RE: ازدواج با مردی مثل من که از همسرم جدا شدم خوبه
سلام
خانم سوگند من سریع قضاوت نمیکنم یه دوساعتی وقت گذاشتم و تموم پستها رو خوندم بعد نظر دادم .من تو اطرافیانمون مورد شبیه ایت دیدم البته نه به این شدت خصوصا" کتک زدن زن به مرد و خونواده زن به دامادشون جلوی چشم بچه معصوم و ... این اختلافات به نظر من 50 درصدش به خاطر همون اختلاف سنیه . اون خانم خودش رو صاحب و مافوق شوهرش دونسته ، هر دستوری که خواسته صادر کرده و نتیجه هم گرفته .اون بچه با بدگویی هایی که مادرش از پدرش براش کرده و اصلا" اون به کنار ، طرز تربیتش که مادرش اسوه اونه حتی اگه زندگی والدینش از سر گرفته بشه ، امکان نداره به پدرش خوش بین باشه و گذشته رو فراموش کنه حتی اگه این پدر برای ثابت کردن خوبی و بیگناهیش تموم خواسته های اونو براورده کنه .
حیف که تو این دنیا همیشه یکی ظالمه و یکی مظلوم و چه دردناکه که همیشه حق با مظلومه اما خیلیها حق رو به ظالم میدن. خداوند طلاق رو برای همین مواقع اضطرار حلال کرده وگرنه منفورترین حلال همین طلاقه .من که فکر میکنم ادامه این زندگی نه تنها مشکلات رو حل نمی کنه بلکه کارو بدتر و مشکلات رو بزرگتر میکنه ............فکر شو بکنید با تموم این اوصاف اون خانم بعد از رجوع بگه تو بازخواستی زندگی کنیم وگرنه من راضی نبودم و روز از نو روزی از نو و بلکه بسیار بیشتر......اونوقت این شوهر باید چیکار کنه ؟؟؟
از همین الان هم ایشون 20 درصد راضی به برگشت هست . عزیزان ما نمی تونیم صرفا" به خاطر اینکه آشتی دادن زن و شوهر کار پسندیده ایه سعی کنیم هر زن و شوهری رو آشتی بدیم ! فراموش نکنیم که خداوند هم به ادامه بعضی زندگیها راضی نیست
RE: ازدواج با مردی مثل من که از همسرم جدا شدم خوبه
سلام
چرا يكم صبر نمي كنين؟از اونطرف رفتين طلاق گرفتين حالا ميخاين خيلي زود همه چي درست بشه وشما دوباره برگردين؟اجازه بدين زمان بگذره،خانمتون تازه برگشته خونه پدرش،فعلا همه دور وبرش هستن و براش وقت ميذارن اما خيلي زود هركي ميره دنبال گرفتاري و مشغله هاي خودش،كم كم تنهايي بهش فشار مياره،اطرافيانش رو ميبينه كه همه دارن با شوهر وبچه هاشون توي خونه خودشون زندگي ميكنن اما خودش با يه بچه داره توي خونه پدرش زندگي ميكنه.نگاه هاي اطرافيان باعث ناراحتيش ميشه حتي ممكنه خانوادش يه جاهايي از دست خودش وبچش خسته بشن اونوقت از اينكه خونه زندگيشو ول كرده پشيمان ميشه،خاطرات خوبيكه توي زندگي مشتركش با شما داشته يادش مياد من مطمئنم دلش براي شما وخونش تنگ ميشه حاضرم قسم بخورم آخه من خودم زنهاي خيلي سرسخت تر،مغرورتر و لجبازتر از خانم شما رو ديدم كه پشيمان شدن. اين قضيه براي شما هم صادقه،الان از خانمتون متنفريد اما مطمئن باشيد گذشت زمان،تنهايي ويادآوري خاطرات مشترك باعث ميشه دلتون براش تنگ بشه و بيشتر روي اشتباهاتتون فكر كنين.بنابراين بنظر من بهتره اجازه بدين زمان هم براي شما وهم خانمتون بگذره، اون خودش بايد به اين نتيجه برسه كه كاراش اشتباه بوده وبخواد برگرده گرنه كاراي شما همش بي نتيجه ميمونه.وقتي خودش فهميد اونوقت شما ميتونين براي برگشتن كمكش كنيد.موفق باشيد.
RE: ازدواج با مردی مثل من که از همسرم جدا شدم خوبه
آرش توجه داشته باشید که من اساسا قصدم از این حرفها نیست که شما را به سمت زندگی قبلی که تجربه کرده اید سوق دهم .
اما به واقع با نوع تفکر و صحبت کردن و دیدگاه های شما مشگل اساسی دارم .
برادر من شما فکر می کنید دکتر و یا مشاور معجزه می کند ؟!
خیر او به شما راه روش کسب مهارت ها و آگاهی ها و تغییر ها را نشان می دهد اما این شما هستید که باید بخواهید تا تغییر پایدار کنید و در نتیجه ی تغییر شما دیگران هم در رفتارها و برخوردهایشان تغییر ایجاد کنند .
شما اهل بهشت نیستید . اهل جهنم هم نیستید . شما یک انسان هستید با تمام اشتباهاتی که برای یک انسان تعریف شده و شما هم می تواند مرتکب آن شود . خیلی گمان نکنید که گل بی خار شما هستید و خانم سابق شما و خانواده ایشان بوته های سراسر خاری هستند که به شما آسیب می زنند .
شما اگر کسی را بخواهید و عاشق اش باشید با تمام خوبی ها و بدی هایش باید بخواهیدش . شما فکر می کنید زندگی های دیگر درگیر تنش نیست ؟! نه برادر آنها مهارت کنترل تنش را دارند و شما این مهارت را نداشته اید . شما به تمام بد رفتاری های خانم تان دامن زده اید .
ما قصد محاکمه کسی را نداریم ولی قبول اشتباهات می تواند چراغ راه زندگی آینده شما باشد تا در آینده چه در کنار این خانم و چه در کنار زن دیگر بتوانید درست زندگی کنید .
هر چی ما به شما می گوئیم در شرایط فعلی فقط به مشاور و پزشک فکر کن و فعلا تصمیم نگیر فایده ندارد و رد پای تصمیم گیری در حرفهای شما دیده می شود . اینکار را نکن برادر . درست اندیشی و عملکرد درست می تواند به نفع همه ی شما باشد . اساسا شما و خانم تان اگر تصمیم هم نداشته باشید با هم زندگی کنید باید از یک سطح رفتاری متعادل برخوردار باشید که به فرزندتان آسیب نزنید . شما تا دخترتان ازدواج کند و بچه دار بشود و زندگی تشکیل دهد باید قیافه ی همسر سابق و خانواده اش را ببینید و تاب بیاورید و اتفاقا کاملا به واسطه دخترتان تا دخترتان هست شما هم در گیر مسائل زندگی آنها هستید . شما فکر کردید چون طلاق گرفته اید راحت می شوید ؟!
پس برای این همزیستی فکری بکنید ا ز نوع بکر .
RE: ازدواج با مردی مثل من که از همسرم جدا شدم خوبه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط m.mouod
سلام
خانم سوگند من سریع قضاوت نمیکنم یه دوساعتی وقت گذاشتم و تموم پستها رو خوندم بعد نظر دادم .من تو اطرافیانمون مورد شبیه ایت دیدم البته نه به این شدت خصوصا" کتک زدن زن به مرد و خونواده زن به دامادشون جلوی چشم بچه معصوم و ... این اختلافات به نظر من 50 درصدش به خاطر همون اختلاف سنیه . اون خانم خودش رو صاحب و مافوق شوهرش دونسته ، هر دستوری که خواسته صادر کرده و نتیجه هم گرفته .اون بچه با بدگویی هایی که مادرش از پدرش براش کرده و اصلا" اون به کنار ، طرز تربیتش که مادرش اسوه اونه حتی اگه زندگی والدینش از سر گرفته بشه ، امکان نداره به پدرش خوش بین باشه و گذشته رو فراموش کنه حتی اگه این پدر برای ثابت کردن خوبی و بیگناهیش تموم خواسته های اونو براورده کنه .
حیف که تو این دنیا همیشه یکی ظالمه و یکی مظلوم و چه دردناکه که همیشه حق با مظلومه اما خیلیها حق رو به ظالم میدن. خداوند طلاق رو برای همین مواقع اضطرار حلال کرده وگرنه منفورترین حلال همین طلاقه .من که فکر میکنم ادامه این زندگی نه تنها مشکلات رو حل نمی کنه بلکه کارو بدتر و مشکلات رو بزرگتر میکنه ............فکر شو بکنید با تموم این اوصاف اون خانم بعد از رجوع بگه تو بازخواستی زندگی کنیم وگرنه من راضی نبودم و روز از نو روزی از نو و بلکه بسیار بیشتر......اونوقت این شوهر باید چیکار کنه ؟؟؟
از همین الان هم ایشون 20 درصد راضی به برگشت هست . عزیزان ما نمی تونیم صرفا" به خاطر اینکه آشتی دادن زن و شوهر کار پسندیده ایه سعی کنیم هر زن و شوهری رو آشتی بدیم ! فراموش نکنیم که خداوند هم به ادامه بعضی زندگیها راضی نیست
با در نظر گرفتن تمامی شرایط گذشته تمامی تنش ها و تمامی مشاجرات پیش آمده فکر می کنید اگر از دختر این آقا بپرسند دوست داره دوباره پدر و مادرش در کنار هم زندگی کنند چه جوابی میده ؟؟؟خداوند راضی به قربانی شدن آینده یک بچه هست ؟؟؟این خدایی که ازش صحبت می کنید مگر همون خدایی نیست که مرده رو زنده می کنه پس قادر نیست یک زندگی از هم پاشیده رو درست کنه؟؟؟؟؟؟قرار نیست اون زندگی قبلی از سر گرفته بشه چون الان خانم یک دختر نوجوان 16 ساله نیست و آقا هم جوان 20 ساله نیستند بله گذشته بسیار تلخی داشتند خطا ها و اشتباهات زیاد اما الان پای یک نفر سوم یک انسان یک بچه معصوم در میان هست خودتون رو جای این دختر بچه گذاشتین ؟؟؟در آینده چند هزار بار باید برای خواستگارانش توضیح بده که پدر و مادرم به فلان دلیل از هم جدا شدن؟؟؟تا کی باید عنوان بچه طلاق رو به یدک بکشه تا کی باید با مشکل جای خالی پدر کنار بیاد یک مادر با تمامی محبتش هرگز نمی تونه جای تکیه گاه محکم چون پدر رو پر کنه .نگویید خواست خدا بوده که سرنوشت این دختر بچه باید به این شکل رقم بخوره نگویید گناهش به دنیا آمدنش هست .واقعا درد اون کتک از درد زایمان خانم بیشتر بوده و این کینه باید باقی بمونه ؟مهم ترین دلیل برای رجوع و آغاز زندگی متفاوت با گذشته همین دختر بچه هست ارزش تلاش بیشتر رو داره.
RE: ازدواج با مردی مثل من که از همسرم جدا شدم خوبه
سلام
دوست من اشتباه نکن من نگفتم خدا اون زندگی رو خراب کرده که مثل زنده کردن مرده بخواد درستش کنه ! اون زندگی رو خود زن و شوهر و اطرافیان خراب کردن .بله خدا قادر مطلق هست و میتونه هر کاری بکنه اما نمیشه به این تصور که خدا درستش میکنه دوباره چنین زندگی ای رو از سر گرفت.
بعدشم مگه این زن و شوهر تازه از هم جدا نشدن !!؟پس 16 ساله و 20 ساله نبودن همین چند ماه پیش بوده .
من هم مثل بقیه نظرم رو با توجه به تجربیاتی در این زمینه گفتم .ایشون که نباید حرف ماها رو قبول کنند انتخاب با خودشونه .
RE: ازدواج با مردی مثل من که از همسرم جدا شدم خوبه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط m.mouod
سلام
دوست من اشتباه نکن من نگفتم خدا اون زندگی رو خراب کرده که مثل زنده کردن مرده بخواد درستش کنه ! اون زندگی رو خود زن و شوهر و اطرافیان خراب کردن .بله خدا قادر مطلق هست و میتونه هر کاری بکنه اما نمیشه به این تصور که خدا درستش میکنه دوباره چنین زندگی ای رو از سر گرفت.
بعدشم مگه این زن و شوهر تازه از هم جدا نشدن !!؟پس 16 ساله و 20 ساله نبودن همین چند ماه پیش بوده .
من هم مثل بقیه نظرم رو با توجه به تجربیاتی در این زمینه گفتم .ایشون که نباید حرف ماها رو قبول کنند انتخاب با خودشونه .
سلام موعود جان
من چنین برداشتی از صحبت شما نداشتم فقط چون گفتی خدا راضی به ادامه بعضی زندگی ها نیست گفتم در این زندگی یک بچه وجود داره که خداوند راضی به نادیده گرفتن آینده اون نیست .
منظورمن از سر گرفتن زندگی پر از خطا و اشتباهات گذشته به کمک خداوند نبود .اما شاید بشه هم خانم و هم آقای آرش دوباره و فقط بخاطر دخترشون خطاهای گذشته رو جبران کنند خطاهایی که تا حدود زیادی مرتبط به سن کم و بی تجربه بودن هر دو میشده .
RE: ازدواج با مردی مثل من که از همسرم جدا شدم خوبه
امروز به خانم اس ام س زدم که برای مشاوره میرم وقت میگیرم که تا از این دو دلی نجات پیدا کنم وفردا پیش بچه ام شرمنده نباشم. بعد از ظهر رفتم بیرون مبایلمو نبرده بودم دیدم خانم اومده محل زندگی ما وشروع کرده به منو مادرم فحاشی کردن وقتی که من رسیدم شروع کرد به توهین کردن و فحاشی کردن خواهرشم اورده بودهر چه دعوت به آرامش کردم نشد آخر دست بردار نیستند باید از این شهر برگردیم انتقالیمو باید بگیرم دیگه به یقین رسیدم که هم دخترمو باید بگیرم وهم اینکه دیگه رجوع نکنم. مادرم حالش بد شده بود وهمچنین مادر بزرگم از بس داد و قال میکردن فحش میدادن.
خانم آنی با تمام محبتی که نسبت به من کردید:
به شما بگم تا بحال اینقدر کسانی شما را تحت فشار روانی وجسمی قرار داده اند یا اینکه اینقدر به فرزند شما ظلم کرده من گل بی خار نیستم من خود خارم ولی با خار باید طور ی برخورد کرد که دلش نشکنه.من آدم ظالمی هستم که همیشه زنم را می زدم قبل از صبحانه بعد از صبحانه قبل از نهار بعد از نهار قبل از شام بعد از شام هنوزم خانواده اش هم منو یکسره ناز میکنن خودش خیلی با محبته اصلا عقده محبت ندارم اصلا کتکی نخوردم اصلا احتیاج به دلکرمی شما ندارم گدا که نیستم.من به همسرم خیلی کوتاهی کردم خونه براش نتونستم بگیرم ببخشید نتونستم در برابرش دلا و راست بشم نتونستم پول زیاد بیارم تا بدم خرج کنه نتونستم برم مشاوره خانوم که عقده های فمینیستی خودشو رو سرم خالی کنه نتونستم خودمو قانع کنم که فحاشی کنه ولی من براش قصیده لیلی و مجنون بخونم از شما هم متشکرم آنی بابت همه اینها ..........................................
امشب مجبور شدم به مادر بزرگم یه نیتروگلیسرین بدم ویک پرانول حالش بد بود
ومادرمو فرستادم خونه همسایه ها تا یکم عقدشو خالی کنه
خودمم که یه قرص 5 میلی لورازپام خوردم تمام دیگه مزاحم نمی شم
هرچی میگم بابا به پیر به پیغمبر من آدم بدی نیستم نمی خوام بگم معصومم ولی در مقابل بدی مگه چقدر صبر دارم همکارام مادرم خواهرم برادرم هنوز عصبانیت منو ندیدن ولی این زن داره منو روانی میکنه با خانواده اش وقتی بیفتم کنج دیوانه خانه باز میگید برگرد بچه ات رو بگیر مثلا امروزم می خواستیم بریم مشاوره آجان هر چه از اینها دور بشم بهتره
دیگه هیچ راه حلی از شما نمی خوام فقط اگه احساس مسئولیت میکنید به عنوان یه برادر دینی که برای همتون محبت خدا رو آرزو میکنم یا قصد دعا برای یک انسان گنه کاری مثل من رو دارید برام زیارت عاشورا بخونید چون به آقا امام حسین خیلی علاقه دارم تا بالاخره بدست برادران قلچماقش سرم بریده بشه چون عاشق از معشوقش رنگ میگیره یه بنده بد خدا یا علی
مخلص انسانهای عاشق خو ب پاک با خدا
آرش
RE: ازدواج با مردی مثل من که از همسرم جدا شدم خوبه
برادر گرامی خانم شما اسیب دیده اند
هر چه دوستان با تجربه تالار به شما گفتند صبر کنید عجله نکنید با تفکر عمل کنید شما گوش ندادید بد نیست یک بار از اول پست هایتان را با دقت بخوانید
ظاهرا شما اصلا و ابدا نیازی به راهنمایی ندارید
RE: ازدواج با مردی مثل من که از همسرم جدا شدم خوبه
برادر عزیز
آزردگیت رو درک می کنم ، صحبتهای آنی محترم و دوستانی که از این نوع صحبت داشتند ، برای همین بوده که شما آخرین وظیفه و اتمام حجتتون را با رفتار مناسب نشون بدین و بعد خیالتون راحت باشه که تلاش کردید که دوباره این رشته با نظر به اصلاح و سلامتی گره بخوره ، اما نشد .
آنچه از رفتار این خانم بیان کردید ، نشون میده ایشون هنوز به درک وضعیت بعد از طلاق و از دست دادن یک زندگی نرسیدن ، و یا به هر دلیل دیگه ای ظاهراً شما نمی توانید قانع کننده ایشان باشید برای اصلاح و باز گشت ، اما برادرم اگر واقعاً شرایط روحی و رفتاری همسر سابقتون برای فرزندتون مناسب نیست ، فرزندتون را نجات دهید ، این وظیفه اصلی شماست .
اگر ایشون صلاحیت نداشته باشه و شما هم فرزندتون را دردستش رها کنید ، فردا باید نزد خدا پاسخ گو باشید برای هر آسیبی که او می بینه .
از دوستان هم دلخور نباشید و تالار همدردی را خانه درد دل خود بدانید .
RE: ازدواج با مردی مثل من که از همسرم جدا شدم خوبه
دیگه به نتیجه قطعی رسیدم که برم بچه ام رو بگیرم 2- اصلا رجوع نکنم 3- از این استان و این شهر فرار کنم.دخترمو یه انسان خوب بامعلومات بسیار بالا وجز نخبگان خواهید دید والسلام