبت به همسرت رو تحسين ميكنم اما حرفاي صبا رو دوباره بخون........:228:. خودت رو پيدا كن حواست هست كه چشم مو طلايي به مادر مهربونش دوخته شده؟
RE: هم اکنون نیازمند یاری شما هستم
دوستان از همدردیتون ممنون
خیلی آرومم شما راست می گویید نمی دونم چرا اینقدر روی احساسم تکیه می کنم
فکر کنم خیلی سخت باشه تا بتونم از احساسم کم کنم
همش باید یکی باشه دنیا را با منطق به من نشون بده تا من احساسم عوض بشه
نمی دونید امروز چه کمکی بچه ها توی پیام های خصوصی کردند
باید خیلی سعی کنم تا بتونم روی پای خودم بایستم و از احساسم دور باشم
این همه مقاله امروز خوندم
فعلا به این نتیجه رسیدم موقع عصبانیت بهتر هست به نفس کشیدنو و نحوه ی دم و بازدم یه چند لحظه عمیق فکر کنم بعدش که ذهنم از مسئله دور شد دوباره به اون فکر کنم
امشب امتحانش کردم نتیجه داد
یه لحظه عصبی شدم اومدم یه چیزی بگم بعد نفس کشیدم از اون نفس های عمیق و متمرکز شدم روی پرده دیافراگم و کلی به شش هایم در این لحظه فکر کردم شاید 40 ثانیه بیشتر نشد ولی اونقدر ذهنم پاک شد که ترجیح دادم با یه لبخند مسئله را فیصله بدم
RE: هم اکنون نیازمند یاری شما هستم
بالهای صداقت عزیز خیلی خوشحالم که تونستی به خودت مسلط بشی:72::73::73::73::73:
RE: هم اکنون نیازمند یاری شما هستم
بالهای صداقت عزیز به جای اینکه بیشتر رو حرف بچه های تالار تمرکز کنی با یک مشاور خانواده خوب مشورت کن برو پیش روان شناس.
بچه ها می خواهند به شما امید بدهند و در نتیجه بیشتر روی خواسته شما تاکید می کنند. همین امر باعث می شود همسر شما با کلمات و حرکات بدتری شما را از خودش ناامید و سرد نماید این رویه درست نیست و در طولانی مدت باعث از بین رفتن اعتماد به نفس و عزت نفس شما می شود. حتماً از یک متخصص خوب کمک بگیر.
موفق باشی و انشا الله خداوند درهای آرامش خودش را برای شما باز نماید.
RE: هم اکنون نیازمند یاری شما هستم
چشم نسترن خانم
مشاوره خانواده هم گرفتم
اونهایی که توی همین شهر هستند می گویند طلاق بگیر
تهران اومدم با خانم دکتر اسماعیلی وقت داشتم یه جلسه کوتاه بود که یکسری از مسائل رو برای من روشن کردند ولی متاسفانه نتونستم دوباره از ایشون وقت بگیرم در صف انتظار همچنان هستم
نظر من کمی با نظر شما متفاوت هست اکثر بچه های اینجا منو دعوت به صبر می کنند که این خیلی برای من و زندگی ام مفید هست:72:
RE: هم اکنون نیازمند یاری شما هستم
سلام دوست خوبم پس صبور باش و زیاد پیگیر همسرت نباش در آرامش به همه چی فکر کن و اجازه بده همسرت هم دور از شما کاملاً به آینده فکر بکند و تصمیم بگیرد و اصلاً با همسرت درگیر نشو چون هم بیشتر ناراحت می شوی و هم احترام بین شما از بین می رود. موفق باشی
RE: هم اکنون نیازمند یاری شما هستم
سلام
اینقدر صحبتهای دوستان جامع است که من تمام صحبتم را خیلی خلاصه بهت میگم.
تسلط براحساس که مدیر محترم همدردی به ان اشاره داشتند مو ضو ع مهم ولی سختی است. باید با ان دست و پنجه نرم کرد. ولی کم کم بر عواطف و احسا سات خرو شانمان مسلط شویم. این نکته شاید مهم ترین کاری است که میتوانی در حال حاضر به نظر من انجام دهی.
دوست خوبم،نازنین احساسات تلخ و روح درد کشید هات را میفهمم. اما ایا تمام زندگی تو در وجود مردی به نام همسر خلاصه میشود. نازنین کمی به واقعیتها نزدیک شو،کمی باور خودت را با شرایط تطبیق بده حتی جایی برای انچه که از ان واهمه داری
اما امید روشن را نیز پیش روی خود داشته باش و بدان اگر بعد تمامی تلاشهای واقعی و مبنی بر منطق سرنوشتت چیزی جز ان شد که میخواهی خواست خدایی است که تو بیشتر از من به او نزدیکی . پس توکل را فراموش نکن،ورزش کن، تفریح برو... و هر کاری که خودت را با خودت بیشتر دوست و همراه کند تا کمتر خلاء نبود همسرت را داشته باشی.
من می دانم موفق میشوی:72: