عزیز من با سامان کار ندارم. میدونم و میبینم سامان توهم ذهن توئه. گفتم که عاشق اون نیستی تو گرفتار خودتی. وسواس فکری داری و وسواس توئه که اونو به یاد تو میاره . سامان یه
توهمه یه سرابه یه مشکل مغزیه. مغزت به صورت خودکار تکرارش میکنه چون تو یک چیزی اون زیرها پنهان کردی به اسم ساناز واقعی که دردناک ترین درد دنیاست. سامان بهانه ای برای
فراموش کردن سانازه. سامان چیزیه که تورو از خود واقعیت دورتر میکنه. یه ابزاره نه عشق. تا وقتی فرار رو بر قرار ترجیح بدی اون سراب سامان رو خواهی دید .
مغز ساناز خیلی زرنگه. بهترین راه فراراز ساناز رو انتخاب کرده. وسواس فکری برای آدمای باهوشه.
ساناز تو هیچ وقت از خودت جدا نخواهی شد.پس تا وقتی نخوای که خودتو ببینی عذاب میکشی.
حداقل زمان درمانی که نیاز داری سه ماهه و حداکثر 5 سال. خودت میدونی. انتخاب کن.البته با دارو و روانشناس حرفه ای.
تو باید بدونی برای مقابله با رفتار خودکارمغزت باید ترک عادت کنی. تو الان یک معتادی. میدونی وقتی معتاد مواد مصرف میکنه چه اتفاقی می افته برای تو هم همین اتفاق میافته.
تو عاشق نیستی یه معتادی.
ساناز می دونی ترک درد داره.
جالبه تنها راه ترک تو هم درده!!! مغزت باید بدونه که اگه بره سراغ سامان درد خواهد کشید. پس باید مثل یک بچه که از کتک خوردن میترسه خودتو بترسونی!!! باید واقعا درد بکشی.
ساناز خودتو بزن وقتی سامان اومد تو ذهنت.از جاهای حساس بزن. یک کش بردار و ببند دور دستت. از این کشای دور بسته ی پول. وقتی سامان اومد تو ذهنت کش رو محکم بکش و بذار
درد بکشی. بکوبون رو رگ دستت. محکم محکم باید بکشی.
رحم نکن به خودت. اونقدر اینکار روبکن تا ذهنت شرطی بشه. سامان مساوی درد باید تو ذهنت تثبیت بشه.
حتی اگه بدنت کبود بشه!!! نترس که کمبود بشی نترس که درد بکشی فقط جلو خودت مثل یه مرد وایسا. تو میتونی.
سراب سامان رو از زندگیت حذف کن.
این عشق یا یک چیز طبیعی نیست. نیاز به کمک پزشک و دخالت دارویی داری.
به هیچ عنوان تو تالار در موردش حرف نزن. حتی اسمشم نیار. یک بار بهت گفتم و مطمئن باش به زودی برای کمک به خودت هم که شده من تنها عمل نمیکنم. از فرشته ی مهربان خواهش خواهم کرد
که در موردت جدیت به خرج بده و همین طور دوستای خوبمون تو تالار که دوستشون داری مطمئن باش با جدیت مقابل تو وای میسن . همون طور که خانواده ی یک معتاد اونو به کمپ میفرستن دیگه
باهات صحبت نخواهند کرد تا مدت معینی کلامی از سامان از تو نشنون. باید قبل از صحبت در مورد سامان در تالار اجازه بگیری و اگه بهت اجازه دادن بچه ها میتونی در موردش بگی وگرنه من
دیگه به تایپکت نمیام و مطمئنم دوستان هم از من حمایت میکنن . در واقع از تو. خودت بگو از کی شروع میکنی به ترک.
اما در مورد دختر خوشگل و سیرت زیبا.
ساناز جان ببین عزیزم همون طور که خودت از نظام خلقت انسان ها آگاهی میدونی دلیل اینکه یک مرد دنبال زن زیباست چیه. میتونی یکم علمی تر بهش فکر کنی که ناراحت نشی.
کلا هدف نهایی از ازدواج تولید نسله.وگرنه نیازی به ازدواج نیست. ازدواج مهم ترین قسمتش رابطه ی ج هست . باور کن اگه نبود ازدواجی در کار نبود. تمایلی برای ارتباط مرد و زن هم نبود.
از وقتی انسان های اولیه رو زمین بودن !!! معیار سلامتی خانم ها داشتن اندام مناسب برای نگهداری و داشتن بچه ی سالم بوده و هست. از همون موقع ها داشتن زیبایی برای یک خانم مساوی
سلامت بوده که با یک نگاه میشد تشخیصش داد. کلا تو ناخودآگاه یک آقا سلامتی و تولید نسل آینده نهفته شده و نا خودآگاه بهش عمل خواهد کرد.
بنالراین به عنوان یه دختر که طرف ارتباط با پسر هستی به هیچ عنوان حق نداری بگی زیبایی مهم نیست و سیرت من زیباست. زیبایی خیلی مهمه.
نمیدونم چه طوری توضیح بدم که دیگه موضوع برات حل بشه و سوال نپرسی . مردا به اندازه ی کافی با مردا در ارتباطن. دنبال یه مرد هم تو زندگیشون نیستن. زن لازم دارن.
تو اگه بخوای وارد ازدواج بشی باید نقش زن بودنتو بپذیری.
آه و ناله و گریه هم چیزی رو عوض نمیکنه یک چیز مشخصه که هم خودت میدونی هم همه.
اما اون چیزی که فرق میکنه معیار زیابیه. که اگه دوست داشتی یک تایپک بزن و بدون صحبت از سامان از بجه ها بپرس .
سوالامو ناقص جواب میدی. من اصلا منظورم سامان نیست که در موردش حرف میزنی!!!. فقط میخوام یکم فکر کنی و عمل کنی به فکرات.
نظری در مورد این پست داری بگو وگرنه در مورد جوابات با هم حرف بزنیم. اگه دوست داشتی میتونی جواباتو اصلاح کنی.
ممنون.