نوشته اصلی توسط
فکور
سلام
سام بادی عزیز خوب شد نگفتی میدونم کی یادت داده
این چه حرفی بوده که میخواستی بزنی
این جور چیزها رو به روی خودتم نیار
ولی در رابطه با مغازه با توجه به شناختی که خودت داری چند درصد فکر می کنی که مادرشوهرت بیاد و ماندگار بشه؟
اگر درصدش بالاست قبل از وقوع جلوگیری کن
نصف اون مغازه به نام شماست
اگر هم فکر می کنی شعار داده که ولش کن
به شوهرت بگو به دلایلی نمیخوام مادر شما بیاد اونجا و ترجیح میدم در این رابطه بحث هم نکنیم این نظر من هست عوض هم نمیشه
حالا دلایلت میتونه کهولت سن باشه و اینکه اگر اتفاقی برای اون پیرزن بیفته همه به گردن شما میندازن یا اینکه کلا حس خوبی به این موضوع نداری و ... (راجع به اینکه حس خوبی به اومدن ایشون نداری بگو ولی راجع به اینکه حالا میاد و همش پیش توئه یا به یه حالت رقابتی چیزی نگو)
بگو یا خودمون اداره اش کنیم یا بدیم اجاره و خلاص
قاطعانه
فوقش دو سه روز قهر می کنه و بعدش یه فکری می کنه
البته این نظرات من هست و نمیدونم برای شما کارساز هست یا خیر
خودم برای مشخص شدن یک سری حد ومرزهای خصوصا اقتصادی با خانواده همسرم زیاد مبارزه کردم البته همسر من سیستم فکریش منطقی هست و شاید اولش یه خرده تو هم بره ولی در نهایت اگر منطقی باشه می پذیره
به هرحال زندگی ها با هم فرق می کنه و خودت باید راهشو پیدا کنی
موفق باشی