سوده خانوم تاپیکتون به ظرفیت خودش یعنی 50 پست رسید و طبق قوانین باید بسته شود ، شما باید جوری مدیریت کنی که طی 50 پست به نتیجه خوبی برسی و گامی رو به جلو برداشته باشی
در خصوص اون نقش ها ، تحلیل شما غلط هست .... من برای شما مثال زدم تا برای تون ملموس شود که وقتی نقش یک نفر ازش گرفته می شود ، عملا دلیل برای ماندنش نمی ماند
بي مهارتي و دلسوزي ها و حمايت هاي افراطي
قاعده فلسفي وجود دارد كه:
هر چيزي كه از اعتدال خارج شود به ضد خود تبديل مي شود.
همچنين :
حمايت هاي افراطي درماندگي مي آموزد.
وقتي شما به صورت افراطي مسئوليت زندگي ،و نقش و وظايف همسرتان را خودتان قبول مي كنيد و مابقي آنرا به دوش پدرتان مي اندازيد، يعني به اين شوهر نيازي نداريد. يعني عملا او را حذف كرده ايد.
از ابتدا اين شوهر وظايفش حذف شده. و خانواده شما، و شخص شما جايگزين شده ايد.
امیدوارم متوجه منظورم شده باشید
بنابراین می بایست نقش همسرتون رو بهش بر گردانید
فرستادن ایمیل ، دادن اس ام اس و نامه همگی خوب هستند ، :305: الان مناسب وضعیت شما نیست و دردی رو از زخم شما دوا نمی کند ، بنابراین درصدد باشید رفتار خودتون رو اصلاح کنید
وقتی رفتار خودتون رو اصلاح کردید ، و نقش شوهر بودن را به همسرتون برگردانید ، آن زمان می توانید جهت دادن فرصتی دوباره به زندگی تون ، به هسرتون نامه یا ایمیل و ... بدهید
اینقدر زود نرج ، جواب هر پست افراد را سریع نیا بده ، روی پست های افراد خوب تامل کن
یکی از کاربرها توی همین تاپیک بهتون گفته بود نباید عجله داشته باشی که همسرت همین الان بیاد آشتی کنه === اسم اون کاربر چی بود؟ می دونی دقیقا چه جمله ای برات نوشته بود؟ خیلی خوب برایت تجزیه و تحلیل کرده بود
حالا دونستن نام اون کاربر به چه درد من می خورد؟
منظورم از این حرف ها این هست که روی پست افراد عمیق شوی و خوب مطالب را درک کنی ، کاری که شما انجام نمی دهی
پست واحد رو بخون ، خیلی خوب برایت نوشته ، البته اون قسمتی که گفته از همسرت بخواهی بیاد توی خونه ، را فعلا انجام نده ، قسمت اول پست واحد را عمیقا درک کن و بهش عمل کن
از همین الان هم شروع کن ، دیگه از پدرو مادرت کمک نخواه و این کمک نخواستن یعنی تحمل خیلی سختی ها ، خیلی زجرها .. من خیلی زجرها کشیده ام ، تا به اینجا رسیده ام
===
جمع بندی از تاپیکتون داشته باشید تا بسته شود