RE: راهنمایی در نجات زندگی
سلام نفس جان: به نظر من اگه صبر کنی تا اونا خودشون پا پیش بذارن و بیان خونه خودتون سنگین تره، حس میکنم امکانش هست که بعدها بگن:"ما که نفرستادیم دنبالت ،خودت کشوندیش خونه خاله اش." عزیزم تو که صبر کردی ، یه چند روزی هم صبر کن تا شوهرت خودش بیاد طرفت.
برات دعا میکنم تا هر چه خیر و صلاح زندگیت هست برات پیش بیاد.
RE: راهنمایی در نجات زندگی
احتمالا برا آخر هفته قرار میذارن هنوز روزشو مشخص نکردن من میخام قبلش با خودش حرفامو زده باشم چون میدونم آدمیه که به خاطر احترام به بزرگترها توی جمع چیزی نمیگه میخام تنهایی ازش بپرسم اینجور وقت بیشتری برا صحبت کردن تنهایی داریم و هم اینکه تا روز جلسه بزرگترها بیشتر فکر میکنیم نظرت چیه عزیزم؟
RE: راهنمایی در نجات زندگی
بچه ها چرا آقای سنگتراشان جواب پسته منو نمیده ؟ میدونم که همه دوستان پیشنهادهای عالی میدن ولی اگه ایشون به من لطف کنن یه مختصر راهنمایی کنن ممنون میشم.
RE: راهنمایی در نجات زندگی
نه نه نه. اصلا این کار رو نکن. بذار اونا بیان. وقتی اومدن از پدر مادرت معذرت خواهی کردن و دلتو به دست اوردن و نازتو خریدن اخر شبش می تونی با همسرت حرف بزنی . بذار اصول حفظ بشه. اینکار رو نکن. می دونم دلت طاقت نمی یاره . می دونم الان چه حالی داری ولی نکن عزیزم. صبر کن
RE: راهنمایی در نجات زندگی
اگر همسرت جلوی بزرگترها حرفی نمیزنه حتما قبلش بیرون باهاش قرار بزاز و نظر واقعیشو بدن خیلی مهم حتما این کارو بکن
RE: راهنمایی در نجات زندگی
نه نفس. بذار خانواده بیاد جلو. اگه قبلش با هم حرف بزنید و خدای نکرده بفهمی همسرت همون ادم قبلی و زندگی هیچ فایده ای نداره اون طوری بخوای تمومش کنی همه جا می شینن می گن ما خواستیم خودشون نخواستند. دختره به پسرمون گفته نه!!! صبر کن بذار بیان. حضورشون مهر تاییدی هست برای عذر خواهی از خانوادت. بذار بزرگترها حرف ها رو بزنن، بعدش با همسرت صحبت کنی اونوقت اگه بخوای بگی نه قضیه خیلی فرق داره. بذار اونا بیان.
من برات دعا می کنم
RE: راهنمایی در نجات زندگی
مرسی دوستان آره نازنین جون فکر کنم اگه یه کمه دیگه صبر کنم بهتر باشه اینجوری بهونه هم دستشون نمیدم
RE: راهنمایی در نجات زندگی
آره عزیزم
بذار بیان بعد باهاش حرف بزن
RE: راهنمایی در نجات زندگی
نفس عزیز به نظر من هم بهتره که صبر کنی، وقتی هم که اومدن منزلتون اگه تونستی خودت و یا اگه برات سخت بود از پدرت بخواه که در همون جلسه مطرح کنن تا قبل از قبول هر چیزی شما با همسرتون خصوصی صحبت کنید تا به نتیجه درست برسید... در ضمن سعی کنید خیلی منطقی باشید و به هیچ وجه احساساتی نشید.
به نظر من خانواده همسرتون اون دروغها رو برای این گفتن که بتونن توی فامیل سرشون رو بالا بگیرن و آبروشون حفظ بشه تا یه جورایی روی برگشت داشته باشن.
برات آرزوی موفقیت می کنم..
:72:
RE: راهنمایی در نجات زندگی
منم اگه جاي شما بودم ، ميذاشتم اول بيان خونمون ميديدم موضعشون چيه ، اصلا ممکنه برا عذر خواهي و ... نيومده باشن . اومده باشن يه حرفاي ديگه اي بزنن.(اين فقط يه احتماله )
بعد از تحليل مطالب اين جلسه اونوقت اگه نياز بود با خودش صحبت کن ، اگه همه چي خوب پيش رفت که اميدوارم اينطور باشه ، نيازي به صحبت با اون نيست.
مطالبي رو که دوست داري بزرگترا روش صحبت کنن يادداشت کن ، با پدرتون رو اونها صحبت کن ، مواضع وخواسته هاتو تو هر موضوع به پدرتون بگين و... با اين کار مديريت اين جلسه رو در اختيار خودتون دارين.