-
آقا محمد من به شما پیشنهاد می کنم یه کار پاره وقت پیدا کنید دلیلی نداره شما پول توی جیبتون رو از خانوادتون بگیرید .
دیدتون رو عوض کنید با دقت بیشتر به اطرافتون نگاه کنید یه کار آزاد برای خودتو درست کنید حتماً که قرار نیست پست میزبشنید و کارمند رسمی بشید .
یه کار موقت و پاره وقت که هم به درستون بررسی و هم آخر وقتها انجام بدی که حداقل یک درآمد کوچیکی براتون باشه
درضمن در مورد ازدواج می تونید یه دختر شاغل پیدا کنید یه دختری که هم سالم باشه هم کم توقع . منظور از سالم بودن نجابت و پاکیش هست
دختر اگه ببینه شما تمام تلاشتون می کنید هم درآمدی داشته باشید هم تحصیل کنید مطمئناً قبولتون می کنه
-
آقای تهمتن عزیز
کسی نگفته که مردم اروپا خوبن یا مردم ایران بدن
منم قبول دارم بی بند و باری در اروپا موج میزنه ، من کجای حرفام گفتم بی بند و باری در اروپا وجود نداره
حرف من اینه که توی ایران هم دست کمی از اروپا نداریم (اگر بدتر نباشیم بهتر نیستیم)
یه سوال میپرسم انصافا حقیقت رو بگو
بیشتر پسرای ایرانی وقتی میان اروپا اولین کاری که میکنند چیه
دخترای ایرانی که اروپا زندگی میکنند چه وضعیتی دارند
درسته که ایران آب نیست ولی اگه آب باشه مردم ما شناگر های ماهری هستند
شما چند ساله ایران نبودی
من همین دیروز که اومدم این نوشته ها رو خوندم قبلش توی یکی از خیابونای پر رفت و آمد شهرمون بودم
باور کن اگر حکم شلاق نبود پسر و دختر میخواستن همدیگه رو بخورن
توی صورت بیشتر مردم که نگاه میکردم نیاز های جنسی ازش میبارید
فقط کافی بود یه دختر با پوشش بد از خیابون رد بشه تا ببینی چشم هایی که داره از حلقه میزنه بیرون و چهارتا شده چطوری روی بدن و صورت اون دختر قفل شده
کلی پسر توی خیابون با ماشین ولگردی میکردن و هر دختری که میخواست از خیابان رد بشه ....
وقتی شما میگید مردم اروپا هم انقدر در ذهنشون درگیر مسائل جنسی هستند که همه ذهن و فکرشون پر از این چیزاست و مثل مردم ایران هستند هرچند نمیتونم باور کنم اما چون شما ساکن اروپا هستید پس من باید چیزی نگم و قبول کنم (من فکر میکردم بخاطر آزادی این مسائل ذهن ها انقدر ملتهب نباشه و عطش این روابط ذهن ها رو تا این حد درگیر نکنه)
من فقط در مورد شما با ارزش های اخلاقی صحبت دارم
بنظرتون در خصوص روابط اخلاقی ایران مدینه فاضله هستش ؟ فکر نمیکنید این حرف ها شعاره
نمیخوام خودمو پیامبر بدونم من خودمو از همه پسر های هم سن و سالم گناهکار تر میدونم و حتی از بابت مسائلی که میبینم هیچ پسر و دختری رو سرزنش نمیکنم چون شرایط ازدواج خیلی سخت شده و از طرفی فشار سنگین مسائل روحی و جنسی مسئله کوچکی نیست
بیخود نیست که عنوان شده که ازدواج نیمی از دینه
یا خداوند در قرآن فرموده که اگر زن و مردی فقیر هستند از فقر نترسند و ازدواج کنند و به خدا ایمان داشته باشند چون خدا اونها رو از فزون بخشی خودش بینیاز میکنه
من از این قسمت از حرف های اون دوستمون ناراحت شدم که گفت شما بی عرضه هستید و شرایط شما تقصیر شماست و بیخود جامعه رو مقصر میدونید
اما در مرد بغیه حرفاش هم یاد یه خاطره افتادم:
یه روز من وقتی بچه بودم توی تاکسی نشسته بودم راننده به یکی از مسافر ها برگشت گفت که نمیدونی توی فلان دانشگاه چه خبره توی سرویس بهداشتی های اونجا پره از بچه سقط شده
حالا قضیه ما هم شده بحث سر یه موضوعی مثل این :
فرض کنید من یکی دیگه از مسافر ها هستم به نظرتون نباید در خصوص این حرف اعتراض کنم (با اینکه میدونم دانشگاه ممکنه محیطی باشه که بدلیل ارتباط دختر و پسر ممکنه لغزش هایی رخ بده اما این بزرگ نمایی صحیح نیست )
با اعتراض من شما که فرضا خودت دانشجوی همون دانشگاه هستی و میدونی که ممکنه اونجا بی بند و باری وجود داشته باشه ناراحت میشی و حق رو به راننده میدی در صورتی که قلبا باور داری که در این حدی که راننده بزرگنمایی کرده به هیچ وجه این خبرها نیست ولی دلت میخواد به من بگی که در دانشگاه روابط غیر اخلاقی هم وجود داره
دوباره برگرد و حرف های این دوستمون رو بخون (در خصوص بی بند و باری غرب)
بعد توی همین تالار جستجو کن ببین چند تا دختر از تجاوز و آزار جنسی صحبت کردند
این دختر ها که آزار دیدن همه در اروپا هستند؟
در ایران این مسائل وجود نداره؟
یبار سرچ کنید بعد بیایید این مسائل رو بزنید تو سر دیگران
من با شرایط جامعه کنار اومدم و پذیرفتم ولی این ناراحتم میکنه که نتنها این همه معضل جامعه رو نادیده بگیریم بلکه جامعه رو آرمانی در نظر بگیریم
بحر حال گفتن حقیقت تلخه و شعار دادن خیلی شیرینه
ما در ذهنمون درگیر مسائل زیادی هستیم که دلمون میخواد در مورد اونها دروغ بشنویم
من دیگه انرژی برای ادامه این حرفا ندارم
نمیدونم چرا اینهمه اعصاب خودمو خورد کردم و سعی کردم در خلاف جهت رود شنا کنم
آقای سبحان همه حرف های شما درسته
اینکه پسر و دختر های ما نمیتونن ازدواج کنند بخاطر بی عرضه گیشونه
جامعه ما خیلی عالیه و هیچ مانعی در سر راه ازدواج نیست اگرم مانعی باشه که جلوی ازدواج کسی رو گرفته بخاطر بی عرضه بودن طرف مقابله
-
این تاپیک به حاشیه رفته و شده جای بحثهای نظری و چالشی اجتماعی که جایش انجمن آزاد هست . همچنین تاپیک از ظرفیت مجازش خارج شده . لذا قفل می شود
لطفاض اگر هنوز نیاز به راهنمایی می بینید تاپیکی دیگر با عنوانی گویا باز کنید و ضمن جمع بندی راهنماییهایی که به شما در این تاپیک داده شده در پست اول تاپیک جدید . اگر سئوال جدیدتری دارید و راهنمایی نیاز هست مطرح فرمایید
-
دیشب من دیگه خیلی تند رفتم .اعصابم خیلی داغون بود مخصوصا با حرفایی که توی این تایپیک زدید
نمی شه با خوندن ارشد ازدواج کنم و همراهش کار کنم . درسای برق لیسانسش سخت بود و دوستاییم که ارشد می خونند می گند ارشدش سخت تره و وقتی برای کار براشون نمی مونه . کارت پایان خدمت ندارم . کار نیمه وقت گیر نمی یاد و اگه هم گیر بیاد کفاف زندگی مشرک رو نمی ده .
دلم نمی یاد ارشد نخونم . اگه می خواستم ارشد نخونم باید همون تابسون پایان نامه ام رو به جای خوندن ارشد انجام می دادم و الان حداقل ۶ ماه از سربازیم رفته بود . الان اگه بخوام برم سربازی تازه باید اول پایان نامه ام رو انجام بدم بعد که درسم تمام شد دفترچه ام رو بفرستم که می شه دو یا سه ماده دیگه . هنوزم که اصلا نرفتم دانشگاه یک موضوع دیگه برای پایان نامه ام بردارم . حوصله ی رفتن دانشگاه رو ندارم
بعدشم من ۶ ماه روزی کم کم ۸ ساعت برای ارشد می خوندم . همه این زحماتم هدر می ره . تازه همه فکر می کنند من ارشد قبول نشدم که می خوام برم سربازی و می گند فلانی این همه خوند و ارشد قبول نشد .
فکر کنم بهترین کار اینه که بی خیال ارشد بشم و برم سربازی که برام خیلی سخته . شاید بعد اینکه سربازی ام تمام شد و ازدواج کردم و زندگی ام یک کم سرو سامان گرفت بتونم ارشد بخونم . اصلا باورم نمی شه من این حرفا رو دارم می زنم
چه کنیم دیگه زندگی این طوری هاست . آدم به هر چی بخواد توی زندگیش نمی رسه
اگه حال داشته باشم فردا برم دانشگاه ببینم کسی حاضر می شه پایان نامه ام رو باش بردارم یا نه
دیشب که با دوستم بیرون رفتم نتونستم شماره بدم و دیشب توی چند تا سایت چت هم رفتم نتونستم مخ دختری رو بزنم . خیلی بی عرضه هستم
حالا باید به مامانم بگم بره برام خواستگاری و بگه پسرمون تا چند ماه دیگه می خواد بره سربازی و دو سال عقد کرده می خواد نگه داره .
اگرم هیچکی قبول نکرد مهم نیست . می رم سربازی و از سربازی که اومدم آخرش یک کار تمام وقت به عنوان شاگرد یک میوه فروشی دیگه می تونم گیر بیارم و می رم از یک خانواده ی سطح پایین زن می گیرم . اینکه دختره زشت باشه بی سواد باشه خراب باشه و ... هم مهم نیست . فقط همین که زن باشه کافیه .بالاخره یک خری تا دوسال و سه ماه دیگه گیر می یاد که قبول کنه بام ازدواج کنه
- - - Updated - - -
دیشب من دیگه خیلی تند رفتم .اعصابم خیلی داغون بود مخصوصا با حرفایی که توی این تایپیک زدید
نمی شه با خوندن ارشد ازدواج کنم و همراهش کار کنم . درسای برق لیسانسش سخت بود و دوستاییم که ارشد می خونند می گند ارشدش سخت تره و وقتی برای کار براشون نمی مونه . کارت پایان خدمت ندارم . کار نیمه وقت گیر نمی یاد و اگه هم گیر بیاد کفاف زندگی مشرک رو نمی ده .
دلم نمی یاد ارشد نخونم . اگه می خواستم ارشد نخونم باید همون تابسون پایان نامه ام رو به جای خوندن ارشد انجام می دادم و الان حداقل ۶ ماه از سربازیم رفته بود . الان اگه بخوام برم سربازی تازه باید اول پایان نامه ام رو انجام بدم بعد که درسم تمام شد دفترچه ام رو بفرستم که می شه دو یا سه ماده دیگه . هنوزم که اصلا نرفتم دانشگاه یک موضوع دیگه برای پایان نامه ام بردارم . حوصله ی رفتن دانشگاه رو ندارم
بعدشم من ۶ ماه روزی کم کم ۸ ساعت برای ارشد می خوندم . همه این زحماتم هدر می ره . تازه همه فکر می کنند من ارشد قبول نشدم که می خوام برم سربازی و می گند فلانی این همه خوند و ارشد قبول نشد .
فکر کنم بهترین کار اینه که بی خیال ارشد بشم و برم سربازی که برام خیلی سخته . شاید بعد اینکه سربازی ام تمام شد و ازدواج کردم و زندگی ام یک کم سرو سامان گرفت بتونم ارشد بخونم . اصلا باورم نمی شه من این حرفا رو دارم می زنم
چه کنیم دیگه زندگی این طوری هاست . آدم به هر چی بخواد توی زندگیش نمی رسه
اگه حال داشته باشم فردا برم دانشگاه ببینم کسی حاضر می شه پایان نامه ام رو باش بردارم یا نه
دیشب که با دوستم بیرون رفتم نتونستم شماره بدم و دیشب توی چند تا سایت چت هم رفتم نتونستم مخ دختری رو بزنم . خیلی بی عرضه هستم
حالا باید به مامانم بگم بره برام خواستگاری و بگه پسرمون تا چند ماه دیگه می خواد بره سربازی و دو سال عقد کرده می خواد نگه داره .
اگرم هیچکی قبول نکرد مهم نیست . می رم سربازی و از سربازی که اومدم آخرش یک کار تمام وقت به عنوان شاگرد یک میوه فروشی دیگه می تونم گیر بیارم و می رم از یک خانواده ی سطح پایین زن می گیرم . اینکه دختره زشت باشه بی سواد باشه خراب باشه و ... هم مهم نیست . فقط همین که زن باشه کافیه .بالاخره یک خری تا دوسال و سه ماه دیگه گیر می یاد که قبول کنه بام ازدواج کنه
- - - Updated - - -
فرشته مهربان من وقتی نوشته ام رو ارسال کردم ارسال شما رو ندیده بودم .