RE: خانومم میگه خسته شدم ازت, واسم اهمیتی نداری !
نقل قول:
الان من کافی نتم. دیشب که اون پیامک داد که :"از مامانتم اجازه میگیری شب بخیر بگی !" مامانم اون پیامک رو خوند. واویلا شد, مامانم هر چی خواست گفت دیگه, منم ناچار شدم از اون خونه برم بیرون. ناراحت شدم که مامانم چرا اون پیامک رو بدون اجازه من خونده آخه من اونجا نبودم. (دستشویی بودم). خونمونم نیستم. اینو که بهش گفتم دیدم واقعا برام میمیره. خیلی نگران شد ! نزدیکه 10000 بار گفت بیا بریم خونه ی ما, حتی کلاسمون که تموم شد باباش اومد دنبالش, بعد باباش به من زنگ زد گفت چرا نیومدی مگه قرار نبود ناهار بیای اینجا ? گفتم نه هم چین قراری نبود. من جایی کار دارم گرفتارم. خیلی نگرانمهو همش پیامک میده که رسیدی خونه یا نه ؟
خوب مطمئن شدم که دوسم داره ! ولی نمیدونم برمیگرده یا نه ! نظر شما چیه دوستان.
فکر نمیکنم حتی یه بارم پست قبلیمو خونده باشی:300:.........
این کار مادرتون کاملا اشتباه بوده که رفته سر گوشیتون.......اما.....فکر میکردی بهت نگن بیا؟؟!.....یه لحظه با خودت فکر کردی اونا که اونطور میخواستن سر به تن خودت و خونوادت نباشه چطور شده که از مادر مهربونتر شدن؟؟!!!!!!!چطور ادعاشون که :160:...وقتی که گفته بودی واسه یه از ماشین پیاده نشدن!..همچین الم شنگه ای رو درست کردن!.....
اما.......؟.......ببین شنیدی میگن:تفرقه بنداز و ........اونا برای سوق دادنت به بردگی محض!....باید ابزارهای قدرتت رو اول ازت بگیرن....بعد.....کم کم....دیدی چطور غرب خودش رو ارباب شرق کرده(و میکنه و...)...به خدا اگه یه کدومتون دیده باشین!(خطاب به همه!....).....
نقل قول:
حالا دیگه هیچی مهم نیست. من یه همسرم احتیاج دارم.
باهش خیلی حرف زدم تو دانشگاه اما اون خودشم نمیدونه باید چیکار کنه.
1000000 بار بهش گفتم بیا زندگیمون رو بسازیم, من اشتباهاتی داشتم که جبران میکنم. اما فعلا فایده ای نداره. فکر میکنم هنوزم باید صبر کنم.
ممنون
واسم جالبه که بعضی خانم های تالار هم اومدن توی تاپیک و با صداقت پاسخ دادن!....(مخصوصا پست 38 )....دمش گرم!:cool:....اما کو گوش شنوا؟!....اون قدر خودتو کوچیک کردی....که......
نقل قول:
ani جان من این رو هم بهش گفتم که اگه من بخوام بریم سر خونمون میای ؟ گفت : نمیدونم, فکر نکنم. چون من تو رو هنوز نمیشناسم. من خیلی بازم ناراحت شدم. ولی وانمود کردم که واسم مهم نیست. گفتم هر چی خودت میخوای واسه من فرقی نمیکنه.
شک ندارم درصورت آشتی......باز هم همین آش و کاسه رو برات تکرار میکنه!....واسم روشنه.....
اصلا راستی شما و همسرتون چند سالتونه؟؟.......
RE: خانومم میگه خسته شدم ازت, واسم اهمیتی نداری !
adam_ensan
عزيز اگر محبت كنيد و فارسي بنويسيد خيلي ممنون مي شويم . در اصل فارسي را پاس بداريم چون در غير اين صورت بنا بر قوانين تالار مطلبتان متاسفانه حذف مي شود!
cg artدوست گرامي
شما هم خيلي لي لي به لالاي همسرتان نگذاريد ايشان تصميم دارد در يك اقدام ضربتي به قول قديمي ها گربه را دم حجله بكشد و براي يك عمر بله قربان گوي همسرتان خواهيد شد و به نوعي احترام به همسرتان زيادي زياد مي شود
خيلي قشنگ است كه شما اينچنين از واژه هاي دلنواز در مقابل خانم تان استفاده مي كنيد ولي زنها مردانگي مردان را بيشتر دوست دارند . خودتان باشيد .
اشكالاتتان را برطرف كنيد اما اجازه ندهيد حسن نيت و حسن اخلاق شما باعث سواستفاده طرف مقابل شود . به هر روي خانم شما در دوران عقد بايد در منزل پدرش باشد و اين كاملا قابل فهم است .
دوست عزيز و جوان من سعي كنيد حد ميانه و اعتدال در همه چيز را رعايت بفرمائيد كه از اين طرف بام نيفتيد .
RE: خانومم میگه خسته شدم ازت, واسم اهمیتی نداری !
سلام
آقای cg art شما مثل اینکه فراموش کار هم شدید: خانم شما بهتون گفته بود که دوران عقد می خوان خونه پدرشون باشن بنابراین وسایلهاشون رو نیاز دارن.من یک دخترم ولی از دیدن پسرهایی مثل شما که اینقدر ضعف نشون میدن وهمش می ترسن که طرف ولشون کنه و خودشون وقبول ندارن زورم میگیره.ما هر چی داریم به شما می گیم بابا خانم شما ول بکن نیست و نمیره . باز می بینیم که شما نوشتید: وای می ترسم وای ولم میکنه وای میره.تو رو خدا حرف گوش کنید و این قد خودتون و کوچیک نکنید.قوی باشید نا سلامتی شما مردین.وای از دست شما
RE: خانومم میگه خسته شدم ازت, واسم اهمیتی نداری !
سلام برادر گرامی
علاقه ی شما به همسرتون و نگرانی تون برای از دست دادنش قابل تحسینه
اما فراموش نکنین که شما تا زمانی که بعنوان یه مرد به خودتون مسلط نشین نمی تونین مشکلاتتون رو مدیریت کنین
احاسی برخورد نکنین خانومتون هیچ جا نمی ره فقط می خوادیکم خودشو توی این روابط پیدا کنه
اگه خودتون رو یک شخصیت وابسته نشون بدین اون هیچ وقت نمی تونه بهتون اعتماد کنه
RE: خانومم میگه خسته شدم ازت, واسم اهمیتی نداری !
سلام دوست گرامي.اگه دقت كرده باشين همه ي دوستان نظراتشون مشابه هم بود و اگه بخوايم يه نتيجه گيري كلي بكنيم ، نظر همه مبني بر اين بوده كه خودتون رو يه ذره بالا تر بكشيد و غرور داشته باشين.بي اهميت بشين بذارين اونم يه ذره بترسه.
اگه اينطور پيش برين كاملا نقطه ضعف شما رو مي فهمه.اونوقت ديگه كارتون همين مي شه.هميشه بايد از اوامرش اطاعت كنين وگر نه ...
اينو يادتون باشه
راستي قبل از اين ماجرا ها فكر مي كردين نامزدتون چقدر دوستتون داره؟
در كل چه جور آدميه؟آدم محكم و بي احساسيه يا نه احساساتي؟زود دلتنگ مي شه يا قوي؟؟
دونستن اينا خيلي مهمه.به نظرتون مي تونه شما رو ول كنه؟يعني اونقدر قدرتشو داره؟
فكر كنم با اون شناختي كه ازش داري بتوني بفهمي كه چجور آدميه
چون بعضي آدما واقعا كله شق هستن و براشون ديگه هيچي مهم نيست . نه آبرو نه دوست و آشنا نه دلتنگي و...
ولي بعضي ها اينطور نيستن و به همه چي فكر مي كنن.
شما ببين همسرتون از كدوم دسته هست.
اما من فكر نكنم به همين راحتي زندگي شو خراب كنه.بلاخره اونم آبرو داره.بين فاميلا و دوست و آشنا و همكلاسي و ...
هيچ دختري فكر نكنم دوست داشته باشه اول بسم الله بيوه بشه !!!
.
RE: خانومم میگه خسته شدم ازت, واسم اهمیتی نداری !
ببخشید اینو میگم اما فکر میکنم اسب حسادته که داره جولان میده!!!دقت کنید: تیره شدن روابط شما و مادرتون و... از طرفی مهربون شدن خانمتون!!!
شما ناخواسته حساسیت ایجاد کردید اما نمیدونم کی و چرا؟باید بگردید و پیداش کنید تا حل بشه:305:
RE: خانومم میگه خسته شدم ازت, واسم اهمیتی نداری !
سلام دوست عزيز
همه دوستان مثل هميشه به بهترين شكل دارن راهنمايي مي رسونن اميدوارم استفاده كنيد نه براي امروز و فردا بلكه براي هميشه
من يه زنم و الان خيلي خوب مي فهمم كه به قول دوستان همسر شما داره گربه رو دم حجله مي كشه
امیررضاعزيز فكر مي كني چقدر تحمل مي كني اين نوع زندگي رو ؟
چقدر مي توني بدون پشتوانه خانواده ات باشي ؟
اصلا چرا بايد همسر تو به پدر و مادرت توهين كنه؟
چرا تو اين اجازه رو بهش مي دي ؟ چون دوستش داري ؟
تعادل رو در زندگي ات برقرار كن سجاد گرامي تو بدون خانواده ات نه روي زمين جا داري و نه در آسمون . اگر واقعا خانواده ات احترام همسر ت رو نگه داشته اند و اون بي وفايي مي كنه بدون كه در آينده دچار مشكلات بيشتري مي شي
وقتي احترام دو جانبه باشه شيرينه در غير اين صورت از زهر هم تلخ تره
در ضمن دليلي نداره تو مو به مو اختلافت با خانواده ات رو به گوش ايشون برسوني
و اينكه زني كه اراده نداره و تا 24 سالگي نتونسته صاحب رآي و نظر بشه با عرض معذرت تا 100 سالگي هم قوه تشخيص پيدا نخواهد كرد
بهتره به مسأله ات به ديد مشكل بنگري . اميد وارم در تمام راه هاي زندگي به هدف درست برسي
RE: خانومم میگه خسته شدم ازت, واسم اهمیتی نداری !
امیررضا،متاسفانه،متاسفانه ،متاسفانه اتفاقي كه نبايد ميافتاد،افتاد:163:
>>>>عشق شما را نابينا و ناشنوا كرد<<<<
بخواي نخواي الان خانومت سوار بر شماست و داره بي انصافانه ميتازونه،:158:
البته ببخشيد انقدر رك و محاورهاي گفتم،هدف درك بهتر مطلب بود،
بايد يه اقدام درست بكني تا خانوم محترم پياده بشن و جاشون رو به شما بدن.
به خدا قسم الان منت كشيدن و قربون صدقه رفتن كا رو بدتر ميكنه كه بهتر نميكنه،:203:
همه دخترهاي تالار دارن ميگن كه دخترها از مردهايي كه مردونگيشون رو حفظ نميكنن بدشون مياد،يعني چي؟يعني مرد بايد غرورش رو حفظ كنه.
نميدونم چرا شما گوش به حرف دوستان نميديد؟:162:
يه سوال،در دوران عقدتون رابطه داشتيد با همسرتون يا نه؟
با مشخص شدن جواب اين سوال بهتون آخر كار رو ميگم.
انشاا... هميشه شاد باشي:72::43::46:
RE: خانومم میگه خسته شدم ازت, واسم اهمیتی نداری !
از همه ممنونم.
زاستش امروز دیدمش, بازم سرد بود اما نه مثه همیشه !
می گفت من به مامانت حسودیم میشه ! آخه مگه من چیکار کردم !
نمیدونم والا. اونم دلش واسم تنگ شده بود حسابی.
آره ما با هم رابطه داشتیم M_D
RE: خانومم میگه خسته شدم ازت, واسم اهمیتی نداری !
منم با نظر gh.sana عزيز موافق هستم.مگه ميشه به مادر شوهر حسودي كرد؟ خدا خودش كمكت كنه.