mohat جان در چه حالی؟ چه خبر؟ خوش میگذره؟
نمایش نسخه قابل چاپ
mohat جان در چه حالی؟ چه خبر؟ خوش میگذره؟
سلام وهم عزیز
خوش که نه، زندگی ای توش جرات اعتراض نداری چوت آخرش می شه خرد شدن شخصیتت و مدتها قهر، چه خوش گذشتنی داره؟
می دونی اینکه وقتی یک طرف عصبانی هست، طرف دیگه سعی کنه سکوت کنه خیلی خوبه ولی مشکل اینجاست که متاسفانه آدما با هم عصبانی مس شن.
من قبل ازدواج از شوهرم خواسته بودم که اگه کار به دعوا کشید از خونه بره بیرون تا عصبانیتمون بره ولی اینکارو نمی کنه. دفعه پیش هم من رفتم ولی برای خانمها متاسفانه اینکار چندان میسر نیست.
واقعا نمی دونم چکار کنم؟ چطوری هم غرور و وجود خودم رو حفظ کنم و هم شوهرم رو؟
mohat جان میدونم خیلی سخته که وقتی شوهرت بهت توهین میکنه ساکت باشی و فقط گوش کنی ولی باور کن بهترین کاری که میشه کرد همینه. من اینکار رو امتحان کردم خیلی خوبه . اگه جوابش رو ندم کمتر بهم توهین میکنه و زودتر دعوامون تموم میشه.
من از نامزدم خواسته بودم زندگیمون رو بگونه جلو ببره که باهم دعوامون نشه چون از نظر روحی اصلا تحمل بحث و دعوا رو ندارم ولی حتی خندیدن و گریه کردنمم شد یه بهانه برای دعوا!
فعلنی بذار دعواهاتون کمتر بشه بعد می تونی شخصیت از دست رفته ات رو برگردونی ولی اولش باید آروم باشی
این توصیه مشاورمه که بهت میگم:
هر وقت که باهم دعواتون شد ساکت باش و حرفهایی رو که بهت میزنه رو گوش کن چند روز بعد توی خوشی و شادی وقتی بهت میگه:خیلی دوست دارم با خنده بهش بگو:بله!اونقدر دوسم داری که بهم می گی ازت متنفرم نهایت عشقته دیگه! مطمئنن عذرخواهی میکنه و در جواب عذر خواهی باید بگی:معذرت خواهی نکن قول بده دیگه این حرف رو بهم نزنی حتی اگه عصبانی باشی و اگه توی دعوا بعدی دوباره بهت گفت ازت متنفرم همون موقع بهش بگو:تو بهم قول دادی که دیگه نگی ازت متنفرم قولت رو فراموش کردی؟ این کار باعث میشه که دعوا همونجا تمام بشه و دیگه ادامه پیدا نکنه. اگه این کار رو چند بار انجام بدی بعد از یه مدتی دعواهای بزرگ تبدیل به یه مشاجره کوچیک و بحث ساده میشه
سلام دوستان عزيز
ديروز رفتم پيش مشاور، بابت 1 ساعت که فقط من توضيح دادم و ايشان هيچ راهنمايي نکردند، 20،000 تومان هزينه کردم. نمي دانم چند بار ديگر بايد بروم که نتيجه بگيرم. دوستاني که تجربه نزد مشاور رفتن را دارند، مي توانند راهنمايي کنند که آيا ادامه بدهم يا نه؟
از طرفي الان چند روز است که شوهرم ظاهرا دنبال کارهاي شوهرخواهرش است که از شهرستان آمده، يا شب دير مي آيد(شام هم خانه مادرش است) و يا صبح خيلي زود مي رود و تا ناهار هم آنجاست. حالا به من که مي رسد، نمي تواند از کارش بزند چون ما نياز مالي داريم!
ديشب هم به من گفت که اگر خودم شام نمي خورم، ديگر شام درست نکم و او منزل مادرش شام خواهد خورد. من اول گفتم که بيايد خانه ولي وقتي شب خسته رسيدم و ديدم بايد کلي زحمت شام را بکشم و بعد هم منت بگذارد که من بخاطر تو آمدم، زنگ زدم و گفتم همانجا بمان..
از طرفي برادر شوهر من هم هميشه منزل مادرشوهرم است و خانمش منزل خودشان. آنها هم اصلا روابط حسنه اي با هم ندارند.
شايد عاقبت ما هم بشود مثل آنها، بشويم زن و شوهر شناسنامه اي!!!
............................................
امشب شما برو خونه مادر شوهرت دیدن خواهر شوهرت!!! اینجوری هم پیش شوهرتی هم دیداری تازه کردی و فردا بهانه ای مثل چرا نیومدی یه سر به ما بزنی هم دستشون نمیدی
بازهم سلام
دیروز شوهرم می گفت، اگه من به کسی بد کنم حتما سعی می کنم ازش معذرت بخوام و حلالیت بطلبم، اما در مورد تو احساس راحتی می کنم و بخاطر همینه که مطمئنم هیچ بدی در حقت نکردم و ازت معذرت هم نمی خوام!
فقط در جواب بهش گفتم که من واگذارت کرده ام به خدا...
اینکه روم دست بلند کرد، بهم ناسزا گفت، تحقیرم کرد، خودش را به دروغ غیرآنچه که هست معرفی کرد؛ همه اینها سزاوارم بوده است؟!
وقتی پیش مشاور رفته بودم، خواست که سه صفت خوب از همسرم بگویم؛ هرچه فکر کردم چیزی ندیدم! چون تمام آنهایی که بخاطرش انتخابش کرده بودم، نقشهایی بود که او بازی کرده بود.
در این لحظه که اینها را می نویسم نفرت از همسرم همه وجودم را فراگرفته! نمی دانم چگونه با این حس ادامه دهم؟!
از خودش، خانواده اش و دوستانش بدم می آید!!!!!!!
بابد در خود نوعی بی تفاوتی نسبت به وجود خویش پرورش دهید. به خودتان یاد دهید که در افکارتان به جای عبارت " برای خود چه بکنم ؟"، عبارت " برای دیگران چه بکنم؟" را جایگزین کنید. نباید مدام فکر کنید که این و آن شما را درک نمی کنند. سعی کنید شما آنها را درک کنید.حال که زندگی با شما سرسازش ندارد،شما با آن بسازید. علایق شخصی خود را فراموش کنید و به خود سختی انجام یک وظیفه را بدهید.
آزاده خانم از پاسخهای شما در حیرتم، شما همیشه و بدون استثنا در پستهایتان، ایجاد کننده پست (فرد مشکل دار) را محکوم می کنید! واقعا دلم می خواهد بدانم که در زندگی خودتان چگونه هستید!
در پاسخ شما؛ یکبار با یکی از همکارانم راجع به اجحافهایی که در شرکت و در کشور در حقمان شده است، صحبت می کردیم. گفتم از ما که گذشت باید به فکر بچه هایمان باشیم و شرایط را برای آنها فراهم کنیم که مثل ما گرفتار نشوند. پاسخ جالبی داد؛ گفت اگر من به فکر خودم نباشم و نتوانم برای خودم کاری کنم، چطور می توانم برای فرزندم کاری انجام دهم!
زندگي را سرشار از عشق كنيد. ولي خواهيد گفت، "ما هميشه عشق مي ورزيم." شما به ندرت عشق مي ورزيد. شايد اشتياق عشق را داشته باشيد، ولي بين او دو تفاوتي بس عظيم وجود دارد. عشق ورزيدن و نياز به عشق داشتن دوچيز كاملاً متفاوت هستند. بيشتر ما در تمام زندگي همچون كودكاني باقي مي مانيم، زيرا همه دنبال عشق هستند. عشق ورزيدن چيزي بسيار اسرارآميز است و اشتياق عشق را داشتن چيزي بسيار بچه گانه. اگر شوهر باشند، از زنانشان عشق مي خواهند و اگر زن باشند، از شوهرانشان عشق مي خواهند. و هركس كه خواهان عشق باشد در رنج است، زيرا عشق چيزي نيست كه بتوان آن را خواست. عشق را فقط مي توان داد. در خواستن عشق، تضميني وجود ندارد كه بتواني آن را به دست آوري. و اگر آن شخصي كه از او تقاضاي عشق داري، او نيز از تو انظار عشق را داشته باشد، مشكل ايجاد خواهد شد.
در تمام دنيا زنان و شوهران مشكلات ازدواج را دارند و تنها دليل آن اين است كه هردو از هم توقع عشق دارند، ولي قادر به دادن عشق نيستند!قدري در اين مورد فكر كنيد ، در مورد نياز هميشگي شما به عشق. مي خواهي كسي دوستت داشته باشد و اگر عاشقت باشد، احساس خوبي داري. ولي آنچه كه نمي داني اين است كه ديگري فقط به اين دليل دوستت دارد كه مي خواهد تو عاشق او باشي. براي همين است كه زندگي زناشويي به نظر جهنم مي آيد، زيرا همه ي شما خواهان عشق هستيد، ولي نمي دانيد چگونه عشق بدهيد. اين اساس تمام دعوا هاست. رابطه ي بين زن و شوهر هرگز هماهنگ نخواهد شد، مهم نيست كه چقدر آن را تنظيم كنيد و چه نوع ازدواجي داشته باشيد و مهم نيست كه قوانين اجتماعي چه بگويند. تنها راه بهتر ساختن رابطه اين است كه درك كنيد عشق چيزي دادني است و نمي توان آن را درخواست كرد. عشق را فقط مي توان داد. هرآنچه كه دريافت مي كني تنها يك بركت است، پاداش عشق ورزي نيست.
عشق را فقط بايد داد و هرآنچه كه دريافت مي كني فقط يك بركت است، يك پاداش نيست و حتي اگر هيچ چيز دريافت نكني، هميشه خوشحال هستي كه قادر به دادن عشق بوده اي.
اگر زن و شوهر به جاي درخواست عشق شروع كنند به دادن عشق، زندگي مي تواند برايشان بهشت شود.