-
دوست عزیز با پریشان حالی و عجز و ناله کاری از پیش نمی برید. در این تالار هم هر کسی در توان و تجربه خودش شما را راهنمایی می کند. ولی به نظر من شما بهتر است
با یک مشاور خانواده ی مرد با تجربه و میانسال مشکل را در میان گذاشته و راهنمایی بگیرید. این رویه ای که در پیش گرفته اید استیصال و درماندگی خدای ناکرده ممکن است
شما را به سمت خشونت سوق بدهد کاری که مسلما به ضرر و زیان شما تمام می شود. شاید همسر شما فارغ از دلایلش که ما از آن بی اطلاع هستیم در حال حاضر
هدفی جز این نداشته باشد تا بتواند آسانتر به خواسته اش برسد. مراقب باشید و بیشتر به سلامتی روانی و جسمی خودتان توجه کنید.
-
من هنوزم هرسه راه رو پیشنهاد میکنم وشدیدا حس میکنم رفتارخانمتون رودرک میکنم من این صبر ورفتارمثبت شماروتایید میکنم وعالی عمل کردین اون هی داره حرص شمارو درمیاره وخوشحال باشید چرا چون که شماروکامل میبینه میخواداونقدرشماروحرص بده اونقدر اذیت کنه تا کم بیارین تا ازش خسته شین ومثلا یه دادبزنیددعوا کنیدحتی بزنتیش اون الان تمام اجزای زندگیش دارن ازشما حمایت میکنندوشماروتایید میکنن حتی خودش بله دقیقا در درون خودش هم این باوروداره که شما عوض شدین خوب شدین ازهرنظرمحترم قابل تایید وکامل هستین الان همه فکرمیکننداون داره بچه گانه فکرمیکنه واون قطب منفی وشما قطب مثبت شدین اون با این کارا میخوادشماروبه پایان استانه تحملتون نزدیک کنه ویه برخوردمنفی ازشما برای اون برگ برندست که ثابت کنه دیدین این عوض نشده لایق طلاق گرفتنه اون کاراش نقش بازی کردن بوده به خودش بگه دیدی این مردهمون مردقدیمه عوض نشده اون مقصره وتو خوبی اون دمبال یه دلیل اما خب حالا باید چیکارکرد مسلما شما نمیتونید همیشه صبرداشته باشید واون نمیتونه به این کارش ادامه بده اما صبر کنید تا شک بهش وارد بشه یه اتفاق که اون برگرده ورفتارش روکنکاش کنه واین شوک هیچ چیر نمیتونه باشه الا اینکه شماظاهر خودتون رو بردارید این تنها راهه همونطور که گفتیدایشون شمارویه فردمعقول میبینن که اشتباه نمیکنه ناراحت نمیشه وکم نمیاره عقب نمیکشه مطمین باشین اون ازطلاق میترسه وباخودش لج کرده اون فکرمیکنه تاهرزمان بخواداجازه داره بچه بازی دربیاره حرص بده ورفتارنادرستش روادامه بده چون روی شما تاثیری نداره وشماچیزیتون نمیشه اون اول هم گفتم اون میخوادپایان شماروببینه اون میدونه زیاده روی میکنه اما میبینه شماصبرمیکنین وچیزی نمیگین براش جالب شده ببینه حدشما کجاست چرا درونتون رومخفی میکنیداین باعث میشه حتی اگه اشتی کردین اون همیشه بی احترامی کنه وحرمت هاروبشکنه به این تفکرکه شمادر استانه صبر هستید روش هایی که گفته بودم هرسه تاش پایان شمارونشون میده به سه حالت مختلف وهرسه تاش موثره شما نمیفهمید جمله(اگه سمتت نمیام بخاطرخودته یا بخاطر احترام به نظرته)چقدر یه زن روعصبی میکنه اون اصلا ازاین جمله لذت نمیبره متنفره چون احساسش بیشتراز عقلش اون این حرفتون رو به پای مردونگی ودرک شعورشما نمیزاره بلکه حس میکنه برای شما یه چیزعادیه وخیلی رقبتی بهش ندارین که میتونیدانقدر اروم صحبت کنید وقتی این حرفومیزنید اون مسمم تر میشه چون میبینه دوری کردنش روی شما داغ نزاشته پس میگه طلاق میگیرم تا این روش اثربزاره چرا شما مردانمیفهمید که زنها مردروبرای زورش دوست دارن اون میخوادشماروتشنه ببینه بفهمه انقدر دوریش نابودتون کرده که کنترلتون روازدست دادیدومیخواید بدستش بیارید مطمین باشیدخانمتون چنین احساسی دارن بغلش کنید با شوخی وخنده اون جلوتون مقاومت نشون میده بازم بخندین وبگین نه اصلا ولت نمیکنم دستاش محکم بگیرین تا حس کنه شما ازش بزرگترین وخودش ظریف ببینه اون بازهم پرخاش میکنه ومیخواد شماروپس بزنه البته فقط درظاهر حالا شما عصبی شین ناراحت نه عصبی!محکمترفشارش بدین دادبزنیدوبگیدنه شما زیادی شلین زنهااصلا اززندگی منطقی خوششون نمیاد دوس دارن مردروحریص وتشنه ببینن حس کنن مردی که زورداره وازشون بزرگتره تشنشونه بزور با عصبانیت نزاریدحرف بزنه خودتون روتب دارنشون بدیدکسی که میخوادزنش روبدست بیاره به هرقیمتی وشروع کنیدتب داروخشن بوسیدنش ببخشید که انقدر رکم وحتی بزور باهاش رابطه داشته باشین اما نه اینکه اذیتش کنیدنه فقط حس کنه شما نمیتونستیدخودتون روکنترل کنیدصبحش هم به نظرم براش صبحونه اماده کنیداما خودتون نمونیدوبرید ازش روی کاغذ عذرخواهی که کنیدکه خلاف خواستش رفتارکردید وبگیددوسش داریدوازخونه برید به نظرم چندروزی دوری موثره وکارگشاست اون تو این مدت به شمافکرمیکنه ودلتنگ میشه وفکرمیکنه شماروناراحت کرده چندروز تنهایی باعث میشه رفتارش روبسنجه ببنید شما ازامتحان این راها ضرر نمیکنیدچون نهایت تهش همینجایید اما بازم خودتون موردسنجش قراربدین موفق باشید
- - - Updated - - -
ببخشید من الان یباردیگه حرفای شماروخوندم دقیقا این بودکه گفتم وکاملا خانمتون رودرک میکنم فقط زور یادتون نره امیدوارم گوش بدید چون کاملا همچی واضحه اون تاحالا موقع بغل کردن پرخاش کرده اگه الان بخوادبرای شماهم بمیره نمیادیهوکوتاه بیادمجبوره به رفتارش ادامه بده تاغرورش حفظ شه تازمانی که رفتارتونوعوض نکنیداون مجبوره ازاین شیوه تبعیت کنه اون خودش یه زخم خورده میبینه که بایدازش دلجویی بشه واون اجازه هرحرفی داره اما این کش دادن دلجویی شمااونم خسته کرده اون نمیتونه ایندفعه که رفتیدبغلش اروم باشه مسخرست یهوگرم شه راهی که گفتم عملی کنیدمنطقتون روبزاریدپشت دروبریدپیشش
-
از راهنمایی همه تشکر می کنم
قبول کنید سخته وقتی با زنی زندگی می کنی که رفته حکم توقیف خونه رو گرفته که نتونم بفروشم. حکم توقیف ماشین رو گرفته. مهریشو گذاشته اجرا و داره به هر دری می زنه تا به طلاق برسه.
ولی من تصمیم خودم رو گرفتم. به هیچ عنوان راضی به طلاق نمی شم حتی اگه همه چیزم رو از دست بدم. من می خوام زندگیمو بسازم. من یقین دارم زندگیمون مشکل غیرقابل حلی نداره ولی خانومم کوتاه نمی یاد. خدا بگم چه کار کنه کسانی رو که دارن به غلط راهنماییش می کنن.
من بهش گفتم نه از دادن مهریه می ترسم و نه اموال دیگه. هر چی قانون بگه حرفی ندارم. من واقعا بدون دلیل منطقی و سر لج بازی خانومم نمی تونم به طلاق فکر کنم. بهش گفتم منو به زور به طلاق وادار نکن.
البته اون 95 درصد تصمیمش به طلاقه و شاید 5 درصد مردد باشه. من هنوز به اون 5 درصد امیدوارم. می دونم خدا هم حواسش به من و زندگیم هست. هر چند خانومم اعتقاداتش خیلی ضعیف شده ولی من ثابت می کنم بهش که خدا باهامه. بهش ثابت می کنم کسی که خدا رو داره دیگه به چیزی نیاز نداره. نه اینکه بشینم معجزه ای بشه نه. من دارم تلاشم رو می کنم. دارم پیش مشاور خانواده می رم. با خانوادش صحبت کردم. سعی می کنم هیچ اشتباهای نکنم.
ولی سخته که دائما یکی دنبال بهانه است و تو بخوای همش درست رفتار کنی.
من دیروز رفتم خونه چند تا ظرف تو ظرفشویی بود شروع کردم به شستنشون. سریع اعتراض کرد منو داغون کردی حالا برام گردو می شکونی؟ بزار خودم می شورم. منم گفتم می خوام کمک کنم و سرم خلوت بود گفتم اینارو بشورم. یعنی ببینید سطح فکر رو؟ اگر نشورم شاید بگه بی تفاوته. اگه بشورم می گه چرا این کار رو می کنی.
من براش شام املت درست کردم نخورد. منم برای اینکه عادت نکنه نخوردم و گذاشتم کنار. ولی نیم ساعت بعد رفت خودش تخم مرغ شکست خورد.
ولی من اصلا به روم نمی یارم و بازم این کارها رو تکرار می کنم. من می خوام بهش ثابت کنم عوض شدم.
به نظرتون چه رفتارایی تو خونه بکنم. اگه غذا درست کرد خودش خورد چه کار کنم؟ بازم نخورم؟
اگه غذا درست نکرد، بازم من درست کنم؟ اگه نخورد منم نخورم؟
اگه بی اجازه باز رفت بیرون چه کار کنم؟ دنبالش برم یا نه؟
لطفا نظر بدید تا بتونم درست رفتار کنم. خانوم من واقعا الان حساسه و امیدوارم اون 5 درصد ذهنش رو بتونم درگیر کنم.
-
به نظر من خانواده همسرت خیلی می تونن کمکت کنن.
اگر اونا از همسرت طرفداری کنن و ته دلش محکم باشه که بعد از طلاق حمایت کامل مادی و معنوی از طرف خانوادش داره راحت به طلاق فکر و عمل می کنه.
اما اگر خانوادش باهاش اتمام حجت کنن که اگر طلاق بگیری ما راضی نیستیم و لااقل حمایت معنوی از جانب ما نداری ، این می تونه موثر باشه.
در مورد مهریه:
طلاق حق مرد هست.درسته که قانون گذار برای تعدیل این حق مطلق مرد در مواردی به زن هم حق طلاق داده اما حق محدود به موارد خاصی هست که خانم شما مشمول هیچ کدوم از اونا نمیشه.
پس اگر درخواست طلاق بدن و شما هم مخالف طلاق باشید باید از طلاق خلع استفاده کنه.
سازو کار طلاق خلع به این صورته که زن از مرد می خواد که طلاق بده و زن در مقابل طلاق باید عوضی به مرد بده.این عوض می تونه مساوی مهریه یا کم تر از اون یا حتی بیشتر باشه که بستگی به موافقت مرد داره که راضی بشه در ازای چه مقداری طلاق بده.
فقط خواستم از این بحث به این نتیجه برسید که اگر خانم بفهمن که بعد از طلاق نه مهریه داره و نه حمایت خانوادش درباره طلاق عقلانی فکر می کنه شما باید شرایط بعد از طلاق رو برای خانم سخت کنی تو این روش لازم نیست که خودت مستقیم با خانمت وارد بحث و جنجال بشی بلکه از طریق خانواده همسرت و از طریق قانون به ایشون ثابت خواهی کرد که بعداز طلاق آینده خوبی نداره.
ضمنا به ایشون بگید که بعد از طلاق اگر پشیمون بشه راه برگشتی پیش شما نداره.
یه نکته اینکه من می دونم شما اصلا بحث مهریه برات مهم نیست اما باید بدون که اگه تو این قضیه کوتاه بیای خودت راه طلاق رو واسه خانمت هموار کردی!
-
منم با حرفای الوچه موافقم شما امتیازهای زیادی داری پس انقدر مضطرب نباشین وبراش مشخص کنیدکه بعد ازطلاق نمیبخشینش بگین دوستش دارین اما سواستفاده ازاین علاقه شماروبه ته خط میرسونه بگین اونقدر ضعیف نیستین که براحتی باهرتصمیمش موافقت کنین وهمونطورکه دوستمون گفت به راحتی ازمهریه کوتاه نیاید خانم شما زیادی رویایی شده وهمچیزرو مطمین وکامل میبینه وفکرمیکنه بعدازطلاق زندگی انچنانی درانتظارشه اون از مشکلات وحشتناک یه زن مطلقه خبر نداره فکرکنم اون تا واقعی با قضیه طلاق روبروشه وقتی شناسمش مهرطلاق روبخوره پشیمون میشه ویه افرادی دارن پرش میکنن جدیت نشون بدید تا بفهمه این مرداروم بعدازطلاق کامل اونوازسرش بیرون میکنه خانوادش هم همینطور اوناهم باید تردش کنن شما که مشاورمیرین راجب یه دوری چندروزه ازشون سوال بپرسین که خوبه یانه ببخشیداینومیگم شاید طلاق بدهم نباشه البته این نظرم بچه گانست اما شایدوقتی طلاق گرفتین اون پشیمون شدومسلما دوباره سمتتون میادوشما میتونیدبا یک رفتارمدبرانه وپس زدنش جواب این کارهای این مدتشوبدین اگرهم سمتتون نیمدوپشیمون نشدپس یعنی شمارونمیخواد وپس بهترشدکه جداشدین ببخشید اما خانمتون چشم امیدش به کس دیگه ای نیست؟یعنی خدای نکرده کسی اونروبه چیزی دلگرم نکرده شاید همون دوستانش که طلاق گرفتن دارن اونروبه طلاق و یه زندگی رویایی تشویق میکنن حتی شایدازمرددیگه پیشش حرف میزنن واونوهوایی کردن
-
ممنون از نظراتی که می دید واقعا دلگرمم می کنه تا با جدیت بیشتری تلاش کنم. مطمئن باشید من کم نمی یارم.
خانواده همسرم هم تا حالا برخورد بدی باهام نداشتن. ولی می گن به حرف ما گوش نمی ده. ولی بالاخره دخترشونه و نمی تونن پشتش در نیان.
من نمی تونم اصلا به جدایی فکر کنم. به خانومم هم گفتم هر تصمیمی بگیری با خودته ولی من واسه خراب کردن زندگیمون قدمی برنمی دارم.
منم مستقیم با خانومم چند ماهه جر و بحث نمی کنم. همش کوتاه می یام و سعی می کنم یک طرفه نشون بدم عوض شدم. در مورد مهریه هم گفتم می ریم قسط بندی می کنن هر چی تعیین کردن می دم و خودش هم می دونه نمی تونه به راحتی مهریش رو بگیره و خیلی باید صبر کنه.
من بهش می گم انقدر منو اذیت نکن ولی همش تو ذهنشه که چند سال منو اذیت کردی. منم می گم من یک سری رفتارام اشتباه بوده ولی اصلا عمدی توی اذیت شدن تو نداشتم. فقط یک سری مهارت ها رو نداشتم که الان کسب کردم. به خیال خودش می خواد انتقام بگیره که من بهش گفتم باشه تو هم چندسال به اعتقاد خودت منو اذیت کن تا آروم شی ولی تو داری عمدا اذیت می کنی.
قبلنا یک بار به خواهرش گفته بود من اگه طلاق بگیرم می تونم باز شوهر کنم و فکر می کنه آینده رویایی می تونه داشته باشه. به خدا داره اشتباه می کنه. بهش گفتم یه موقعی متوجه اشتباهاتت می شی که دیگه خیلی دیر شده. خیلی خیلی دیر شده.
گفتم من همیشه برات آرزوی خوشبختی دارم ولی خدا نکنه که یک روزی به گذشته نگاه کنی و پشیمون بشی. گفتم داری بچه بازی در میاری یک کم عاقل باش.
ولی حرف تو گوشش نمی ره که نمی ره. من به پدرش گفتم شما قضاوت کنید. واقعا چه چیز غیرقابل حلی تو زندگیمون هست که این رفتارها رو می کنه؟ مگه من خیانت کردم؟ مگه بیکارم؟ مگه دست بزن دارم؟ مگه چشم چرونم؟ مگه به شما بی احترامی تا حالا کردم؟ .... اونم هیچ چی نگفت. یعنی حق رو به من داد ولی معلوم بود که خانومم به حرف اوناهم زیاد گوش نمی ده.
لطفا بازم نظر بدید. نگفتید تو شرایط زیر چه رفتاری داشته باشم بهتره:
به نظرتون اگه غذا درست کرد خودش خورد چه کار کنم؟ بازم نخورم؟
اگه غذا درست نکرد، بازم من درست کنم؟ اگه نخورد منم نخورم؟
اگه بی اجازه باز رفت بیرون چه کار کنم؟ دنبالش برم یا نه؟
-
جواب سوالاتونونمیدونم اما هی داره احتمال هوایی شدن زنتون بیشترمیشه اصلا بعیدنیست که مردی مستقیم یا غیرمستقیم وتوسط دوستاش داره اونوامیدوارمیکنه که زندگی عالی براش میسازه یادوستاش واطرافینش دارن با دادن اعتمادبه نفس کاذب واینکه تو جذابی عالی ای کدبانویی و...اونوتحریک میکنن که موقعیت های خوبی براتون هست مواظب باشید اون پشیمون میشه این مسلمه اما بایددید ایا بدون اینکه بره وتجربه کنه وسرش به سنگ بخوره میشه ارومش کردیانه به نظرم بزاریدبره اگه اینطوری بمونه هی اعتمادبه نفسش بیشترمیشه که وای چقدردنبالمه اگه برگشت یعنی بهترازشمابراش پیدانشده وشمارومیخواد
-
اولا اون سوالایی که کردید رو خانم های متاهل بیان جواب بدن چون من یکی که واقعا نمی دونم یه زن دلش میخواد تو اون شرایط همسرش چکار کنه.
ثانیا، آقای تنها دیدید گفتم خانمت فکر می کنه بعد از طلاق یه شاهزاده رویایی نصیبش میشه و اونو به کاخ آرزوها میبره!
لطفا نقش خانواده همسرت رو سرسری نگیر.
قطعا خانوادش درک می کنن که مشکلی در زندگی شما نیست و طلاق یعنی از دست دادن فرصت زندگی خوب برای دخترشون.قطعا درک می کنن که دخترشون اگر مطلقه بشه چه شرایطی پیدا می کنه تو جامعه امروز ما.
سعی نکن تمام مشکل رو تنها حل کنی.
از خانواده خانم بدون اینکه خانم متوجه بشه کمک بگیر.نه فقط خواهرش بلکه اگر قضیه جدی تر شد از طریق پدرش وارد عمل بشو.
ضمنا به تلاشت برای بهتر کردن رفتارت ادامه بده حتی اگه خانمت بدرفتاري کرد.
-
دیشب شب کار بودم و امروز صبح وقتی که رفتم تو خونه بیدار بود. سلام دادم خانومم شروع کرد خندیدن. بعد صورتش رو برگردوند و منم گفتم 100 بار هم که بیام و جواب سلام ندی باز من سلام می کنم. گفتم فکر کردی.
نمی دونم خندش به خاطر چی بود؟ من خواستم وقتی رفت تو اتاق برم بغلش کنم ولی وقتی رفت تو اتاق در رو قفل کرد.
می خوام باهاش صحبت کنم و بگم که اگه تا 2-3 هفته دیگه اصلاح نشی، دیگه منم مجبورم رفتارم رو تغییر بدم. می خوام بهش بگم من بچه می خوام و اگه نمی خوای بچه دار بشیم بهم بگو یک فکر دیگه بکنم. می خوام تحت فشار بزارم و یک مقدار اقتدار مردانه رو بهش نشون بدم. من تا حالا همش کوتاه اومدم ولی اون داره سوء استفاده می کنه.
دوستان لطفا نظر بدن تا ببینم این راه خوبه یا نه؟
-
به نظرمن که خیلی خوبه خانومتون به این اقتدار احتیاج داره اما فعلا این موضوع بچه موضوع غیرمترقبه ای هست شما اول مشکلاتتونو رو کامل حل کنیدبعدبه فکربچه باشید خانوم شما واقعا داره سواستفاده میکنه وبیشتر ازمقدار دلخوریش داره تلافی درمیاره تصمیمتون تاثیرگذاره