عزیزم امیدوارم هر روز خبر های خوبی بدی. امروز می تونی یک کتاب خوب بخری و خوندنشو شروع کنی.
نمایش نسخه قابل چاپ
عزیزم امیدوارم هر روز خبر های خوبی بدی. امروز می تونی یک کتاب خوب بخری و خوندنشو شروع کنی.
سلام عزیزم خوبی؟
بهتری؟
امیدوارم که بهتر باشی؟ اصلا به این موضوع فکر نکن که خدای ناکرده سراغ کسی بره؟
خودتو براش عزیز کن تا میتونی خودتو خیلی نزدیک تر از قبل کن بهش ، و اصلا به گذشته فکر نکن ، هر چی منفی تر فکر کنی بیشتر اذیت میشی؟
پس به فکرهای خوب وقشنگ فکر کن ، اگردوست نمیداشت عمرا باهات ازدواج نمیکرد
خودتم دسته کم نگیرفقط بهش اطمینان بده که تا آخر عمر کنارش میمونی وبا هم دیگه خوشبخت زندگی خواهید کرد
ما هم کنارت هستیم تو تنها نیستی عزیز
خدا همیشه باتوست ، فقط از یاد خدا غافل مشو
شما گویا فاقد مشکل در زندگی مشترکتون هستید!البته اگر هم باشید با توجه به شناختی که از صحبتهای پختتون پیدا کردم بعید نیست بابت ریز ترین مشکلات "در حد یک سلام کردن ونکردن یک بنده خدایی" خودتون نیازمند ساعتها مشاوره باشید!!!!نقل قول:
نوشته اصلی توسط نازنین غ
به هر حال مشکلتون اینه که توهمات ذهنی خودتون رو به عنوان حرفهای اساسی جلوه می دید! دیگه گفتن اینکه "خانومی سعی کن فراموش کنی و درس بگیری - قوی باش و.." که امر معجزه آسایی محسوب نمی شه! شما اینو همه جا copy paste کن- جواب می ده. :82:
باز هم می گم تا فردی در صدد جبران زندگی گذشتش بر نیاد خیری در زندگی آیندش نخواهد بود. توکل کردن به خدا شرط اولش اینه. ایشون"bivafa" چه می خواد فحش به من بده چه می خواد گوش کنه یا نکنه برای اینکه از زندگی آیندش بتونه واقعا استفاده ببره باید این رو عمیقا باور کنه!
بابت پستهای قبلیم bivafa خانوم از شما عذر می خوام. با این وجود شما ضروریه که کار خیر انجام بدید برای آرامش روح خودتون و راه یافتن خیر در زندگیتون.
سلام خانومی
به نظرم من بهترین کار اینه که اعتماد شوهرتو جلب کنی بهش ثابت کنی که دوسش داری و بهش بگی که کارایی که کردی به خاطر خودش بوده اگه احساس کنه فکرو روحو وجودت مال اونه فکرو روحو وجودشو به شما تقدیم می کنه شاید یکم مجبور بشی خودتو محدود کنی یه مدت ولی فکر کنم برای یه عمر زندگیه آروم بیارزه
نسبت به کارات حساسش نکن و سعی کن یه مدت اونی باشی که اون می خواد
موفق باشی گلم
................
bivafa عزيزنقل قول:
نوشته اصلی توسط santatian
با تمام صحبتهايي كه دوستمون كردند (و گويا واقعاً نگرش بسيار بسيار منفي به تمامي خانمها دارند) جمله آخري كه گفتند بسيار صحيح بوده و در نهايت راهكاري را به شما ارائه كرده اند كه براي زندگيتان ضروري است.
توبه به يك امامزاده يا مسجد رفتن و نشستن و زجه زدن و التماس كردن و در پايان بخشيده شدن گناهان نيست.
توبه مي تواند تغيير مسير زندگي تان باشد.
پايه هاي اين زندگي كه براي خود بنا كرده ايد به اندازه كافي سست هست اما شما با عملكردهاي اشتباهتان آن را بي پايه تر نكن.
من نمي خواهم از گذشته دور و گذشته نزديك شما صحبت كنم .
نمي خواهم بگويم كه به نظر شما آيا ازدواج با اين آقا پسر اصلا صحيح بوده يا خير
اما اين را مي دانم كه شما به اينكه از يك زندگي به راحتي دست بكشيد عادت كرده ايد و اين كار براي شما راحت شده است و الان به راحتي مي توانيد به نقاط منفي زندگي خود نگاه كنيد و به راحتي از اينكه مي خواهيد جدا شويد يا نشويد فكر كنيد.
كمااين كه شما راهكار جدا شدن را پس از تجربه دو بار طلاق به راحتي بدست آورده ايد.
مي گويد همسر جديدتان اخمو شده و دائماً عصبي است.
شما به اين فكر كرده ايد كه پسري كه تا به حال تجربه داماد شدن را نداشته به بدترين وضع ممكن داماد شده و هنوز ترس مطرح كردن موضوع با خانواده را بر دوش مي كشد اما از طرفي به همسر مورد علاقه خود نيز چندان اعتمادي ندارد.
چرا او به اين فكر نكند كه شما مي توانيد به راحتي او را رها كنيد و آنوقت اوست كه زندگي و آينده خود را باخته است.
چرا به اين فكر نكند كه شما مي توانيد به راحتي همانند سال گذشته به او خيانت كنيد و از اين كار واهمه اي نداريد.
مي دانيد براي يك پسر گذشتن از پدر و مادر چقدر مشكل است. چه بسا در مدت زمان كوتاهي در آينده قرار است اين اتفاق براي او بيفتد.
او درآمدي براي معاش خودش و كسي كه مسئوليتش را به عهده گرفته است ندارد و اين دغدغه بسيار بزرگي براي هر مردي است.
او شما را دوست دارد،شكي نيست اما به نظرتان چقدر توانسته ايد در برطرف كردن اين دغدغه ها به او كمك كنيد و همراه او باشيد.
اين كه به خودت برسي و هر روز خودت را برايش لوس كني و با او عشقبازي كني براي اينكه او به شما خيانت نكند كافي نيست.
اگر نمي تواني همراه افكار او باشي و او راهمراهي كني مجبوري مجدداً به فكر طلاق باشي.
شما از طريق براي بار سوم براي اين نمي ترسيد كه شوهرتان را از دست دهيد از اين مي ترسيد كه آبرويتان ميان خانواده ات خواهد رفت.
bivafaجان
باور كن به هيچ عنوان قصد محكوم كردن شما و يا خداي ناكرده قصد توهين ندارم.
دوستان در اين تالار من را مي شناسند. اصلا چنين اخلاقي ندارم
اما باور كن براي اينكه بتواني در زندگيت موفق باشي ناچاري اين چنين سئوالات را از خودت بپرسي و كمي تغيير در خود به وجود بياوري
اگر بتواني با خودت صادق صادق باشي مي تواني اميد داشته باشي كه به زندگي خوب و بي تلاطم نزديك شوي.
براي زندگيت تلاش كن
خداوند به هيچ كس زندگي خوب حاضر و آماده جلوي پايش نمي گذارد. بايد تلاش كني. برايش جون بكني
زندگي يك معامله است. هر چقدر برايش مايه بگذاري همانقدر برايت محصول خوب پس خواهد داد.
santatian در جايي حرف خوبي زد كه من صد در صد با آن موافقم و به ياد دارم كه در چندين پست قبلاً در مورد آن به تفصيل صحبت كرده بودم.
"زن و مرد با هم برابرند"
اين جمله را همه ما از حفظيم و آن را شعارگونه وار به زبان مي آوريم اما به نظر شما اين جمله براي همه چيز عموميت ندارد؟!؟!
آيا زن و مرد به يك اندازه نبايد براي زندگي خود تلاش كنند؟؟!!
bifava شوهر شما براي شما بدترين صحنه هايي كه يك مرد را از داخل مي شكند و خرد مي كند را ديده اما به خاطر علاقه اي كه به شما داشته از شما نگذشته است، به خاطر شما از خانواده كه براي يك مرد بسيار با ارزش است گذشته است و شما را به زندگي خود وارد كرده است.
شما براي او چه كرده ايد؟؟؟!؟!
دانه گرامی من به همه خانومها نگرش بسیار منفی ندارم. چه به اظهارات فهمیانه شما و برخی دیگه از دوستان(shad -setareh) و ... خودم رو محتاج می دونم و تاثیر شگرف اونها رو بر بهبود زندگی های مشترک دیدم.مشکل من تا حدودی بی اعتمادیه به .. بگذریم.
به نظرمن هم bivafa خانوم هر چقدر حتی به صورت ظاهری هم که شده خودش رو مقید تر نشون بده اعتماد همسرش رو بیشتر جلب می کنه.نماز بخونه- دعا کنه و...این نشون می ده که تاثیر منفی زندگی گذشتش که شاید تقصیر دیگران هم بوده از بین رفته یا کم شده. بهشون قول می دم با جلب اعتماد کامل همسرشون زندگیشون بهتر می شه.
santatian گرامي
شايد اين تاپيك جاي اين نباشد كه من با شما صحبت كنم و جايش در همان تاپيكهاي خودتان بود كه من قبلاً با دقت آنها را مطالعه كرده و متأسفانه پاسخي نداده بودم.
اما اين را مي گويم كه شما نياز به زمان داريد تا بتوانيد كمي آرام تر بوده و به افكار خود سامان دهيد.
شما را درك مي كنم
هر كسي در اين تالار در واقع مشكلي در زندگي خود داشته و دارد.
شايد شما تاپيك مختص من را نخوانديد اما از مدتي كه عضو تالار شدم تاكنون زندگيم دچار تحولات فراوان شد.
شايد روزي اينجا فرياد مي كشيدم و شايد روزي اينجا مي گريستم. امروز هم نمي توانم بگويم كه مي توانم اينجا بخندم اما مي توانم بگويم كه مشكلات آدم را پخته مي كند. كافيست كه به مشكلات با ديد واقع گرايانه و نه تعصب گرايانه نگاه كنيم.
واقعيات با آنچه كه ما دوست داريم يا نداريم متفاوت است. همه ما به نوعي درگير نتيجه اعمال خود هستيم. اگر خوشبختيم اگر بدبخت تخم آن را خود با دست خود كاشته ايم .
دوستان مي دانند من اصلا اهل شعار نيستم.كسي را هم متهم نمي كنم و از زندگي خود براي شما مي گويم .
كمي صبورانه عمل كنيد.
با توجه به اتفاقاتي كه تاكنون برايتان افتاده و همچين اوضاعي كه الان در آن به سر مي بريد و تشعشعات آن كه زندگيتان را فرا گرفته طبيعي است كه نگاهي موشكافانه به طرز صحبت كردن برخي (خانمها) با هم داشته باشيد اما اين را فراموش نكنيم كه همه ما نسبت به گفته هاي خود مسئوليم و در قبال راهكار و نظرياتي كه ارائه مي دهيم (چه در زندگي فرد تأثيرگذار باشد و چه نباشد) به زودي حسابي هم پس خواهيم داد.
صحبت ها گاهي حق هستند اما اگر با چاشني زبان قاطي نشوند تلخ تر از زهر حلائل مي شوند و به دل نمي نشينند.پس چه بهتر كه حرف خود را به گونه اي بزنيم كه بتوانيم مؤثر باشيم.
ضمنا در بررسي مشكلات افراد،تقريبا خطاها هستند كه زندگي ها شان را به مخاطره مي اندازد و گاهي خود افراد نمي دانند كه آب زندگيشان از سر كدام چشمه گل آلود است اما عنوان كردن آن هم سودي ندارد و تأثيري كه روي زندگي فرد بايد نمي گذاشته را گذاشته است و كاري نمي توان كرد. پس چه بهتر كه وارد فضاي سرزنش نشويم و به آن مسئله نپردازيم.
خودتان بهتر مي دانيد كه وقتي شخصي را سرزنش يا نصيحت كني از تو فاصله مي گيرد و ترجيح مي دهد به دنبال كسي بگردد كه با او دوستانه صحبت يا درد دل كند. آنوقت آن دوست مي تواند با زباني نرم به فرد كمك كند.........
البته صحبت با شما فراوان دارم و اميد است بتوانيم بيشتر وقت بگذاريم
ضمنا آقاي مدير خواهش مي كنم كمي پررنگ تر در تالار حضور داشته باشيد. به تازگي پستهاي كمتري از شما در تاپيكها به چشم مي خورد.
خودتان مي دانيد كه هنگامي كه نام شما در تاپيكي مشاهده مي شود چقدر مايه دلگرمي براي اعضا بوده و گاهي صحه بر سير پيشرفت تاپيك مي گذارد؟!