RE: نمیدونم؟؟این همه سردی !چرا؟
مجددا واقعا ممنون
همتون درست می گید از دیشب 1 کلمه هم لاش حرف نزدم می دونید چرا نیم خواهد لروم بیرون چون می دونه حتی تمام خانوادش با منن و حق رو به من می دن
داداشم گفت اگه بهت بی احترامی کرد بگو بیام دنبالت اما گفتم الان وقته مبارزه اسن به قول مشاورم مبارزه کن وقتی دیدی دیگه راهی نیست می تونی طلاق بگیری اما 1 جدایی با شکوه به همه ثابت می کنی که تو بی گناه بودی
دیشب جای خوابش رو ازم جدا کرد ولی من بر خلاف همیشه که یا کنارش می خوابیدم یا بهش اصرار میکردم که سره جات بخواب رفتم با خیاله راحت سر جام خوابیدم این بهش نشون داد که من دیگه ازش نمی ترسم صبح هم رفتم به باباش گفتم و اون فقط گفت صبر کن
شاید خوده برادر همسرم بخواهد گاهی او را تعقیب کنه جون خیلی بهش شک داره
درسته سخته اما من خدا شماها و فامیل رو دارم پس کمکم کنید بتونم
راستی هفته دیگه 5 شنبه می ره کربلا و 1 هفته از دستش راحتم گفت می خواهد بره طلاق رو خیره سرش از امام حسین بگیره یعنی چی؟؟؟
RE: نمیدونم؟؟این همه سردی !چرا؟
نگران نباش! تو راهی رو که انتخاب کردی با قاطعیت ادامه بده، یعنی بهش نشون بده که نه از طلاق می ترسی و نه اجازه میدی که کسی زندگیت رو از هم بپاشه، برای زندگیت تلاش کن و مبارزه، من مطمئنم که تو موفق می شی! نگران نباش و تنها به خدا توکل کن!
هیچ وقت هم خونت رو ترک نکن، تو بعد از 6 سال توی این زندگی سهم داری و یه طرف این زندگی تو و رفتارها و تصمیماتت هست، ما همه برای موفقیتت دعا می کنیم و یادت باشه که نباید هیچ وقت ناامید بشی!
RE: نمیدونم؟؟این همه سردی !چرا؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط maryam2008
مجددا واقعا ممنون
همتون درست می گید از دیشب 1 کلمه هم لاش حرف نزدم می دونید چرا نیم خواهد لروم بیرون چون می دونه حتی تمام خانوادش با منن و حق رو به من می دن
داداشم گفت اگه بهت بی احترامی کرد بگو بیام دنبالت اما گفتم الان وقته مبارزه اسن به قول مشاورم مبارزه کن وقتی دیدی دیگه راهی نیست می تونی طلاق بگیری اما 1 جدایی با شکوه به همه ثابت می کنی که تو بی گناه بودی
دیشب جای خوابش رو ازم جدا کرد ولی من بر خلاف همیشه که یا کنارش می خوابیدم یا بهش اصرار میکردم که سره جات بخواب رفتم با خیاله راحت سر جام خوابیدم این بهش نشون داد که من دیگه ازش نمی ترسم صبح هم رفتم به باباش گفتم و اون فقط گفت صبر کن
شاید خوده برادر همسرم بخواهد گاهی او را تعقیب کنه جون خیلی بهش شک داره
درسته سخته اما من خدا شماها و فامیل رو دارم پس کمکم کنید بتونم
راستی هفته دیگه 5 شنبه می ره کربلا و 1 هفته از دستش راحتم گفت می خواهد بره طلاق رو خیره سرش از امام حسین بگیره یعنی چی؟؟؟
آفرین خوبه:72: ببین از هیچ چیزی نترس!.....فراموش نکن که بالاتر از سیاهی رنگی نیست........از خونواده خودش که گویا طرفدارت هم هستند کمک بگیر.....;)
کربلا!؟....خیلی جالبه:D ....احتمالا میره که(ببخشین)عقلش رو......طلاقشو از اون بگیره!؟؟...مردم از خنده!....دین و مقدسات از نظر ایرانیا یه بازیچه هست!...بیست و چند ساله که اینو فهمیدم........میدونی یعنی چی؟...یعنی اینکه توجیهی واسه این حماقتش نداره!...این حرفا رو میزنه.جالبه که مرد؟!مذهبی!؟؟!!! هم هست..........
RE: نمیدونم؟؟این همه سردی !چرا؟
تصمیم گرفتم صبر کنم مگه زن غیر از صبر کاری هم می تونه کنه؟؟؟ اما گاهی اوقات با خودم می گم این مرد لیاقت داره با من باشه من که تا حالا حتی ا بار با پسری شوخی نکردم و همیشه سعی کردم این لذت ها رو از کنارشون بگذرم و اون؟؟؟
برام دعا کنید که بتونم درست راه رفتن و زندگی کردن رو یاد بگیرم
اگه بتونم باور کنم که خودمم هستم که مهمم دیگه غصه نداره
می خواهم کمکم کنید راهم سخته اما ممکنه
RE: نمیدونم؟؟این همه سردی !چرا؟
سلام
مریم خانم بازم میگم
سخت گرفتی . درسته که شوهرتون یه چیزش شده ولی همین تلاش شما واسه سربراه کردنش کافیه .
(اما 1 جدایی با شکوه به همه ثابت می کنی که تو بی گناه بودی) نیازی نیست چیزی رو به کسی ثابت کنی .
بر خلاف نظر بعضی از دوستان من فکر میکنم که بیشتر از اینکه به خودت فکر کنی تو این شرایط لازمه که فعلا به بچه و آینده اون فکر کنی و حتی یه لحظه هم به جدایی فکر نکنی
6 سال عشقت رو بر باد رفته ندون .
شوهرتون ظاهرا مرد بدی نیست مشکلی پیدا کرده که فقط تو میتونی کمکش کنی .
به ناراحتیاش توجه کن و کم محلی نکن . ولی به بهو نه هاش توجه نکن .
شاید پای زن دیگری در میون باشه ، توجه نکن و رو خودت نیار . تحقیق هم نکن ،
خودتو واسه کشیدن بار زندگی به تنهایی واسه مدتی کوتاه اماده کن .
لج نکن ، فقط با یک نفر بزرگتر خونوادت مشورت کن .
مطمئن باش با دل پاک نگه داشتن مشکلت حل میشه.
RE: نمیدونم؟؟این همه سردی !چرا؟
سلام مریم جان
من تقریبا با کارهایت موافقم اما عزیزم یه کوچولواز این که تمام جیک و پوک زندگیت را به همه میگویی ناراحتم میکنه.
به نظر من زن وشوهر هیچ کدوم نباید مسائل زندگیشون رو با خانواده ها مطرح کنند چون انهاعاطفی با قضیه بر خورد می کنند و پیامد خوبی نداره.
در کل عزیزم باز هم میگویم تو با سعه ی صدر میتوانی زندگی را به کام خودتان شیرین کنی.
مریم عزیز فرض کن همسرت با کس دیگه هم رابطه داره؟چرا میخواهی موضوع را علنی کنی؟فکر میکنی طلاق اخرین را ه حل؟با خودت در این یک هفته که بهترین فرصت برای خودت وهمسرت است بشین عاقلانه فکر کن احساساتی نشو .
خدایی نکرده بعد از طلاق با بچه ات چه می کنی؟
باز هم میگم تقریبا مردهایی که تجدید فراش کردن به صورت مخفی با گذشت زمان به سوی همسر خودشان بر می گردند.
" همه ی اینها فرض بود"
خواستم واقع بی نانه تر عمل کنی فکر اون کوچولو یی که نا خواسته به این دنیا که شما خواهان اومدنش بودین امده باشین.
چرا ما حرف دیگه برای گفتن نداریم
یا داریم و هیچ کدوم میل شنفتن نداریم
همه حرفهای من و تو تکراری شده
خونه قلب من و تو جای کینه شد
میشه با گفتن نه با طلاق
سرنوشت و جدا کرد و گذشت
میشه پیوند یه عمر و پاره کرد
اشیونه رو رها کرد وگذشت
اما این غنچه گلامون چی میشن
اونا که فردا رو باید بسازن
اونها که با چشم گریون امروز و فردا و میبازند
من و تو مسئولیم مثل گنجیشکی افتاده به سنگ میون سرخی خون جون میکنه
ما باید در سختیها کنار هم فکر فردای بچه ها باشیم
RE: نمیدونم؟؟این همه سردی !چرا؟
می دونی من اصلا موافق نبودم و نمی خواستم احدی از این ماجرا با خبر شه گفتم دوستش دارم و حاضرم برای زندگیم هر کاری کنم اما اون ..... با وجود تمام تو داری هاش رفت و به خواهرش گفت و تمام خانوادش هم فهمیدن و هر کدوم موضعی انتخاب کردن باز من به کسی نگفتم تا دیدم دارم باز خواست میشوم و تنها می مونم پس به برادرم که خیلی راز نگهدار و عاقله گفتم و کسی دیگه از خانواده ام نمی دونه
من به همه و همسرو هم گفتم تا روزی که من رو به زور از خونه بیرون نکنه و بزور از من طلاق نگیره ازش جدا نمی شوم من این عشق رو با تمام سختی هاش دوست دارم اون رو هم با تمام بی اعتنایی هاش دوست دارم نمیرم تا ببینم اون که جای حق نشسته چه جوری بهم کمک می کنه
می دونه همسرم بر میگرده اما کی ............
فقط زمان و صبر من و توکل به خدا همه چیز رو معلوم می کنه
از اینکه تا این حد براتون مهم هستم و کمکم می کنید خیلی روحیه می گیرم اینکه می بینم خواهر برادرای نادیده دارم و دلسوزم هستن احساس قدرت می کنم و می گوم پس می تونم
هرچی باش اون داره خودش رو گول می زنه اما من که می دونم من عشق اولش بودم....
دوباره می گوم لرام دعا کنید روزهای سختیی دارم
RE: نمیدونم؟؟این همه سردی !چرا؟
ersale ghabli men tekrari shod bebakhshin . net moshkel dasht
akharin ersaletoon neshoon mide ke az sar dar gomi biroon oomade va taghriban rah ro payda kardin
neshoon mide ke aroomtar shodin
ba aramesh behtarin natije bedast miad
hatman mofagh mishin . shak nakonin
vasetoon doa mikonim
say konin ba kasi mashvarat konin ke ham elm dashte bashe ham tajrobeh
RE: نمیدونم؟؟این همه سردی !چرا؟
سلام مریم جان
خوبی خانمی ؟ دختر گل ت چطوره ؟ مدتی ازت بی خبریم ؟ اوضاع چطوره؟
امیدوارم همیشه شاد و موفق باشی