سلام، سلام میشل جان. درست میگی. :72:
ولی وقتی اتفاق بدی می افته انگار همه چی از بین میره. شوهر من از من منفعل تر. حتی روز زن سلام هم بهم نکرد.
دارم تنهایی میرم شهرستان.
شاید اتفاقی که افتاده چیز جدیدی نباشه، ولی منو خیلی داغون کرد. چون فکر می کردم دیگه اوضاع فرق کرده. بهتر شده. :grief::47: شوکه شدم. مادرش اگر میذاشت واقعن بهتر میشد. حسود بدبخت:97:
من اشتباهی نکردم. فقط می تونستم نبینم، می تونستم نشنوم، می تونستم بی اعتنا بگذرم ... ولی نمیشد، نشد. دنیا رو سرم خراب شده بود. باز هم یه بازی دیگه از مادرش ... روز مادر براش هر چی بدی به ذهنم می رسید از خدا خواستم... ولی دلم آروم نمیشه. چطور میتونه چرا میتونه اینقدر هنرمندانه زندگی منو به هم بریزه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اون مدیر مدرسه بوده قبول، از پس 8 تا خواهر و 4 تا خواهرشوهر براومده، قبول، کودکی داغونی داشته و آسیب دیده، قبول، من حریف زن قدرتمند و پلیدی مث اون نمیشم، قبول، ولی این منصفانه نیست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!:54:
تیکه نمیندازه، حرص نمیخوره، مثل بازی شطرنج مهره هاشو می چینه و من همش غلط بازی می کنم. کیش و مات!:102:
با مخلوطی از این ها روبرو هستم :
(کینه، عقده، فکرهای مریض، حسادت، طلبکاری، خودخواهی، دروغ و پررویی) و فقط یه سلاح دارم که از همون هم در مواقع بحرانی استفاده نمی کنم! :
(صبر، ملایمت و بی اعتنایی)
کاش آدم میتونست همیشه احساسش رو کنترل کنه. حتی وقتی که بعد از کلی زحمت کشیدن و صبوری، چشمش رو باز میکنه و با تجمع عفونت و عقده روبرو میشه.
بعد از چند روز تازه می تونم روی پاهام وایسم. میرم شهرستان بلکه ... بلکه اگر خودش و مادرش بذارند، کمی آروم بشم. پول هم ندارم. فقط اندازه ی یه بلیط اتوبوس.
بچه ها برام دعا کنید.
- - - Updated - - -
بالهاي صداقت، جزء كساني هست كه رتبه بالايي در تولد اختياري خود دارند. و تغييرات دشوار، سخت، و گاه نااميدكننده را تحمل كرده و مي كند...