ای وای چرا این تاپیک همش دچار تنش میشه؟؟؟؟ قبل از این میگفتم ادامه دهیم اما الان با نقاب و گردآفرید موافقم ادامه ندیم بهتره.
نمایش نسخه قابل چاپ
ای وای چرا این تاپیک همش دچار تنش میشه؟؟؟؟ قبل از این میگفتم ادامه دهیم اما الان با نقاب و گردآفرید موافقم ادامه ندیم بهتره.
ببینید عزیزان خوشبختی یک نسخه ی معین نداره که اگه بپیچیش دیگه زندگی رو بردی ...شما باید اول ببینید طرف چه نوع شخصیتی داره ایا خود اگاه و مستقل و خود باور و دارای اتکا به نفس بالا پر تلاش و.... هدفی برای ایندش داره و در راه رسیدن به هدفش هم تلاش میکنه و صادقه ...بسم اله میتونی به این مرد اعتماد کنی و به او هم حس خوب اعتماد متاقبل رو بدی و در راه پر فراز و نشیب زندگی هم گام بشید و بسوی اینده ای روشن حرکت کنید ....
متاسفم . تاپیک خیلی تو حاشیه رفته.
دوستان خوبم خواهشا احترام ها رو رعایت کنید
سلام
اگر نتوانیم یك بحث مكتوب منطقی بنگاریم، پستی را كه می توان قبل از ارسال بارها آن را بررسی كرد و خواند و بعد از اطمینان ارسال كرد، پس وای به محاوره ها و تعاملهای رو در روی ما با دیگران.
دوستان خواهش می كنم همه توجه كنیم. كه ادبیات مناسبی را به استخدام بگیریم. احساسات خود را كنترل كنیم و هیچگاه شخص و شخصیت یكدیگر را هدف قرار ندهیم.
به خدا سخن خوش تاثیرش بیشتره ها
اگر قبول ندارید آزمایش كنید.
سلام . باید کمی از ماجرا رو تعریف کنم شاید بتونین کمک فکری بیشتری به من بکنید.من با یک دختر خانمی به طور اتفاقی آشنا شدم و کم کم اون خانم از نظر خودش نسبت به من یه صحبتی با من کرد . من به خودم نگرفتم ولی نظرم نسبت بهش در لحظه عوض شد .ایشون خانم بسیار زیبایی هستن و من اصلا روی ایشون حساب نمیکردم چون یه چیز دست نیافتنی بود که همه به دنبالش هستن .کافیه یه ذره شل بگیره تا ۱۰۰۰ تا دوست پسر بریزه دورش.کم کم منم به این خانم علاقه مند شدم.وقتی که میگفت همش به تو فکر میکنم.من دیدم که خودمم همش به فکر اون هستم . من قدر عشق پاک این خانم رو میدونم و بدون هیچ انتظاری از ته دل دوسش دارم.ایشون از من میخوان که فقط با ایشون باشم و با اینکه میدونه من کسی رو ندارم منو کنترل میکنه و مواظب هیچ دختری با من روبرو نشه . وقتی اشکاش ریخته میشه دلم میخواد بمیرم .وقتی میگه اگه تورو با یکی دیگه ببینم خودکشی میکنم بهش میگم آخه من مگه کی هستم که اینو میگی .با اینکه خودم عاشقانه دوسش دارم ولی میبینم من با اون خیلی فرق داریم .با کسی مشورت کردم گفت که این عشق از روی هورمون و چند ماه دیگه میبینی که رفته عشق یکی دیگه شده و روی ازدواج باهاش فکر نکن . حالا با دانستن خلاصهٔ ماجرای من اگه مطلبی به نظرتون میرسه منتظر شنیدنش هستم با سپس از همهٔ شما دوستان
سلام من ازدواج کردم 3 سال قبل و با پسری که اون موقع فقط حقوقش ماهی 150000 تومان بود . ملاک من ایمان طرفم بود و اراد بالاش وقتی برام از برنامه های آیندش صحبت کرد بهش امیدوار شدم و حالا با لطف خدا کارش رو عوض کرده و حقوقش متوسط 800 هزار تومن در ماه شده که واسه ما خوبه. میخوام بگم فاکتور های مادی اونقدر مهم نیستن مهم شخصیت طرف خونوادش و این دست مسائل هستش بقیه رو میشهبا تلاش تو زندگی درست کرد.
ای بابا ............
به نظر من مرد فقط شعور داشته باشه بقيه چيزها حله . نه جدي بهش فكر كنيد!! اينجور نيست؟؟
خوب تا شعور رو چی تعریف کنیم!! ممکنه در ذهن خانومی مرد باید شعور این رو داشته باشه که زنش به یک سفر هر دو سه ماه یک بار و به یک عروسی و ست لباس عوض کردن هر ماه نیاز داره و عدم درک این بشه بی شعوری مرد!!!!
اجازه بديد ادامه رو بگم .
همچنين زن خوب زنيه كه شعور درك شعور مردش رو داشته باشه .اينجوري بهتر شد.
احتمالا ما خانمها هم بايد بگيم زن با شعور زنيه كه درك كنه شوهرش دوست داره گاهي اوقات واسه خونه تكوني يه دستي رو زنش بلند كنه يا واسه تفريح هم كه شده و عوض شدن روحيه اش يه چند شبي رو با چندتا از .....سر كنه نه؟
منظور من از شعور در زن و مرد رياست طلبي يا كنترل روابط يا زورگويي و زياده طلبي و ..............هزارتا مورد ديگه كه توي ذهن شما آقاي سورنا_آرمان هست نبود. اگه طرفين شعور درك موقعيتهاي مختلف رو داشته باشند مي تونند با منطق خاص اون موقعيت مشكلها رو حل كنند و حتي شرايط طوري شه كه اون آقا با همون مثال مسافرت خانوم كه گفتيد خيلي راحت كنار بياد و حتي همراهي كنه.
ماها ادم هستيم از گوشت و خون ويه احساس غير از اين چي داريم؟؟ آقاي سورنا_آرمان؟!!!