-
تلاش برای حال خوب و زندگی اصیل در زندگی همه ی ما وجود دارد.
اما مشکل اینجاست که راه های نادرستی را برای رسیدن به حال خوب در نظر داریم.
به چیزهای کم اهمیت، بیش از حد اهمیت می دهیم و چیزهای مهم دیگر را دست کم می گیریم. باید به دنبال فعالیتها و نگرشهایی باشیم که می توانند عمیقاً تأثیر بهتری در زندگیمان داشته باشند.
باید بدانیم روی چه مسایلی در زندگی مان متعصبانه رفتار می کنیم و در چه موضوعاتی از سر عادت عبور میکنیم و همچنان هم دنبال چرایی این هستیم که چرا زندگی من اینطور شد.
:72:
-
اتفاقات همیشه می افتند و ما خیلی نمی توانیم این اتفاقات را مدیریت کنیم. تنها می توانیم عکس العمل هایمان را به هر اتفاق انتخاب و مدیریت کنیم.
« ذهنیت قضاوتگر »
مشکل چیه؟
تقصیر کیه؟
من چی شدم؟
چه طور میتونم ثابت کنم درست میگم؟
چه طور این وضع میتونه مشکل ایجاد کنه؟
چه طور میتونم من اوضاع را کنترل کنم؟
« ذهنیت یادگیرنده »
چه کاری فایده داره؟
من مسئول چی هستم؟
من چه چیزی میخوام؟
چی میتونم از این وضعیت یاد بگیرم؟
حقیقت چیه؟
چه کاری تو این وضعیت فایده داره؟
طرف مقابل چه فکری میکنه؟ چه حسی داره؟ و چه چیز میخواد؟
چه چیزی مهم تره؟ و چه چیزی امکان داره؟
:72:
-
تو آدما دنبال چه چیزی هستی؟
وقتی صحبت از عشق به میان می آید، در ذهن اغلب ما رابطه ای تداعی می شود که بتواند جای تکه های گمشده پازل زندگی مان را پر کند.
اگر پیش از این از محبت بی بهره بوده اید به دنبال یک عاشق مهربان و همیشه بخشنده می گردید و اگر هیچ کس در سال های کودکی و بعد از آن بر رفتارها و زندگی تان نظارت نکرده باشد و آزادی بی قید و شرط تان را محدود نکرده باشد، احتمالا به دنبال یک عاشق مقتدر می گردید که تک تک رفتارهای شما را زیر ذره بین بگذارد. اگر احساس می کنید در زندگی تان آن طور که می خواستید حمایت نشده اید و کسی از شما مراقبت نکرده، احتمالا به یک مرد کنترل گر یا زن کنترل گر که زیانش در ابتدا آغشته به محبت است دل می بندید اما صبر کنید.
نیاز شما به کنترل شدن به معنای عاشق بودن تان نیست. شریکی که برای زندگی تان انتخاب می کنید باید در کنار شما قرار بگیرد نه در مقابل تان. پس نام نیازتان به کنترل شدن را عشق نگذارید.
اول خودتان را تعمیر کنید بعد رابطه بگیرید.
رابطه جای تعمیر کردن شما نیست. اما جای رشد و یادگیری هست. تمرین کنید عشق خردمندانه در زندگی تان، شاید سخت باشد اما دست یافتنی خواهد بود.
:72:
-
اگر دوست ندارد رشد کند یا ادای آدم های اهل رشد را در می آورد مراقب باشید!
یکی از حوزه های مهم برای انتخاب شریک زندگی که از ویژگیهای مهم شخصیت بالغ نیز هست، تمایل به رشد و توسعه فردی است.
رشد فردی یعنی علاقه به یادگیری و ارتقا در ابعاد فردی، ارتباطی، انعطاف پذیری و اینکه بپذیرم و بدانم که کامل نیستم و در مسیر ازدواج و رابطه ام ممکن است با مشکلات و ضعفهایی روبرو شوم، اما خواست واقعی من این است که در مسیر رشد کنم و به اندازه کافی خوب باشم.
وقتی که شما و طرف مقابل تان متعهد به یادگیری مداوم باشید و هدف تان داشتن یک رابطه یادگیرنده است، اگر هم رابطهتان دچار مشکل شود، میدانید که میتوانید از آن عبور کنید و یا با توجه به شرایط رابطه و نیازهای فردی و رابطه ای، تغییری در رفتار یا شیوه زندگیتان ایجاد کنید تا مشکل حل شود.
این اصل را فراموش نکنید رابطه جایی است برای خلق چالش، حل چالش و مدیریت چالش. میل به یادگیری باعث میشود چالشهای زندگی، شما را بزرگتر و قدرتمندتر از آنچه که بودید، کنند، نه اینکه با هر مشکل، صورت مساله به طور کامل پاک شود.
بنابراین، این ویژگی، یعنی «میل به یادگیری و تغییر» را باید هم ابتدای رابطه و هم در طول رابطه ارزیابی کنید. برای بررسی این توانمندی در رابطه تان از این سوالات استفاده کنید.
حواستان باشد که این سوالات را به گونهای نپرسید که فرد احساس کند مورد بازجویی قرار گرفته است. در این صورت ممکن است جوابهایش را تحتتاثیر شرایط تغییر دهد.
ادامه در پست بعدی ... :72:
-
۱. آیا نسبت به نقطه ضعف هایی که از کودکی تاکنون داشته اید آگاهی دارید؟ چه نقطه ضعفهایی هنوز تکرار می شود؟
_ چه برنامه ها و کارهایی برای مدیریت آنها انجام دادهاید و چقدر در تغییرشان موفق بودهاید؟ به نظرتان در دوران بزرگسالی هم میتوانید تغییر کنید؟
_ مسیر یادگیری تان در کجا و در چه موضوعاتی سریع حرکت کرده اید و در چه موضوعاتی درجا می زنید؟
۲. وقتی رابطهتان دچار مشکل یا بحرانی میشود، معمولا چه رفتاری انجام میدهید؟ چقدر مانند یک فرد یادگیرنده عمل میکنید و چقدر مقاومت نسبت به یادگیری دارید؟
_ آیا سهم خودتان را بر میدارید یا دنبال مچگیری و فرافکنی نسبت به دیگری هستید؟ چالش را حل میکنید یا رابطه را تمام میکنید؟
_ چه راهکارهایی برای حل مشکلاتتان تا به امروز استفاده کرده اید؟
۳. ظرف ۲سال آینده مایلید چه تغییراتی در زندگیتان ایجاد کنید؟ دوست دارید چه ویژگیهایی را در خودتان تغییر دهید و چه خصوصیاتی را پررنگتر کنید؟
_ برای رابطه تان چه تغییراتی را مدنظر دارید؟ شما چه سهمی دارید و از چه موضوعاتی برای بهبود رابطه تان استفاده میکنید؟
_ چشم انداز ۴ ساله رابطه تان به کدام سمت می رود؟
:72:
-
همه ما وقتی که دنیا میآئیم برای خانوادههایمان انتظارات و امیدهای زیادی به وجود میآوریم. پدر و مادرها هر کدام از ما موقع تولد ما برایمان آرزوهای زیادی داشتهاند. ما در طی زندگی به بعضی از آرزوهای والدینمان که برای ما داشتهاند عمل کردهایم و به بعضی نه؛ این خیلی عجیب نیست.
ما در طول زندگی مان با اتفاقات مختلفی روبرو می شویم که روی ما اثر خودش را میگذارد. جهان بینی پیدا میکنیم.
از آدم ها یاد می گیریم اما اینکه ما، در آخر عمرمان چه به دست آوردهایم یا به اصطلاح از خودمان چه بخواهیم یا به جای میگذاریم و میرویم مهم است.
در زندگی علاوه بر والدین، ما هم برای خودمان آرزوها و خواستههایی داریم. اینکه چه مقدار از آنها را عمل کردهایم اهمیت دارد.
حال دوست دارید روزی در فقدان شما درباره شما چه بگویند. دوست دارید بگویند که شما چگونه انسانی بودهاید و به اصطلاح میراث شخصی شما چه بوده است؟
:72:
-
_ هیچ وقت ارزش و قدرت کلماتی که در زندگیتان استفاده می کنید را دست کم نگیرید.
_ کلماتی که ما استفاده می کنیم واقعیت را می سازند.
افراد قدردان و مثبتنگر سالم سبک خاصی در نوع بیان و دستور زبان خود دارند. آنها به زبان هدیه، بخشش، ثروت، فراوانی، رضایت، برکت و نعمت صحبت میکنند.
افرادی که قدردان نیستند با زبان محرومیت، پشیمانی، کمبود، نیاز و ضرر حرف می زنند. عبارات افراد افسرده که قدردانی کمتری دارند تا حدودی مشابه هستند و بیشتر روی خودشان تمرکز می کنند، مانند "من یک بازنده هستم" و "هیچ کس مرا دوست ندارد."
اگر می خواهید قدردانی کنید، سخنان خود را کنترل کنید. پیشنهاد نمی كنیم كه خود را با تعارفهای سطحی گول بزنید، اما به کارهای خوبی كه مردم برای شما انجام داده اند توجه كنید.
:72:
-
زندگی پر از چیزاییه که ما دوستشون نداریم.
تا آخر عمر هر کدوم میلیونها اتفاق رو تجربه میکنیم که فقط بعضیاشون خوشایند ما بودن. بعضی از این اتفاقهای ناخوشایند واقعا بزرگ هستن و ممکنه تا سالها یادمون بمونن و بعضیها در حد چند ساعت و چند دقیقه درگیرمون میکنن.
اما با همین مشکلاته که یاد میگیریم تبدیل به آدمای مستقل و بهتری بشیم. ما یاد میگیریم بجنگیم و شرایط رو برای خودمون و دیگران بهتر کنیم، یاد میگیریم قدمهای موثری برای حل مسائل پیدا کنیم. یا موفق میشیم، یا شکست میخوریم، اما به هر حال کاری رو که فکر میکردیم درسته انجام دادیم.
همین تلاش حساب ما رو از یه عده دیگه جدا میکنه. عدهای که راحتترین و البته رو اعصابترین مواجهه رو با مشکلات دارن، یعنی غُر زدن.
غر زدن یه جور ابراز ناراحتیه و میتونه تو یکی دو جمله خلاصه شه. بیشتر از اون دیگه انقدر کار بیهودهای به حساب میاد که اصل مشکل هم به کل فراموش میشه. جز غر زدن یه راه دیگه هم واسه اونایی که نمیخوان تو تغییر شرایط مسئولیتی قبول کنن، مخالفت با ایدههای دیگران و انتقاد به اوناست.
یه فرد یادگیرنده وقتی به مشکل میخوره به مغزش بیشتر از زبونش اجازه کار میده. وقتی ایراد کار رو دید اونو به زبون میاره، برای حلش مشورت میگیره و راهحل میده. برای اینکه تبدیل به یه آدم غرغرو نشه، نسبت به مشکلاتش حساسیت داره و بهشون فکر میکنه.
اون میدونه برای یه سری از مشکلات کاری نمیشه کرد، جز صبر و پذیرش. از کنار بعضیاشون باید گذشت و بعضیا رو که میشه باید به هر سختی که هست، حل کرد. پس اگه آدم یادگیرنده از یه روز ابری و دلگیر ناراحته، غُرش رو سر بقیه نمیزنه. زود تشخیص میده که نه از دست اون و نه از دست بقیه کاری برنمیاد و خورشید هم که صدای اونو نمیشنوه خودش رو از پشت ابرا بیرون بندازه.
از مشکلات نترسید. وقتی به زبون بیاریدشون که همه یا بخشی از مسئولیت حلش رو به عهده میگیرید. با مشکلات بجنگید و اونا رو از پا درآرید. غر زدن و انتقاد بیجا فقط اطرافیانتون رو از پا در میاره.
این مطلب رو تا هر چقدر میتونید به اشتراک بگذارید. شاید که یک قدم در کمتر کردن موج منفی و غر زدن ها برداریم .
:72:
-
خوشبختى به معنی نبود مشكلات و ناراحتى ها نيست !
اين تعريف غلط باعث شده كه ما همواره به دنبال شرايط تخيلى در توهم اين باشيم كه افرادى كه ظاهرا كمبودها و مشكلات فعلى ما را ندارند هيچ مشكلى ندارند و خوشبخت واقعى هستند حال آنكه خوشبخت واقعى كسى است كه بداند و بپذيرد كه زندگى ملغمه اى از شادى و غم است.
در اين شرايط فرد خوشبخت نگاهى به گذشته ى خود مى اندازد و از اينكه پيش از اين كمبودهايى داشت كه امروز بر طرف شده است شكر گزارى مى كند و حال خود را خوب نگه مى دارد!
همچنين او مى داند كه اگر گاهى احساسات منفى را با تمام وجود پذيرا نباشد معناى احساسات مثبت را درک نخواهد كرد بنابراين حتى در بحران ها هم با پذيرش شرايط از زندگى و لحظاتش بهره كافى مى برد!
خوشبختى يعنى بپذيريم كه در هر غمى حكمتى است كه قطعا خيرى به همراه دارد و باعث رشد ماست كه هم اكنون در آگاهى ما نمى گنجد.
:72:
-
سرچشمه دردها و رنجهای ناپاک ما در زندگی، میل به نادانی است.
«هر کسی به قدر نادانی هایش، میتواند ظالم باشد»
و چه رنج و خسارتی بالاتر از ظلم به خویشتن.
عمل متعصبانه، قضاوت گری عجولانه و خودمحوری نتایج نادانی های ماست.
:72: