خانم مهسا سلام
پیشاپیش از روک بودن صحبتم عذرخواهی میکنم ، باید حرفایی همون اول گفته میشد که نشد ، و من میخوام این جسارتو کنم و شما به بزرگیت ببخش و بهشون فکر کن.
در تمام تاپیکها و نوشته های شما ، کاملا حس لذت بردنتون از نوشته هاتون مشخصه ، میدونم برای دوری از همسرتون ناراحتید ، از آیندتون نگرانید و گاهی خانواده همسرتون تحقیر میکنن و سخته تحملش ، و متاسفم :47:
اما قبول کنید خیلی از اون نگاههایی که دنبالتونه براتون حس جالبی داره ، تا وقتیکه نسبت به خودتون غیرت نداشته باشید ، نمیتونید این حال همسرتونو کاملا درک کنید و بفهمید برای بهبود حالشون چه کار کنید. تا کی میخواهید از نگاه بقال محل و تحسین فلان بازیگر و جسارتهای مردایی که کارشون جسارته اینطور با آب و تاب بنویسید!
باور کنید توی مملکت ما خانمهایی هستند به شدت بی نصیب از زیبایی حتی زشت حتی ... ، ولی زیادن مردایی که اتفاقا چشمشون دنبال همین آدمان ، و افسوس که همین زنای ... ، چقدر براشون لذت بخشه اون جسارتا و اون نگاها. پس بالا بودن آمار این جسارتا هیچ افتخاری نیست ، هیچ امتیازی نیست و اصلا اثبات هیچ زیبایی نیست .
همسرتون حتی در همین مرحله سخته انتخاب ، بهتون میگه خواستم امتحانت کنم ، خواستم خودمو مطمئن کنم ، رفتارتو زیرنظر دارم . و شما در جواب اطمینان دادن به همسرتون هربار با خوردن الکل با کارهای نسنجیده و دور از شان یه خانم توی مجلس خاص، با تعریف یه خاطره تحریک کننده ووو... بیش از پیش ضعف خودتونو به نمایش میزارید!
اگه همسرتون طلاقتون نمیده باور کنید عاشق بوی موی شما و خال گیسوی شما نیست ، بلکه نمخواد اسم طلاقی رو روی خودش بزاره که علتش خیانت زن هست. ایشون تا مرز دیوانگی رفت همونطور که خودتون گفتید نیمه های شب بیدارتون میکرده و ازتون سوالهای مهمی میپرسیده ، هر روز میره و بر میگرده یکبار با گریه یه بار با فحش . مونده وسط توهین و نگاه سنگین مردم و فرزندش که مادرش شما هستید.
شما با کمی زیرکی و رعایت حریم و حدو مرزها و با کمی پرهیزکاری میتونستید همسرتونو کاملا مطمئن کنید و آرامشو به ذهن به هم ریختش برگردونید و زندگیتونو حفظ کنید، فقط اگر قلبا میخواستید و این خواستن برای شما ، در گروو همون نکته ست.