به بهانه ی سالگرد ازدواج دوست و هم تالاری عزیزم بالهای صداقت
سپاس می گزاریم که عقدی که در آسمانها بسته شده است ، هم اکنون بر زمین پدیدار خواهد شد . این جفت یکی خواهد شد ، از الان تا ابدالاباد .
نمایش نسخه قابل چاپ
به بهانه ی سالگرد ازدواج دوست و هم تالاری عزیزم بالهای صداقت
سپاس می گزاریم که عقدی که در آسمانها بسته شده است ، هم اکنون بر زمین پدیدار خواهد شد . این جفت یکی خواهد شد ، از الان تا ابدالاباد .
:72::72::72::72:
چه كردم با تو در دنياي عشقم
كه اينگونه ز من تو دل بريدي
چه كردم با دلت اي مهربانم
كه تو عاشقتر از من برگزيدي
مگر غير از وفا از من چه سر زد
كه دل را بي وفا خواندي و رفتي
مگرغيراز نگاهت به چشمانم كه درزد
كه از ناز چشم خود ازدل گرفتی
مگر در باغ احساسم چه كم بود
كه يكبار از وجودش گل نچيدي
مگر در قلب من جاي تو كم بود
كه از اين آشيانه پر كشيدي
http://www.hamdardi.net/imgup/16901/...1a65e3d141.gifhttp://www.hamdardi.net/imgup/16901/...1a65e3d141.gifhttp://www.hamdardi.net/imgup/16901/...1a65e3d141.gifhttp://www.hamdardi.net/imgup/16901/...1a65e3d141.gif
http://www.hamdardi.net/imgup/16901/...0eccc537e9.jpg
http://www.hamdardi.net/imgup/16901/...1a65e3d141.gifhttp://www.hamdardi.net/imgup/16901/...1a65e3d141.gifhttp://www.hamdardi.net/imgup/16901/...1a65e3d141.gifhttp://www.hamdardi.net/imgup/16901/...1a65e3d141.gif
منو حالا نوازش کن که این فرصت نره از دست
شاید این آخرین باره .......................
که این احساس زیبا هست
منو حالا نوازش کن همین حالا که تب کردم
اگه لمسم کنی شاید .....................
به دنیای تو برگردم
هنوزم می شه عاشق بود تو باشی کار سختی نیست
بدون مرز با من باش......................
اگر چه دیگه وقتی نیست
نبینم این دم آخر تو چشمات غصه میشینه
همه اشکاتو میبوسم....................
می دونم قسمتم اینه
تو از چشمای من خوندی که از این زندگی خستم
کنارت اونقدر آروم.....................
که از مرگ هم نمیترسم
تنم سرده ولی انگار تو دستای تو آتیشه
خودت پلکامو میبندی..................
و این قصه تموم میشه
[IMG]http://www.hamdardi.net/imgup/19427/1270917110_19427_d552c8dcc5.gif
[/IMG]
تو اون شام مهتاب كنارم نشستي
عجب شاخه گلوار به پايم شكستي
قلم زد نگاهت به نقشآفريني
كه صورتگري را نبود اينچنيني
پريزاد عشق رو مهآسا كشيدي
خدا را به شور تماشا كشيدي
تو دونسته بودي چه خوشباورم من
شكفتي و گفتي از عشق پرپرم من
تا گفتم كي هستي تو گفتي يه بيتاب
تا گفتم دلت كو تو گفتي كه درياب
قسم خوردي بر ماه كه عاشقتريني
تو يك جمع عاشق تو صادقتريني
همون لحظه ابري رخ ماه رو آشفت
به خود گفتم اي واي مبادا دروغ گفت
گذشت روزگاري از اون لحظه ناب
كه معراج دل بود به درگاه مهتاب
در اون درگه عشق چه محتاج نشستم
تو هر شام مهتاب به يادت شكستم
تو از اين شكستن خبر داري يا نه
هنوز شور عشق رو به سر داري يا نه
تو دونسته بودي چه خوشباورم من
شكفتي و گفتي از عشق پرپرم من
تا گفتم كي هستي تو گفتي يه بيتاب
تا گفتم دلت كو تو گفتي كه درياب
قسم خوردي بر ماه كه عاشقتريني
تو يك جمع عاشق تو صادقتريني
همون لحظه ابري رخ ماه رو آشفت
به خود گفتم اي واي مبادا دروغ گفت
هنوز هم تو شبهات اگه ماه رو داري
من اون ماه رو دادم به تو يادگاري
هنوز هم تو شبهات اگه ماه رو داري
من اون ماه رو دادم به تو يادگاري
من اون ماه رو دادم به تو يادگاري
من اون ماه رو دادم به تو يادگاري
به تو گفتم منو عاشق نکن ديوونه ميشم
منو از خونه آواره نکن بي خونه ميشم
به
تو گفتم!!!
نگفتم؟!!!
خطر کردي نترسيدي منو دلداده کردي
تو کردي هرچي با اين ساکته افتاده کردي
ديگه از کوچهء من راهه برگشتن نداري
منم دوست و منم دشمن کسي جز من نداري
به تو گفتم!!!
نگفتم؟!!!
نگفتم دل من بي
اعتباره
اگه عاشق بشه پروا نداره
نمي فهمه خطر اين مرغ بيدل
قفس ميشکنه ميره تا ستاره
به تو گفتم!!!
نگفتم؟!!!
به تو گفتم اگه مستم کني مثل
پرنده
ديگه از من نپرس مستيه عاشق چون و چنده
چنان دلسوخته ميزنم به اسمت زير
آواز
که آوازهء من راهه فرارتو ببنده
به تو گفتم!!!
نگفتم؟!!!