RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
آرزو جان
تصمیماتت خیلی خوبه
این که یک بار دیگه به شوهرت فرصت بدی ، اونم در شرایطی که تغییراتی مثبت در خودت هم ایجاد کنی ( فرصت دادن و کنار اومدن فعال ، نه منفعل ) به شما آرامش خواهد داد ، و حداقل ، هم برای خودت خوبه که حرکتی در وجود خودت داشتی و بار وجدانی از این که شاید کوتاهی کردی از بین میره ، هم برای همسرت که اینجوری اتمام حجت میشه بهش .
اما یه نکته : از این که در ذهن شوهرت چی میگذره و به عبارتی حرفهای ناگفته اش در رابطه با این روند و احتمالاً شما و زندگیش چیه غافل مباش ، و در پی یافتن بهترین راه کار و روش برای به حرف آوردن اون باش .
پیشنهاد می کنم باب بحث دوستانه رو باهاش باز کن و به عنوان یک موضوع مورد بحث از او جویا شوی و به بحث بکشونی در مورد این که چه چیزی رابطه بین یک زن و شوهر رو سرد می کنه ؟، چی باعث میشه که مثلاً زنی به شوهرش خیانت بکنه ؟ ( شما از خیانت زنها بپرس تا در این میان به این بهانه اصل موضوع خیانت و علت اون پیش بیاد )
با برنامه هایی که در پیش گرفتی و همچنین عملی کردن این پیشنهاد ، از برزخ عذاب روحی و غم و ناراحتی که رو خودت و زندگیت و فرزند و شوهرت اثر نامطلوب داره بیرون میایی .
خوشحالم تصمیم گرفتی که از این دایره رکود و بلاتکلیفی و احساس ناتوانی و یأس و ناخشنودی بیرون بیایی و حرکت مثبتی داشته باشی . همین خودش بهت روحیه میده .
آفــــــــــــــــرین :104::104::104:
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
ارزو خیلی خوشحالم از تصمیمی که گرفتی و برای این تصمیم گیری درست به تو آفرین می گویم . :228::104:
اما یک نکته ( خوب توجه کن )
تو به زندگی بر نمی گردی که به همسرت برای آخرین بار فرصت دهی بلکه این فرصت برای خود توست که برگردی تا هم سعی کنی ایرادات قبلی را مرتفع کنی و هم به خودت فرصت بدهی تا خودت را بسازی و درست هم بسازی .
این قسمت مهمی است که باید روی آن متمرکز باشی .
انشالله که دیگرموردی پیش نخواهد آمد و زندگی ات سروسامان می گیرد و همسرت هم انشالله به قاطعیت در جهت منافع خودش و بچه ها و تو ، دست از بازی و شیطنت و تنوع طلبی بر خواهد داشت و با تو همکاری خواهد کرد . ولی یادت باشه سازندگی خودت در اولویت قرار دارد و درست از لحظه ای که وارد زندگی شدی این اولویت را در کنار سایر اولویتهای زندگی مد نظر داشته باش .
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
دوستان عزیز
ممنون از نظراتتون.
میدونم که انجام تصمیماتم سخته .بعضیهاشون خیلی سخت.اینکه بخوام نسبت به همه سردیهاش بی تفاوت نشون بدم و ناراحت نشم خیلی سخته...باید تغییر کنم ......اما سعیمو می کنم که همشون رو اجرا کنم.باز هم فکر می کنم و سعی می کنم اشتباهات گذشته ام رو تا جای ممکن بفهمم و اصلاح کن
باز هم منتظر نظراتتون و راهنماییهایتون هستم.
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
دوستان عزیز سلام
از همون موقع که ثصمیماتم رو با شما در میون گذاشتم دارم سعی می کنم که اجراشون کنم.ولی………..
متاسفانه من در این چند هفته من در مورد خیانت شوهرم به یقین رسیدم و خیلی چیزها در مورد ارتباطش برام مثل روز روشن شد.
این ارتباط شاید به یک سال یا حتی بیشتر برگرده و من با حماقت تمام نفهمیدم.شواهد رو می دیدم ولی گمان خوب می زدم.این حماقتها حالا اذیتم می کنه.
حالا که کاملا مطمئن شدم خیلی چیزها رو از حرفهای عادی شوهرم هم در مورد روابطش می فهمم.متل اینکه یکی دو روز قبل یه وسیله خونه براش خریده بود.حالا می فهمم که حداقل نصف روزهای هفته شوهرم پیش اون زنه.روابطشون در حد رابطه جنسیه و….
دارم داغون می شم.نمیتونید تصور کنید که چقدر شرایطم سخته و اعصابم داغون.از شوهرم بدم میاد.وقتی باهام حرف می زنه حالم ازش به هم می خوره.می دونم منو یه احمق کامل می دونه که این همه وقت ارتباط داره و همچنان فکر می کنه من نفهمیدم.اینکه منو هالو فرض می کنه خیلی عذابم میده.
دلم می خواد جوری بهش بفهمونم که از کرده خودش پشیمون بشه.
بی تفاوتیش نسبت بهم و اینکه حتی ذره ای تمایل نداره حتی دستمو بگیره.اینا داغونم می کنه.با اینکه ازش متنفرم ولی این همه سردی داغونم می کنه.
هزینه های این زندگی برای من خیلی خیلی زیاده.نمی تونم این شرایط رو تحمل کنم.
اونقدر از شوهرم بدم میاد که نمیتونم بازم بهش محبت کنم.سعی کنم جذبش کنم.اصلا نمی دونم فایده داره یا نه.با این ارتباط که فکر می کنم عمیق باشه.
من حد اقل تا 1 سال دیگه نمی تونم سر کار برم.به خاطر بچه نوزاد.حالا اگه بعدش هم سر کار برم تا کی باید کار کنم تا سرمایه ای داشته باشم که اگه خواستم جدا شم وضعیتم بهتر باشه؟تا چند سال؟ و اونوقت این ارتباط ممکنه اونقدر عمیق شده باشه (البته اگه تا حالا نشده باشه) که دیگه هیچ کاری نشه کرد.
خانم آنی من فکر نمی کنم بتونم بازی عزیزم رو برای مدت طولانی بازی کنم و بعد سراغ بازی حالا گیرت آوردم پدر سگ برم.
خیلی سخته.تصورش رو هم نمی تونید بکنید.
ای کاش آقای مدیر راهنماییم می کردند.
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
خانوم عزیز مشخصه که شما فعلا تصمیم به جدایی ندارید پس بجنبید تا زندگیتون را نجات دهید.
شما باید تا می تونید به همسرتون نزدیک بشید و محبت کنید. در روابط زناشوییتون تنوع ایجاد کنید و تا جایی که می تونید این روابط را زیاد کنید تا همسرتون کمتر پیش این خانوم برن.
البته با توجه به اینکه مدت این رابطه زیاد بوده و شوهرتون فکر می کنه شما چیزی نمی دونید بدون اقدام شما بعید می دونم رابطه را قطع کنند.
شما باید روابط عاطفی را تا حدی زیاد کنید تا در فرصت مناسب که به روی شوهرتون اوردین که از مسائل مطلعید, و ایشون را مجبور به انتخاب کردین بتونید این خانوم را از زندگیتون بیرون کنید.
در ضمن اصرار شما بر اینکه من نمی تونم شاغل بشم و درامدزا باشم فقط اعتماد به نفس شما را از بین می بره.
شما تصمیم بگیرید, اقدام کنید همه چیز درست میشه.
وقتی بدونید هدف چیه و در جهت رسیدن به هدف اقدام کردین نصف راه را رفتین. برای شروع به یک کاریابی مراجعه کنید.
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
خانم آرزو با توجه به اینکه مطلب شما طولانی هست من تمامش را نخوندم فقط میخوام برای پست 54 جواب بنویسم
من به شما حق میدم که از شوهرتون بدتون بیاد و ازش متنفر باشید. من تقریبا مطمئن هستم که اون خودش الان عذاب وجدان داره و فقط از روی ترس هست که جرات نمیکنه اعتراف کنه چون احتمالا رفتار شما جوری هست که فکر میکنه شما نمیبخشینش. به نظر من اگر شما این اطمینان را بهش بدین که اگر برگرده میبخشینش حتما بر میگرده.
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
به نام خداوند سبحان
با سلام من مطالب شما رو خوندم و با بیان اینکه برخی از دوستان شفاف صحبت از جدایی آوردند....
من با توجه به این که شما در شرایط سختی قرار دارید ..ببینید اجازه بدین باهاتون راحت صحبت کنم :
آدمها همیشه اشتباهاتی میکنند و شاید تا وقتی ک خود طرف متوجه نشه نمیشه بهش کمک کرد ..فکر کنید اگر به کسی بگید برق خطرناکه و نباید بهش دست زد و اگر متوجه بشه که خوب دست نمیزنه ولی اگه دست زد متاسفانه هر کسه دیگه بهش دست بزنه آسیب خواهد دید .( مشابه شما و شوهرتون) پس ببینید الان شما باید نه تنها شرایط کمک به ایشونو ندارید بلکه خود شما نیز نیاز به کمک دارید .
پس اول به آرامش برسید ...شما باید با توجه به اتفاقی که برای شوهرتون افتاده فکر کنید ببینید ایشون وارد یک راه اشتباه شده اند اما اگر واقعا ایشون رو دوست دارید باید بهش کمک کنید نه اینکه اگه یه نفر اشتباهی کرد حتما مقصره ...
ببینید خیلی از ماها اشتباه میکنیم اما تا وقتی خودمون حس نکنیم کارمون اشتباهه افراده مختلف هم اگر بیان نمیتونند بهمون کمک کنند چون از اشتباهمون دفاع خواهیم کرد چون نیروی دافعه ما در اون لحظه فعال است بنابراین شما ابتدا باید چند وقتی (نه 1 روز و 2 هفته بلکه خود شما میزان رو تعیین میکنید چون یک نفر در 1 روز آروم میشه و یک نفر در 1 سال) خودتونو آروم کنید و ذهن و روان خود را از انتقام و رسوا کردن بشویید سپس با استفاده از ترفند های زنانه و البته مهم تر با استفاده از منطق به شوهر گمراه خود کمک کنید ( منظور من از گمراهی جسارت به شوهر محترمتان نیست بلکه ایشون گمراه شدند ولی مقصر نیستند چون نمیدانند اشتباه میکنند چون بار دوم ایشون این عمل رو انجام می دهند)
ببینید کمک به ایشون کمک به خود شماست نه اینکه بگید ببینم آیا ارزش داره کمک و گذشت کنم ؟ ما انسانها باید ابتدا خودمونو ببخشیم بعد دیگران رو ... متاسفانه همه میگن ما رو باید دیگران ببخشند ....
کل صحبتامو جمع میکنم ...
شما باید یکم استراحت جسمی و روانی انجام بدین ... اگه چیزی تو ذهنتون اومد روی کاغذ بنویسید اما نزارید در ذهنتون باقی بمونه و یه جا نگهشون دارید اما بعد (عجله نکنید) با توجه به موارد گفته شده دوستان و بنده با ایشون رابطه بهتری داشته باشید (ما انسانها همیشه رفتاری رو دریافت خواهیم کرد که با ما رفتار شده است .پس سعی کنید رفتار به گونه ای باشه که شوک به ایشون وارد نشه چون با تغییر رفتار ناگهانی و مهربانانه شما ایشون هم متوجه خواهند شود پس آرام آرام این عمل رفتار را بهبود بخشید اما اصلا عجله نکنید چون اجازه بدید ایشون خودشونو پیدا کنند شما باید تغییر کنید تا ایشون تغییر رویه بدهند و ایشون رو (یعنی زندگیتونو) نجات بدین ... حس حسادت به این خانوم رو خواهش میکنم بزارید کنار ..چون مثل یک لایه همیشه آزارتون میده ...به طور نامحسوس به قضیه نگاه کنید و از این به بعد شما شاید چیزهای بدتر و ناراحت کننده تری از شوهرتون بشنوید و یا حس کنید اما حالا دیگه شما آماده شدید برای یک کمک بزرگ پس شما باید سنجیده تر و محکم تر ( اگر واقعا تصمیم گرفتین به شوهر وخودتون برای زنده نگهداشتن زندگی فکر کنید ) عمل کنید و ایشونو با رفتار و صحبتهای منطقی و غیر مستقیم خود متوجه این گمراهی کنید .
باز هم در آخر حرفامو تکرار میکنم :
اول استراحت کامل ذهن و روان خود و تصمیم برای ادامه یا قطع رابطه
بعد تغییر در رفتار خود آرام آرام و بهبودی روحیه خود و محکم بودن در برابر چیزهایی که میبینید و میشنوید .
بعد شروع یک مرحله که من بهش میگم گذشتن از خود برای خود ( شما باید محکم باشید و مثل دریا که اگه با چند هزار لیتر آب آلوده آلوده نمیشه نه مثل یه رودخونه که با این مقدار آب آلوده از بین میره)
پس خودتونو پاک کنید و به ایشون کمک کنید چون شما الان فکر انتقام رو توسرتون دارید اینو فراموش کنید و منتظره شرایط نباشید شما باید شرایط رو تغییر بدین نه ایشون ...
پس یا علی
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
یاریم کن :72:
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
ترانه عزیز
ممنونم از راهنماییتون.من هم مثل شما فکر می کنم چون ارتباط شوهرم به مدت طولانی بوده نمی دونم شاید یک سال یا بیشتر و حالا می فهمم این اواخر ارتباطشون بیشتر هم شده و شوهرم فکر می کنه من نفهمیدم تا زمانی که من اقدامی نکنم این رابطه رو قطع نمی کنه.البته میدونم در صورت برخورد من هم شاید رابطش رو همچنان ادامه بده ولی بدون برخورد من او همچنان از رابطش لذت میبره.
شما به من میگید : در روابط زناشوییتون تنوع ایجاد کنید و تا جایی که می تونید این روابط را زیاد کنید تا همسرتون کمتر پیش این خانوم برن.
حرفتون کاملا درسته ولی متاسفانه من در این زمینه هیچ کاری نمی تونم بکنم.لازمه براتون توضیح بدم.
بعد از به دنیا اومدن بچه دوممان جای بچه اول که همیشه پیش من می خوابید رو بین من و شوهرم انداختیم .دیشب من جای پسرمون رو کنار پدرش انداختم که لااقل رخت خوابمون کنار هم باشه .وقتی اینو دید اول کلی اخم کرد و عصبانی شد! و بعدش جاها رو مثل قبل انداخت!یعنی حتی حاضر نشد رختخوابش کنار من باشه!
واقعا جای تاسف داره.نمیدونید چقدر خرد شدم.حالا با همچین شرایطی با شوهری که جای خوابش رو ازم جدا می کنه چطوری باید روابط زناشویی داشته باشم؟با همچین رفتاری باید چه کنم؟
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
آرزو خانوم , عزیزم دست روی دست بزاری هیچ اتفاقی نمی افته باید تلاش کنی.
دیگه کار از ایما و اشاره و جای بچه گذشته.
توی اولین فرصت خودت را به بهترین صورت آرایش کن و لباس جدید و زیبایی بپوش سعی کن براش متفاوت بشی بعد هم بچه ها را اگه می تونی جایی بزار یا بخوابون و خودت شروع کننده رابطه باش.
باید غافلگیرش کنی و تا جایی که می تونی سعی کن اون را به طرف خودت بکشونی چون مدت طولانیه رابطه نداشتین اگه بتونی این رابطه را براش لذت بخش کنی و تفاوت ایجاد کنی خاطره خوش این رابطه توی بهبود روابط تو با شوهرت کمکت می کنه.
بی پرده از درخواست و نیازت بگو. اصلا هم فکر نکن خودت را کوچیک کردی یا تحقیر شدی. این حق توه که شوهرت باهات رابطه داشته باشه پس برای گرفتن این حق بدون خجالت و افکار آزار دهنده مصمم باش.
ببین عزیزم ممکنه شوهرت دنبال تنوع و هیجان تو رابطه باشه. پس سعی کن تو این تنوع و هیجان را ایجاد کنی و اینبار حس کنه همسرش متفاوت با دفعات قبله.
اگه بهت جواب رد داد اصرار کن تو باید سعی کنی تعهد جنسی همسرت به اون زن رابشکنی.
مهمونی بگیر و رفت و آمد را زیاد کن. تا جایی که می تونی همسرت را تنها نزار.
ببین عزیزم دوران بارداری و نقاهت بعد از زایمانت به این خانوم فرصت داده تا به شوهرت نزدیک بشه, باید تمام تلاشت را بزاری تا بینشون شکاف ایجاد کنی.
از بچه ها استفاده کن. و سعی کن بچه ها را با پدرشون صمیمی تر و نزدیکتر کنی. فضای خونه را شاد و زیبا کن.
به خودت برس تا بتونی به تلاشت ادامه بدی.
عزیزم می دونم الان احساس بدی داری ولی باید برای حفظ زندگیت به خودت مسلط باشی.
ورزش کن, شاد باش و خودت را دوست داشته باش.
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ارزو خانم
دوستان عزیز
من خیلی فکر کردم.با توجه به نظر شما دوستان عزیز تصمیم گرفتم که فرصت دیگه ای (آخرین)رو به شوهرم بدم.هر کاری از دستم بر میاد بکنم که بعدا پشیمون نشم.اما تصمیماتم:
1
.سعی کنم آراستگی و زیبایی و تناسب اندام و مرتب بودن لباس رو با بهترین کیفیت ممکن برای شوهرم داشته باشم.(خیلی بهتر از قبل)
2.نسبت به سردیها و بی تفاوتیهاش غرور و متقابلا بی تفاوتی نشون بدم.میدونم خیلی سخته اما می خوام سعیمو بکنم و بهش بفهمونم برای خودم خوشم.شادم و این بی علاقگیش نسبت به من برام مهم نیست.
3.در مقابلش با اعتماد به نفس کامل عمل کنم
4.خواسته هام رو محترمانه بیان کنم
5.در مورد پیدا کردن کار بیشتر فکر کنم و تلاش کنم تا شاید زمینه اون به وجود بیاد
6.سعی کنم آرامش خودم رو تا جای ممکن حفظ کنم
7.در نهایت سعی کنم تا حد ممکن که از نظر خودم مورد قبوله اونی باشم که شوهرم می خواد.
فعلا به این نتایج رسیدم.سعی کنم این کارها رو بکنم و منتظر باشم ببینم در رفتار شوهرم تغییری به وجود میاد یا نه؟و بعد بر اساس اون دوباره تصمیم بگیرم که برخوردم چی باشه.اصلا ادامه بدم یا نه؟الان تصمیمم اینه که بعد از انجام این کارها در صورتی که شوهرم تغییر رویه نده و یا بدتر بشه باهاش برخورد جدی بکنم و منتظر نتیجش باشم.امیدوارم بتونم انها رو اجرا کنم.
دوستان عزیز لطفا در مورد درستی و نادرستی تصمیماتم باهام حرف بزنید و نظرتون رو بگید.بی صبرانه منتظرم.یاز همتون یه دنیا ممنونم:72:
ارزو خانوم این ها تصمیمات شما بود قرار گذاشتی روی این ها تمرکز کنی
این که پی به عمق ماجرا برده ای چیزی رو عوض نمی کنه
یکبار دیگه هم گفتم کنکاش توی این مسئله که برایت مسلم شده جز ناراحتی بیشتر حاصلی نداره
در ضمن یادت باشه یک شبه نمیشه همه چیز را درست کرد
بلکه با صبر و حوصله باید قدم برداری تا به نتیجه دلخواه برسی
روی خودت و فرزندانت سرمایه گذاری کن
زندگی فقط شوهر و زناشویی نیست
موفق باشی