RE: خانومم رو دوست دارم چی کار کنم دوسم داشته باشه؟؟؟؟ازش خیلی دلگی
خوشحال شدم تاپیک آخرت رو دیدم... دوستان بودن و همراهیت میکردن، من هربار بحث رو دنبال میکردم و مشتاق، برای به نتیجه رسیدن...
خیلی خوشحال شدم....
همسرت رو بفهم... عذر میخوام، دور از شخصیت شما و ایشونه.. روزی بدترین حرف هم از دهنشون در اومد، بفهمش و درک کن... یه زن شاید بیش از هرچیز به محبت و درک شوهرش در مواقعی که انتظار اون رو هم نداره، نیاز داره...
تقدیم به شما و همسرت از طرف من و دوستان... :72:
RE: خانومم رو دوست دارم چی کار کنم دوسم داشته باشه؟؟؟؟ازش خیلی دلگی
سلام آقا محسن سعي كن هروقت از همسرت دلخوري به آرومي بهش بگو تا سوءتفاهمي به وجود نياد ودلگيري ايجاد نشه .ان شاءالله خوشبخت بمونيد .
RE: خانومم رو دوست دارم چی کار کنم دوسم داشته باشه؟؟؟؟ازش خیلی دلگی
سلام دوستان
ممنون از همتون...mehrdad24...اسما
دارم همه سعیمو میکنم برای حفظ تعادل در زندگیم... دیشب خانومم اس ام اس داد البته سئوال هایی پرسید که میدونستم همش بهونست میخواسته اس ام اس بده(چون هنوز نمیتونه صحبت کنه)دنباله بهونه بوده که به بهونه اونا به من اس ام اس بده مبادا من فکر کنم خیلی دلش تنگ شده!!!!!!!!!(خوب میشناسمش) شاید برای خیلی از شما ها این خنده دار باشه اما باور کنید برای من یک موفقیت بزرگه.....
خانومم توقع داره من خودم بدونم که دوستم داره بدون ابراز از طرف اون البته من باور دارم و میدونم اما دوست دارم او هم ابراز کنه...
چندی پیش که رفته بود خونه پدرش من 2 روز کامل با هاش هیچ تماسی نگرفتم...بعد 2 روز خانومم تماس گرفت پرسید چرا زنگ نزدی؟گفتم میخواستم ببینم چه قدر دوستم داری؟با هام قهر کرد!!!گوشیو قطع کرد دیگه هم جواب نداد...
من هم توی همین چند روز تماس هامو کمتر کردم ابراز علاقه هم نسبتا کمتر شده... سعی میکنم به شوری قبل نیاشم.. احساس میکنم اون هم میخواد شروع کنه اما مثل این که نمیدونه چه طوری میخوام آسوده خودش راهشو پیدا کنه....برای همینه که اولش بیمحلی میکنه انگار داره با خودش مبارزه میکنه!!!!
من هم فرصت میخوام سخته به این سرعت خودمو تغییر بدم البته از خانومم هم همچین انتظاری ندارم در عرض چند روز تغییر کنه اصولا بی محلی میکنه(با توجه به گذشته) اما اینبار همه سعیمو میکنم از پا در نیام و به رفتارم ادامه بدم چون اون هم نیاز داره طعمه دوست داشتن و دل تنگیو که به نظر من خیلییییی شیرینه بچشه...
RE: خانومم رو دوست دارم چی کار کنم دوسم داشته باشه؟؟؟؟ازش خیلی دلگی
سلام
اولا خوش به حال همسرتون
دوما شوهر من هم اول همین طوری بود ولی من نفهمیدم یعنی قدرشو ندونستم الان 5ساله ازدواج کردیم آرزو می کنم یه روز دیگه اونطور باشه ولی افسوس ............. فکر کنم چون اول ازدواجتونه شما اینطوری هستین بعد همه چیز تموم می شه اونوقته که همسرتون هی این روزا رو یادتون می آره شما هم توجیه می کنید مثل زندگی خودم ........ یاد اون ایام بخیر
اگه مثل من باشه خیالش راحته که دوسش دارین برا همین خوشش می آد این طور شیفتش هستید
یا اینکه خجالتیه تو ابراز احساسات اوایل من هم هخمین طور بودم ....اگه یه بار دیگه اون دوران تکرار می شد اونوقت می دونستم چکار کنم
به هرحال خدا کنه همیشه شیفتش باشین .
RE: خانومم رو دوست دارم چی کار کنم دوسم داشته باشه؟؟؟؟ازش خیلی دلگی
البته من فقط صفحه اول رو خوندم وجواب سوال اولتون رو دادم امیدوارم خوشبخت باشین
RE: خانومم رو دوست دارم چی کار کنم دوسم داشته باشه؟؟؟؟ازش خیلی دلگی
سلام به همه دوستان...
خانوم فرشان از شما هم ممنونم...
اومدم مسئله ای رو براتون بگم....
راستش برای چند روزی سفر کاری خارج از کشوری پیش اومد
من که رفتم سفر صبح زود با خانومم تماس گرفتم...شماره همراهمو بهش دادم... دلم خیلی گرفته بود مثل همیشه ازش خواستم برام حرف بزنه من گوش بدم(5 یا 6 ساعت ازش دور بودم!!)
حالم خیلی بد بود صداشو که شنیدم باورتون نمیشه مثل مرده ای بودم که بهش نفس دادن...دوباره زنده شدم حالم خوب شد... دلتنگیم از بین رفت...
به خانومم شمارمو دادم بعدش هم تماس تموم شد...من 15 روز اونجا بودم...منتظر تماس خانومم بودم اما ....
تا اینکه خودم باهاش تماس گرفتم دلیلشو پرسیدم گفت نتونسته....
من راستشو بگم باور نکردم تا اینکه دیگه نتونستم تحمل کنم البته کاش میتونستم و اول صحبت های خانوممو میشنیدم...
باهاش تماس گرفتم هر چی که این 8 ماه توی دلم مونده بود بهش گفتم...از بی محلیاش از دوست داشتن یک طرفه من....
که در بین صحبتهام متوجه شدم خانومم چه قدر ساکته!!! البته همیشه موقع دعوا و بهتر بگم بگو مگو سکوت میکنه این اولین دعوامون بود اون هم از طرف من چون خانومم اصلا دعوا نمیکنه!اصلا از ناراحتیش نمیگه حتی به التماس من چه برسه به اینکه بخواد دعوا کنه!!!
خلاصه من هم سکوت کردم که خانومم گفت:میدونم بعضی جاها اشتباه کردم!
من قبول دارم .... من هم اشتباهاتی داشتم...اما منم دوستت دارم!!!
و کلی حرف دیگه که من خیلی عصبی بودم از شدت عصبانیت میلرزیدم و حرف میزدم...بنده خدا فقط تلاش میکرد منو آروم کنه...
البته یک جاهایی تند رفتم...فکر کنم خانومم هم ناراحت شد...ولی الان که اومدم خونه اصلا به روم نیاورد البته منم سعی کردم جبران کنم بعدش وکلی سوغاتیو....
اما از اون روز که برگشتم باور نمیکنم خانومم از این رو به اون رو شده...راستش دوران قبل عقدمون خیلی در مورد این که دختر مهربون و با محبتیه شنیده بومد اما بعد آشناییمون نه...
اما الان همونیه که میگفتن...
البته خودش قبل سفر بهم گفت من نیاز به تنهایی دارم و اینکه میخوام به خیلی چیزا فکر کنم... به خودم به تو و زندگیمون...خیلی از رفتارای تو و خودم...
ولی یک چیزی گفت که خیلی ناراحت شدم خودم هم به خوبی به یاد دارم....
دوران عقد بودیم ازم پرسید اگه الان یکی بهت بگه خانومت عاشقته تو بهش چی میگی؟ من که فقط خودمو میدیدم و فکر میکردم فقط منم که خیلی دوستش دارم گفتم میخندم!!!
چند روز پیش بهم گفت یادت هست؟گفتم بله یادمه! گفت اون حرفت همه احساسه منو کشت! خیلی برام سخت بود چون من دوستت داشتم اما هنوز نتونسته بودم به زبون بیارم فرصت میخواستم احساس کردم از طرف تو اصلا درک نمیشم!
منم متوجه شدم من هم اشتباهاتی داشتم که البته فقط از سر ندونم کاری و بی تجربگی بوده.... من هم بابت اون حرفم ازش عذر خواهی کردم...خدارو شکر که الان خیلی اوضاع بهتره...
از همه دوستان ممنونم.
میخواستم اینو بگم در اخر اگر در زندگیمون دچار مشکلی میشیم باید فکر کنیم که سهم خودمون چه قدره و کجای اون ماجراست.
RE: خانومم رو دوست دارم چی کار کنم دوسم داشته باشه؟؟؟؟ازش خیلی دلگی
دیدید که اشتباه کارتون کجا بوده دیگه تکرارش نکنید
با این حرفی که امروز زدید مشخص شد خانومتون خیلی حساسه مراقب رفتارتون بیشتر باشید
خدا کنه دیگه بینتون دعوا و بحث نشه
آمین
RE: خانومم رو دوست دارم چی کار کنم دوسم داشته باشه؟؟؟؟ازش خیلی دلگی
سلام دوست عزيز
راه کار ها ی بچه ها داره جواب ميده نه؟ کم بيش نگاهی ميندازم
نميخو ام ازيتت کنم ولی يه چی هايی جوش شی است نه کو ششی ........
اگر حس کردی که دوباره درگير اينگونه موارد شدی اين با ر با يد فکر اساسی بکنی و بش بگی تا اثبات نشه که دوستم داری چه در حرف چه در رفتار
کنارت نخوام بود
ارادت بای
RE: خانومم رو دوست دارم چی کار کنم دوسم داشته باشه؟؟؟؟ازش خیلی دلگی
محسن عزيز
تمام پستها رو خوندم ، صرف نظر از ارسال #56 شما که ريشه مشکل رو نشون ميده مي خواستم چند تا نکته بگم روشون فکر کن.
اول اينکه شما خيلي عجولي ، عجله داري تو اثبات خودت ، توي راي خودت اين عجله باعث ميشه همسرت توي يه لاک دفاعي بره.
دوم اينکه بزار زندگي تون روال عادي شو طي کنه ، همه زندگي که رد وبدل حرفاي عشقولانه نيست ، هست؟
سوم اينکه اگه همسرتون احساس کنه که اون ونظرش رو درک مي کنين حتما حرف خواخد زد ، در عمل نشون بدين که درکش مي کنين.
وقتي که اوضاعتون مساعده در مورد چگونگي حل مسائل زندگي گفتگو کنين ، البته از همين اول سعي نکنين همش شما گوينده باشين واون شنونده.
يه نکته ديگه اينکه از سکوت بيشتر بترسيد تا دادوهوار، اونيکه عکس العملش سکوته ، وقتي آستانه صبرش لبريز بشه اونوقت عکس العملش خيلي غير منطقي خواهد بود.
به خودتون وزندگي تون فرصت بديد. هنوز اول راهيد.
RE: خانومم رو دوست دارم چی کار کنم دوسم داشته باشه؟؟؟؟ازش خیلی دلگی
"میخواستم اینو بگم در اخر اگر در زندگیمون دچار مشکلی میشیم باید فکر کنیم که سهم خودمون چه قدره و کجای اون ماجراست. "
سلام!
چقدر خوب میشد اگه همه شما آقایون از همون ابتدا(نه در آخر)کمی منصف تر میبودین و همیشه سکوت طرفتون را به حساب اینکه حق با شماست نمیگذاشتین وکمی به معصومیت چشمهائ که منتظر آرامش وفرصتی از طرف شماست تا آخر احساس عاطفیشو نشون بده توجه میکردین.
من خیلی خوشحالم که موقع دارم این تاپیکو میخونم که شما به یه نتیجه خوبی رسیدین ودارین اینجا عنوانش میکنید.
امیدوارم که این نتیجه درس زندگی باشه واسه بقیه!
موفق باشین!