نوشته اصلی توسط
maryam.mim
سلام دوست عزیز
زندگی شما من رو یاد زندگی یکی از نزدیکانم انداخت. دایی من مثل شما مرد پاکی بود و البته چون اون زمان دوستی یا آشنایی قبل ازدواج نبود خواستگاری می رفتن و در این خواستگاری ها عاشق یک دختر خانم شد طوری که من که دختر بچه 10 ساله بودم دلم می خواست همچین مردی عاشقم شه و کارهایی که داییم برای نامزدش می کرد رو برای من انجام بده. ایشون برای نامزدش سنگ تموم می ذاشت چون اولین عشقش بود مثل شما . همه کاری کرد پول جمع کرد و هر چه دختر خانم خواست انجام داد ماشین خوب گرفت خونه جای خوب اجاره کرد و ...
جشن عروسی مجللی هم گرفتن و ماه عسل رو یایی اما چشمت روز بد نبینه 3 روز بعد از اینکه از سفر برگشتن دختر خانم دعوایی راه انداخت که من شما رو نمی خواستم به زور ازدواج کردم عاشق پسرعموم بودم و می خواستم حرصش رو در بیارم و اینکه یکبار لباس عروس بپوشم ببینم چه شکلی می شم. می خوام بگم یه نفر تا این حد می تونه از نظر روانی مشکل داشته باشه. فکرشو بکنید زندگی یه پسر پاک و مهربون رو به خاطر چه چیزهایی تباه کرد . من کوچیک بودم ولی قشنگ یادمه داییم ساعت 2 نصفه شب اومد خونه ما و تا صبح اشک ریخت . دلم براش کباب شد هر چند من فقط صداش رو می شنیدم .
آدم با آدم فرق داره اما فکر نمی کنم قدرت شما کمتر از قدرت دایی من باشه. با اینکه خیلی داغون بود همه چیز رو پذیرفت طلاقش داد و کلاس موسیقی رفت و مطالعه کرد تا تونست خودش رو دوباره سر پا کنه و یک سال بعد با زن داییم آشنا شد می تونم قسم بخورم این زن از نظر من یه فرشته است به قدری مهربون و آروم ومتینه که گاهی بد اخلاقیهای الان داییم رو میبینم می گم زن داییم واقعا خوبه. الان عشقشون توی خانواده معروفه با وجود دو بچه هنوز جو خونه اشون گرمه. من خودم به شخصه انقدر رفتار خوب زن داییم با داییم رو دیدم که ایشون رو الگو برای زندگی خودم قرار دادم.
این رو برات نوشتم که بگم من با چشم دیدم که خداوند گر ببندد ز حکمت دری ز رحمت گشاید در دیگری.
اون خانم رو فراموش کن حتی اگه باز هم برگشت فکر کن رفته خارج دیگه دستتم بهش نمی رسه تمرکز کن روی بازپروری حس های خوب خودت کلاس موسیقی و ورزش برو بعد از یه مدت که فکر کردی حالت خوبه تمرکز کن روی شناخت دخترهای مجرد اطرافت توی محل کار یا دانشگاه یا هرجایی یه مدت از نظر رفتاری زیر نظر بگیر بدون اینکه علاقه ای نشون بدی یا حرفی به کسی بزنی اگه از نظرت نرمال بود برو جلو. سعی کن دنبال دخترهایی بگردی که مهربون باشن و خانواده توی زندگیشون نقش پررنگی داشته باشه. بعضی افراد هستن خانواده با آبرو و خوبی هم دارن ولی انقدر با دوستاشون می گردند که تربیتشون از دوستاشون نشات می گیره تا خانوادشون.
امیدوارم هر چه زودتر به آرامش برسی و تحقیر شدم و ساده بودم و گول خوردم و اینارو همه رو بریز دور. تو خوب و با شخصیت بودی و کاری که به نظرت درست بود رو انجام دادی و نکته مثبتی که کارت داشت این بود که دیگه هیچ وقت حسرت اینو که بهش فرصت ندادم رو نمی خوری.
دیگه ایشون رو طلاق ذهنی هم بده و هر مشکلی داره به خودش مربوطه نه شما چون شما در زندگی ایشون هیچ کاره اید الان.
موفق باشی