RE: زندگی برای من چرا شده یه وهم؟!!!!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط شادزی
سلام خانمی
معلومه ازت که تا حالا تو زندگیت سختی نکشیدی و هر مشکلی و اون قدر بزرگش می کنی که خودت توش غرق میشی. همه آدمهای روی این کره خاکی دارن با یک مشکلاتی دست و پنجه نرم می کنن که اگر یک گوشه از اون ببینی تنت به لرزه میوفته. در ضمن خدا داره امتحانت میکنه ببینه در شرایط سختی هم یادش هستی مطمئن باش که خدا هیچ وقت تنهات نمی زاره و از رگ گردن بهت نزدیکتره. فقط محکم باش و با درایت مشکلاتت رو حل کن و ناشکری نکن که وضعیتت بدتر خواهد شد. یه کم تند رفتی. صبور باش عزیزم صبور
من هم به دلیل مرفه بودن خونواده شما همچین عقیده ای دارم. در مورد این اختلاف افکار هم به همین صورت. این اختلاف سطح فرهنگی همیشه کار دست همه می ده. تحصیل کرده بودن پسر مهمه ولی خونواده اون هم بسیار مهم.
اشاره کردن اون به هر حرکت شما و غیر متعادل بودن رفتارش که یکبار از شما می خواد آرایش کرده و شیک بپوشید و روز بعد می گه چرا اینطوری پوشیدی نشونه گیر کردن اون تو یک دوراهیه( دوراهی بین تغییر هویت نسبت به اون چیزی که بزرگ شده و موندن در سنت خونوادگی خودش)
من هم با نظر دلناز موافقم. شما خودتون باشید. در رفتار و پوشش. مسلما اونطوری لباس نمی پوشید خودتون که جلب نظر کنید.
سعی کنید در روابطتون متوقع تر باشید.(روابط جنسی) و این رو حق خودتون بدونید.فقط اگر می دونید حساسیتهای همیشگی داره اونا رو برطرف کنید در خودتون. (اگر از نامناسب بودن پوشش شما در پیش برادرتون صحبت می کنه پوششتون رو تغییر بدید ولی به واضح اشاره کنید که یادت نره که خودت اینو گفتی و...) مستقل تر از همسرتون فکر کار و زندگی کنید.
RE: زندگی برای من چرا شده یه وهم؟!!!!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sorena_arman
من هم با نظر دلناز موافقم. شما خودتون باشید. در رفتار و پوشش. مسلما اونطوری لباس نمی پوشید خودتون که جلب نظر کنید.
سعی کنید در روابطتون متوقع تر باشید.(روابط جنسی) و این رو حق خودتون بدونید.فقط اگر می دونید حساسیتهای همیشگی داره اونا رو برطرف کنید در خودتون. (اگر از نامناسب بودن پوشش شما در پیش برادرتون صحبت می کنه پوششتون رو تغییر بدید ولی به واضح اشاره کنید که یادت نره که خودت اینو گفتی و...) مستقل تر از همسرتون فکر کار و زندگی کنید.
نمی تونم ناراحتی نامزدم رو ببینم من توی خونه ای بزرگ شدم که مشکل مالی بوده ولی مشکل عاطفی و درگیریهای خانوادگی نبوده
من نه تنها با نامزدم که الان با برادرهام و خواهرم هم دچار مشکل شدم و نمی دونم چه جوری به خودم مسلط باشم
RE: زندگی برای من چرا شده یه وهم؟!!!!!
اسمتون رو نمی دونم. خانوم گرامی ناراحتی نامزد شما کاملا بی ارتباط با شماست. ایشون یک سری مشکلات رو در خودشون دارند که باید حل کنند. شما باید همسر و زن ایشون باشی یعنی کسی که برای اون آرامش رو به ارمغان بیاره. کسی که به همسرش برسونه محیط خونه آروم ترین و زیباترین جای دنیاست. چیزی که متاسفانه مردها قبول ندارند(من هم یک مردم) چون مخالفشو دیدند. شما تااین حد کافیه به نیازهاش توجه کنید. ایشون حتما باید مشاور بره. این حجم غرور ایشون رو به شکست می رسونه. در ضمن باز هم می گم به هر حال رفاه جنبه های گوناگون داره که شکر خدا شما ازش بهره مند بودید. همسر شما از این بهره مند نبوده. پس در این مرحله که به دشواری به اون رسیده غروری رو پیدا کرده که شما باید کمک کنید تصحیح شه ونه کم! تصحیح شدن یعنی بهش برسونید که غرورش مایه افتخار شماست و... ولی از طرفی غرورش نه برای شما که برای دیگران. باید مشکلات ایشون حل شه. مشاور خودتون رفتید؟
RE: زندگی برای من چرا شده یه وهم؟!!!!!
نامزدم که به مشاور مراجعه نمیکنه ونمی خوام دوباره با مطرح کردن مراجعه به مشاور مشکلات قدیمیم رو تازه کنم و خودمم شرایط مراجعه حضوری به مشاور رو ندارم اگه بتونید سایت یا یه مشاوره تلفنی معرفی کنید ممنون میشم
RE: زندگی برای من چرا شده یه وهم؟!!!!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط elina
عزیزم نباید اینجوری فکر کنی؟ اکثر مردا همینطورین
بهتره یه جوری رفتار کنی که دست رسی بهت چندان هم راحت نباشه یه کم غرور داشته باش نه زیاد
و کمی باهاش سنگین برخورد کن عزیزم
سلام اليناي عزيز من اصلا حرفت رو قبول ندارم يعني چي همه مردها همينطورن ؟ چه ربطي داره ؟ ديدگاه اون آقا يك ديدگاه مردوده و معذرت مي خوام بيمارگونه حالا چرا به همه مردا تعميمش مي ديد؟
چه زن و شوهري اينطورين ؟ مگر اينكه مشكل رواني خاصي در بين باشه اون آقا كام مي گيره بعد به زنش مي گه چون موهات اذيتم مي كنه برو يه جاي ديگه بخواب؟؟؟
مردها نسبت به رابطه جنسي خيلي عاطفي تر از زنها برخورد مي كنن اميدوارم كمي واقع بين باشيد . اونها اگر همسرشون جاي خوابش رو به هر دليلي عوض كنه سريعاً واكنش نشون مي دن . هيچ مردي (زماني كه زني رو دوست داشته باشه ولو اينكه اون زن معشوقه اش باشه ) تا همسرش ارضا نشده باشه از كنارش بلند نمي شه مگر اينكه همسر اون مرد حرفي نزنه و مرد خيال كنه مسير عشقبازي رو درست داره پيش مي ره و اگر همسر به مردش بگه من مشكل دارم يا من ارضا نميشم مرد بدون اينكه ناراحت بشه سعي مي كنه اين كمبود رو جبران كنه درصورتي كه اگر مردي به همسرش چنين حرفي بزنه ممكنه زن دلخور بشه پس توجه بفرماييد اين آقاي محترم حتي با اينكه وهم عزيز بهشون مي گه من در رابطه جنسي احساس راحتي نمي كنم باز رعايت نمي كنه
من نميفهمم چرا ما زن ها خودمون در نقش دهقانفداكار گم كرده ايم آره عزيزم وهم عزيز مردهايي هم وجود دارند كه لذت جنسي براشون يه عادته اما نه با همسرشون بلكه با يه زن خيابوني . پس مراقب زندگي ات و ... باش بهتر شفافتر و بدون احساس مادري كردن براي مردي كه با خودش هم بلا تكليفه تصميم بگير
RE: زندگی برای من چرا شده یه وهم؟!!!!!
دلناز جان اول که من نگفتم همه مردها بلکه کلمه اکثر مردها رو به کار بردم بعد هم منظورم به این بود که بعضی وقتها الکی به یه چیزی گیر میدن
RE: زندگی برای من چرا شده یه وهم؟!!!!!
به نظ من حتي اقليت مردها هم اينطور نيستن كه نسبت به سكس چنين مزدورانه رفتار كنن يه مثال
توي دعواهايي كه خيلي تند و آتشين باشه زن مرد رو به خيانت هرزگي و هر چه فكر كني متهم مي كنه اما تا حالا شده يه مرد توي دعوا زنش رو هرزه خطاب كنه يا بهش تهمت بزنه . اين يه مثال واضح از خانواده هايي بود كه دعوا خوراكشونه اين چنين غيرتمندن پس مردي كه توي بهترين و نزديكترين رابطه با همسرش چنينه واي به ديگر مسائل
دست خودم نيست من به اين سرنوشت اصلا خوشبين نيستم ترجيح مي دم فعلا سكوت كنم چون دارم بار منفي مي فرستم منو ببخشيد.
RE: زندگی برای من چرا شده یه وهم؟!!!!!
الینا خانوم اکثر مردها عذر می خوام غلط کردن اینطورین!!! من تصور می کنم اگر مردی یه همچین کارهایی رو می کنه همین که زنده مونده تو جو جوامع ایرانی شانس آورده!!!
این بنده خدا شانس نیاورده از رفتار همسرش
RE: زندگی برای من چرا شده یه وهم؟!!!!!
وهم عزیزم خوبی؟
اوضاع احوال خوبه؟
مارو بی خبر نزار خانومی
RE: زندگی برای من چرا شده یه وهم؟!!!!!
اصلا خوب نیستم
روز یکشنبه پیش یه روز تمام بهش خدمت کردم هرجور لذتی چه شکم چه زیر شکم چه فکری چه مالی حتی تا ماساژ هیچ چیزی براش کم نذاشتم آخر شب یه نیم ساعت قبل خواب وقتی که داشتم براشون لطیفه تعریف می کردم که بخنده با ناراحتی بهم گفت من امروز نرسیدم درسامو بخونم دیگه روز قبل امتحان نمیام خونتون امروز نذاشتی درس بخونم وقتی هم که دید ناراحت شدم اصلا به روی خودش نیاور و به رفتارش ادامه داد االان دو روز با اینکه کنار هم هستیم باهام قهره اصلا هم تلاشی برای آشتی کردن نمی کنه
راستی دیشب یه مقدار نازم کرد ولی چون موقع خواب بود فهمیدم به خاطر س ک س هست به روز خودم نیاوردم و خودم رو زدم به خواب
دیشب تا تموم شدن نود بیدار بود و بعد از همون یه بار دیگه سعی به آشتی کردن نکرد
دیگه مثل سابق از حرفاش ناراحت نمیشم واقعیتش دیگه برام ارزش قبل رو نداره فکر می کنم نسبت بهش سرد شدم و علاقه ام کمتر شده و دیگه وابستگی سابق رو ندارم
بهم بگید چیکار کنم؟