-
RE: خيانت
سلام مريم جان!
دقيقاً مشكلي رو كه مطرح كردي مشكل منه با اين تفاوت كه همسر من هنوز جرأت اينو پيدا نكرده كه خانم تو خونه بياره ولي خونه اون خانم رفت و آمد مي كنه و دوم اين كه من و همسرم سر اين قضيه رومون تو روهم بازشده و كار به ناسزا و كتك كاري كشيده شده و ارتباط (طرفين فاميل) با هم قطع شده و با همه مچ گيري و دعوا و مرافعه هنوز كه هنوزه انكار مي كنه من 3 سال است كه ازدواج كردم و يك فرزند 1 ساله دارم ولي اين آقا هنوز دست از كارهايش برنداشته. كوه ميرن، فرحزاد مي رن، تفريح مي رن و من بايد غذا درست كنم رخت بشورم وبقول خواهرم خانم خونه باشم
مريم جان اينكه مي گن محبت كن، خودت رو آراسته كن كارهايي كه دوست داره انجام بده همه حرفه من همه و همه اينكارهارو كردم ولي كو كسي كه اين همه محبت رو ببينه. وقتي شخصي رفت پي هرزگي رفت. الان من سرمو با پسرم گرم مي كنم. و ايشان مي ره 12 شب يا 1 يا 10 شب هروقت بخواد مياد و هروقت بخواد مي ره. ازش مي پرسم كجا ميري مي گه بتو مربوط نيست. ميگم امروز چيكار كردي. جواب نمي ده مياد شام مي خوره مي ره. همين و همين. فقط هركار مي كني تصميم عاقلانه بگير. و بهتره كه روتون تو روهم بازنشه. اينجوري حداقل احترامتون حفظ مي شه و اگر زماني خداي نكرده خواستين جدا بشين. با عزت و احترام جدابشين. يا اينكه اگر بزرگ فاميل دارين كه واقعاً مي تونه كمك كنه و مته به خشخاش نذاره و دلسوز باشه مي توني ازش كمك بخواهي. ما كه كسي رو نداشتيم جز خدا. توكل برخدا هرچه او بخواهد همان خواهد شد. بدان كه دلم خيلي پره.
-
RE: خيانت
سلام دوستان ازهمه شما واقعا ممنونم ولي بايد بگم كه من تمامي اين راه هايي كه شما پيشنهاد ميكنيد امتحان كردم ولي جواب نداد.به هرحال ديگه برام فرقي نميكنه كه چه اتفاقي ميخواد بيفته يعني احساس ميكنم تمام تلاشم كردم وديگه به جايي رسيدم كه فقط منتظرم ببينم خدا چي ميخواد.
درپاسخ MOHAT بايد بگم كه من عكس العمل نشان دادم من فقط به شوهرم يك فرصت دوباره دادم به اين دليل كه بعدا به خودم نگم كه كاش يك فرصت ديگه بهش ميدادم.
جاي نگراني نيست من بچه ندارم و توشرايطي نيستم كه بخوام بچه دارشم.
ودرمورد اون دختر بايد بگم كه اون ازمن خواست ببخشمش وحلالش كنم وگفت كه از زندگيه شوهرم ميره بيرون.ناگفته نمونه كه اوايل احساس ميكردم كه رفته ولي درحال حاضر فكرميكنم بازهم باهم صحبت ميكنند.
-
RE: خيانت
عزیزم تو چقدر صبوری؟ من اگه جای تو بودم توی فامیل به چند تا بزرگترا می گفتم باهاش صحبت کنند و دعواش کنند
-
RE: خيانت
مریم جان نگرانتم چی شد ؟ چه کردی؟
-
RE: خيانت
سلام مريم جان.چه كردي؟چه خبر؟
-
RE: خيانت
سلام دوستان
نميدونم چرا چندروزيه كه ميخوام باهاتون صحبت كنم ولي در آخر صفحه جايي براي تايپ وارسال پاسخ ندارم شما دليلش راميدانيد؟
من و شوهرم تصميم گرفتيم از هم جداشيم من ميخوام اثاث كشي كنم وبه يك خانه جديد برم وزندگيمو بدون وجود شوهرم شروع كنم واو هم ميخواد بره پي زندگي خودش البته الان ديگه مطمئنم كه اون دختر را نتونسته ول كنه و هنوزم باهاش رابطه داره وبه خاطر همين هم هست كه رو تصميمش پافشاري ميكنه
براي من هم ديگه مهم نيست چون به نظرم ديگه ارزش زندگي كردن با منو نداره حالا تصميم گرفتم اذيتش كنم ميگه بيا بريم توافقي جداشيم ولي من اين كاررا نميكنم وبهش ميفهمونم زن گرفتن به اين راحتيها هم نيست.
-
RE: خيانت
واقعا برات متاسفم حیف مرد که به اینجور آدما بگند
-
RE: خيانت
سلام
به نظر من با یک وکیل مشورت کنید.
-
RE: خيانت
مریم جان دیروز یک تاپیک خوندم به نام عشق گمشده توی همین تالار خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم اونو بخون و حتما خیلی راحت تن به جدایی نده
-
RE: خيانت
سلام دوستان
من تصميم گرفتم بايك وكيل مشورت كنم
ولي يك اتفاق ديگه برام افتاد كه بدنيست بدونيد ديروز من به خونه رفتم وتلفنو چك كردم ديدم شماره اون دختره افتاده رو گوشي خلاصه طاقت نياوردم وزنگ زدم بهش اولش يك كم تهديدش كردم ولي ديدم اون با التماس داره بامن حرف ميزنه وميگه من زنگ نزدم ومن ديگه باشوهر تو كاري ندارم همون موقع هم من نميدونستم كه اون زن داره اون منم بازي داد و......
خودمم هم فكرميكنم شوهرم ممكنه كه ديگه با اون دختر نباشه ولي با دخترهاي ديگه دوست شده و احساس ميكنم باهاشون رابطه جنسي هم داشته باشه.
خلاصه هرروز به من زنگ ميزنه وميگه بيا بريم توافقي طلاق بگيريم چون اينجوري براي هردومون بهتره ديگه معطل اين دادگاه ها نميشيم ولي من ميگم تو ميخواي منو طلاق بدي خودتم بايد بري دادخواست طلاق بدي.
ولي راستش نميدونم بايد چه كنم؟