مخالفت شدید مادرم برای ازدواج با غیر هم مذهب و غیر هم زبان . نیاز به راهنمایی دارم

مائده عزیز. اینجا 99 درصد دوستان هشدار دادند ولی شما باز هم حرف خودت را میزنی.
شما حرف های خیلی قشنگی میزنی:

ایشون خیلی به اعتقادات من احترام میذارن و من هم همینطور چون این چیزا اجبار نیست
درباره خودم بخوام بگم ادم انعطاف پذیری هستم و واقع گرا و با هر شرایطی خودم رو وفق میدم و ازدواج با یه فرهنگ دیگه رو منع نمیکنم انسان اگر خودش بخواد هم میتونه خوشبخت ترین باشه هم بدبخت ترین
خیلیا به خاطر یه شام ساده کارشون به طلاق کشیده و خیلیا با دو فرهنگ متفاوت نه در ایران (شرقی با غربی ) بهترین زندگی رو دارند چرا؟؟؟؟چون میخوان زندگی کنن
...

خیلی روی عقایدت پافشاری میکنی. به نظرم انعطاف پذیر نیستی. اما خودتون میگید که انعطاف پذیری. بعد از 50 پست ظاهرا شما قصد متقاعد کردن سایر اعضا رو دارید.
عزیزم حیف نیست که بیشتر دقت نمیکنی؟
پست هایی که آقای خاله قزی لطف کردن و براتون گذاشتند رو مطالعه کردید؟؟؟؟؟؟؟
هر تصمیمی که دوست دارید بگیرید. متِِِأسفانه در این موارد چشم و گوش آدم بسته می شود و وقتی باز شد، دیگر کار از کار گذشته است. شما فقط 20 سال داری.
موقعیت خوب و نرمال برای شما کم نخواهد بود.
لطفا عجله نکنید.
لطفا عجله نکنید.
لطفا عجله نکنید.
لطفا عجله نکنید.
لطفا عجله نکنید.
لطفا عجله نکنید.
لطفا عجله نکنید.
لطفا عجله نکنید.
لطفا عجله نکنید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نوپو

آ

اما نکته اصلی تاپیک بحث بر سر قومیت ها و فرهنگ نیست. بحث اصلی که همه دوستان هم اتفاق نظر دارند کفویت و شباهت در ازدواج است. اصولا ازدواج دو نفر از دو فرهنگ و مذهب متفاوت دردسرهای زیادی دارد. بحث بر سر خوب بودن یا نبودن مردم یک منطقه یا فرهنگ نیست. بلکه همه دوستان تاکید دارند که در ازدواج باید مسایل اساسی مثل کفویت قومی و فرهنگی و مذهبی مدنظر باشد و دو طرف شبیه به هم باشند.
.

---

:104::104::104::104::104:

خواهشا با خودتون صادق باشین. دنیا روز به روز تغییر میکنه و ما هم باهاش عوض میشیم. دیگه کسی نمیتونه به ی نوجوان یا جوان بگه چشمات رو ببند و چیزی رو که ما میگیم گوش کن.با پنهان کردن کردن واقعیت ها فقط خودمونو گول میزنیم.
مائده عزیز، زندگی برای همه یک شکل نیست.ازین ناراحتم که جواب های دوستان فقط بر یک اساس هستش. حرفاتون نشون میده که شما و اون آقای محترم آدمهای نماز خونی نیستین. در کل آدم های زیاد مذهبی نیستین اما مسایل مذهبی رو رعایت میکنین. دقیقا مثل خود من و خیلی های دیگه که هر روز میبینمشون. باید واقع بین بود. ادای آدمهای مذهبی رو در آوردن دردی رو دوا نمیکنه.
پس ببین به نظر خودت با این شرایط مساله مذهب میتونه بینتون اختلاف ایجاد کنه یا براتون مهم نیست.
نظر دوستان دیگه هم محترمه. اما نمیشه که همیشه حرفا بر اساس احتیاط باشه و همیشه بگیم اون کار رو نکن شاید اتفاق بدی بیوفته.چون همیشه همونقد که احتمال اتفاق بد هست احتمال افتادن اتفاق خوشایند هم هست. زندگی رو خود ما میسازیم. طرف مقابل هر چقدر هم بد باشه ما میتونیم تغییرش بدیم و زندگی خوبی باهاش داشته باشیم.
ازدواج با یک انسان در صورتیکه از خیلی جهات باهم تفاهم داشته باشن و بتونن با هم کنار بیان هیچ منعی نداره.
حرفای عالم های دینی رو هم قبول ندارم چرا که در صورت منفعت برای خودشون ی فتوای جدید صادر میکنن یا لغو میکنن.
اکثر دوستان به طور غیر مستقیم گفتن که ازدواج با ی فرهنگ دیگه غلطه. میخوام بدونم اساس و پایه این حرفتون چیه؟آمار و ارقامی دارید؟

سعی کنید جواب بی طرف بدید. چرا که هیچ قومی بر دیگری برتری نداره.

مائده خانوم برای چند لحظه دوست داشتن رو بذار کنار. این آقا رو با شرایطی که داره در نظر بگیر و ببین اگه دوستش نداشتی و میومد خواستگاریت اونوقت جوابت چی بود؟

شاید به دردتون بخوره:
من همیشه برای تصمیم گیری ی ترازوی ذهنی در نظر میگیرم و در یک کفه حرف دلم و در کفه دیگر حرف عقلم رو میذارم توش. مسلما هر کدوم سنگینتر بود اونو انجام میدم.

براتون آرزوی موفقیت و خوشبختی دارم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط parvizb

خواهشا با خودتون صادق باشین. دنیا روز به روز تغییر میکنه و ما هم باهاش عوض میشیم. دیگه کسی نمیتونه به ی نوجوان یا جوان بگه چشمات رو ببند و چیزی رو که ما میگیم گوش کن.با پنهان کردن کردن واقعیت ها فقط خودمونو گول میزنیم.
مائده عزیز، زندگی برای همه یک شکل نیست.ازین ناراحتم که جواب های دوستان فقط بر یک اساس هستش. حرفاتون نشون میده که شما و اون آقای محترم آدمهای نماز خونی نیستین. در کل آدم های زیاد مذهبی نیستین اما مسایل مذهبی رو رعایت میکنین. دقیقا مثل خود من و خیلی های دیگه که هر روز میبینمشون. باید واقع بین بود. ادای آدمهای مذهبی رو در آوردن دردی رو دوا نمیکنه.
پس ببین به نظر خودت با این شرایط مساله مذهب میتونه بینتون اختلاف ایجاد کنه یا براتون مهم نیست.
نظر دوستان دیگه هم محترمه. اما نمیشه که همیشه حرفا بر اساس احتیاط باشه و همیشه بگیم اون کار رو نکن شاید اتفاق بدی بیوفته.چون همیشه همونقد که احتمال اتفاق بد هست احتمال افتادن اتفاق خوشایند هم هست. زندگی رو خود ما میسازیم. طرف مقابل هر چقدر هم بد باشه ما میتونیم تغییرش بدیم و زندگی خوبی باهاش داشته باشیم.
ازدواج با یک انسان در صورتیکه از خیلی جهات باهم تفاهم داشته باشن و بتونن با هم کنار بیان هیچ منعی نداره.
حرفای عالم های دینی رو هم قبول ندارم چرا که در صورت منفعت برای خودشون ی فتوای جدید صادر میکنن یا لغو میکنن.
اکثر دوستان به طور غیر مستقیم گفتن که ازدواج با ی فرهنگ دیگه غلطه. میخوام بدونم اساس و پایه این حرفتون چیه؟آمار و ارقامی دارید؟

سعی کنید جواب بی طرف بدید. چرا که هیچ قومی بر دیگری برتری نداره.

مائده خانوم برای چند لحظه دوست داشتن رو بذار کنار. این آقا رو با شرایطی که داره در نظر بگیر و ببین اگه دوستش نداشتی و میومد خواستگاریت اونوقت جوابت چی بود؟

شاید به دردتون بخوره:
من همیشه برای تصمیم گیری ی ترازوی ذهنی در نظر میگیرم و در یک کفه حرف دلم و در کفه دیگر حرف عقلم رو میذارم توش. مسلما هر کدوم سنگینتر بود اونو انجام میدم.

براتون آرزوی موفقیت و خوشبختی دارم.

---

اینجا اولین نفری که یکم موافق پرویز جان شمایی
یعنی همه دوستان نظرشون اینه ادم فقط باید با همشهری خودش ازدواج کنه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اگه دوست نداشته باشه ؟؟؟اگه بخواد وارد یه دنیای جدید بشه؟؟؟؟اشکالی داره؟؟حتما ته رابطه شکست؟؟؟؟بستگی به طرفین نداره؟؟؟؟؟هیچ موفقیتی در کار نیست؟؟؟؟فقط بن بست؟؟؟/
بله آقا پرویز اگه احساسم نبود قبول میکردم چرا؟؟؟؟؟چون معیارهای من رو داره ..... چون حرف همو میفهمیم .... نقاط مشترک زیاده ....چون میخواد زندگی کنه....چون مرد کار...چون سالم....:305:
من خیلی از دوستام بودن تو سن کم ازدواج کردن الان رسیدن به سن من و چند سال از زندگیشون میگذره اما خوشبختن چون خودشون خواست که در برابر مشکلات مقاومت کنن تا به خوشبختی برسن و همکارام هم هستند که 26.27سن دارن اما راضی نیستن از زندگیشون چرا؟؟؟چون نمیخوان؟؟؟چون با یه مشکل کوچیک جا میزنن....
من اون اولم خواستم که در راضی مادرم کمکم کنید اما کاملا بحث منحرف شد....:54::54:
خواهش میکنم دوستان از دست من ناراحت نشن
ما یه راهی رو شروع کردیم به پیمودن و تا آخر مسیر قراره باهم باشیم با مهربونی با همراهی نه کنایه و تحقیر ....:81:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط maedeh120

اینجا اولین نفری که یکم موافق پرویز جان شمایی
یعنی همه دوستان نظرشون اینه ادم فقط باید با همشهری خودش ازدواج کنه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اگه دوست نداشته باشه ؟؟؟اگه بخواد وارد یه دنیای جدید بشه؟؟؟؟اشکالی داره؟؟حتما ته رابطه شکست؟؟؟؟بستگی به طرفین نداره؟؟؟؟؟هیچ موفقیتی در کار نیست؟؟؟؟فقط بن بست؟؟؟/
بله آقا پرویز اگه احساسم نبود قبول میکردم چرا؟؟؟؟؟چون معیارهای من رو داره ..... چون حرف همو میفهمیم .... نقاط مشترک زیاده ....چون میخواد زندگی کنه....چون مرد کار...چون سالم....:305:
من خیلی از دوستام بودن تو سن کم ازدواج کردن الان رسیدن به سن من و چند سال از زندگیشون میگذره اما خوشبختن چون خودشون خواست که در برابر مشکلات مقاومت کنن تا به خوشبختی برسن و همکارام هم هستند که 26.27سن دارن اما راضی نیستن از زندگیشون چرا؟؟؟چون نمیخوان؟؟؟چون با یه مشکل کوچیک جا میزنن....
من اون اولم خواستم که در راضی مادرم کمکم کنید اما کاملا بحث منحرف شد....:54::54:
خواهش میکنم دوستان از دست من ناراحت نشن
ما یه راهی رو شروع کردیم به پیمودن و تا آخر مسیر قراره باهم باشیم با مهربونی با همراهی نه کنایه و تحقیر ....:81:

---

اگه تند رفتم معذرت. حالا که شما میگی تصمیمت رو گرفتی باید احساس واقعیت رو با مادرت در میون بذاری و همچی رو رک و راست بهش بگی. تا وقتی شما از تصمیمت کوتاه نیای کسی کاری نمیتونه بکنه.
آیا دلیل مخالفت اصلی مادرتون سنی بودن ایشونه؟ به نظرم دلیل غلطیه. شما که با با عمر و عثمان ازدواج نمیکنین. با یک انسان که شخصیت جداگانه و قابل احترامی داره میخواین پیوند ببندین. اینها رو به مادرتون هم بگین.
باید به مادرتون اطمینان بدین که با ازدواج با این آقا میتونین خوشبخت باشید و در کنار هم زندگی کنین. به مادرتون بگین خودش رو جای اون خونواده بذاره و اگه کسی اینطور باهاشون برخورد میکرد چیکار میکردن.
سعی کنین موقع حرف زدن با مادرتون اصلا عصبانی نشین و با صدای بلند حرف نزنین. چون اونموقع حس میکنن که هنوز بچه این و دارین از روی غرور تصمیم میگیرین.
استفاده از بزرگترهای فامیل و خواهر و برادر هم میتونه کمک خوبی برای راضی کردن مادرتون باشه.

لطفاً از نقد نظر دیگران پرهیز کنید .

جناب پرویز حتماً در قوانین مطالعه کرده اید که نقیض روند مشاوره ای مدیر همدردی و کارشناسان نباید راهنمایی داد چرا که مسئولیت این سایت و عواقب راهنمایی با مدیر همدردی هست لذا اینجا یک محیط دمکراتیک نیست اینجا مثل یک کلینیک است که ممکنه مراجع از داروی تجویزی هم خوشش نیاید و خنده دار است گفتن اینکه چرا دارویی که خوشش نمی آید برایش تجویز می کنید شاید او و بیماریش با هم کنار بیایند و ....

به عنوان یک کارشناس در این تالار باز هم اعلام می کنم این ازدواج ریسک بالایی برای اختلاف و مشکلات عدیده خواهد داشت و سرنخهای شکست در آن پیداست که روند احساسی کنونی مراجع به آنها نه تنها توجهی ندارد بلکه تعمداً نادیده می گیرد و توحیه می کند .

هشدار ما هم به معنای تحمیل نیست چرا که نه دست و نه پای مراجع را بسته ایم و نه هرکار دیگری که بخواهد مانع ایشان باشد که آنچه خود می خواهد انجام دهد . از ما وظیفه گفتن آنچه درست هست است و دادن راهکارهای مفید به حال مراجع هست که کاملاً آزاد است بپذیرد یا نپذیرد او فقط با توجه به پیامدها و عواقبی که برای تصمیمش برشمرده شده مسئولیت کار خود را می پذیرد


مائده خانم به شما هشدارهای لازم داده شد و حتی تکرار شد اما این شما هستید که می توانید هیچ توجهی نکنید و راهی که خود می خواهید یعنی ازدواج را انتخاب کنید مسئله مهم این است که مسئولیت این تصمیم و انتخاب با خودت هست و هیچ کس نمی تواند وقتی احیاناً خدای ناکرده مواجه با آنچه ما امروز هشدارش را دادیم شدید به داد شما برسد و اگر اینجا بیایید و ناله کنید که چرا گوش ندادم و .... حالا چه کنم اولین چیزی که خواهدی شنبد از دوستان که مگر ما نگفتیم ..... یعنی رنجی به رنج شما افزوده خواهد شد ، البته اگر شما با وجود این هشدارها و مخالفت خانواده از مسائل و مشکلاتتان چیزی بگویید و فقط درون ریزی نکنید که چون خودم کردم رو ندارم حرفی بزنم

در هر صورت ما نه بخیل هستیم و نه تنگ نظر و آرزوی خوشبختی شما را داریم و امیدوارم تشخیص ما اشتباه باشد و شما راه درست را در پیش گرفته باشید که البته تشخیص ما بنا به واقع بینی هست

موفق باشید

تاپیک از حد مجاز عبور کرده لذا قفل می شود اگر نیاز دیدید باز هم راهنمایی بگیرد تاپیک جدید باز کرده در پست اول لینک این تاپیک را قرار دهید

فرشته مهربان عزیز من بلد نیستم چطوری لینک بذارم میشه خودتون برام باز کنید
آیا ما اجازه گذاشتن ایمیل را در پست ها داریم؟
این اخرین پستی بود که امروز تونستم بزارم

سلام به همه دوستان کجایین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا خبری ازتون نیست؟؟؟؟؟؟؟؟/؟؟؟:54::54::54::54::54::54::54:
آقا پرویز؟؟؟؟ بقیه دوستان ؟؟؟؟؟:54:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط maedeh120

سلام به همه دوستان کجایین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا خبری ازتون نیست؟؟؟؟؟؟؟؟/؟؟؟:54::54::54::54::54::54::54:
آقا پرویز؟؟؟؟ بقیه دوستان ؟؟؟؟؟:54:

---

مگه قرار نشد ایشون بیان خواستگاری خوب بیان و بعد شما بگید که چی شد.
والا من مرد متاهل اینو خوب متوجه شدم زندگی مشترک اونقدر مشکل داره که حد و حساب نداره تازه اگه از نظر فرهنگی و جایگاه اجتماعی و مذهب و تحصیلات و اخلاق بهم نزدیک باشید چه برسه به تفاوت های فرهنگی و اجتماعی و قومی و مذهبی که دیگه واویلا.

شما تصمیمتان را گرفتید و حرف زدن ما فایده نداره و بقول معروف گل لگد کردنه.پس بزار مسیری که میخوای طی بشه که خواستگار یایشون و خانوادش هست انجام بشه بعد خبری شد بیان و بگین.

نقل قول جناب مدیر

نقل قول:

---

با سلام

- تفاوت ها در ازدواج هميشه چالش ها و مشكلاتي را به همراه مي آورد به خصوص اگر اين تفاوتها در مبنا و ريشه باشد.

- تفاوت مذهبي، خودش مي تواند منشاء تفاوتهاي ديگر باشد. حالا براي پيش بيني مسائل در آينده بايد ساير متغيرها و معيارهاي ازدواج به دقت بررسي شود.

-چقدر از نظر شخصيتي اين دختر و پسر انعطاف پذير هستند.

- ازدواج دختر و پسر، ازدواج دو نفر نيست، پيوند دو فاميل هست، اين ارتباطات تا چه اندازه مي تواند توسط اين دختر و پسر مديريت شود.

- از نظر ساير مولفه هاي فرهنگي (هنجارهاي اجتماعي، رسم و رسوم، آداب، و ...) تا چه اندازه اين افراد سعه صدر داشته و پذيرا هستند.

- براي حوزه هاي اشتراكي مثل فرزندان، مراسمات و .... چه برنامه اي دارند.

موارد باره گوشه اي از مسائل مهم و قابل بررسي در رابطه با شماست. لذا مراجعه حضوري به مشاور خانواده و بررسي ساير مولفه هاي فرهنگي و همچنين ساير معيارهاي ازدواج جهت جمعبندي و تصميم گيري ضروري هست.

---

پ.ن:بانو فرشته مهربان من از شما بشخصه عذر میخوام چون ایشون تیو یکی از پست هایشان نوشته بود میخواد پسره را فراموش کنه:72:
در طی 11 روز 59 پست برای شما گذاشته شده شده و شما به نظر کاربرا که هیچ حتی نظر بانو فرشته مهربان هم توجهی نکردید!!اونوقت انتظار دارید بازم راهنمایی بشید؟
فکر کنم شما منتظرید دوستان حرکت شما را تایید کنند ولی خوشلختانه در سایت همدردی هیچ مشاور و یا کاربر باتجربه ای کار اشتباه را تایید نمیکنه:104: