نمایش نسخه قابل چاپ
تازه در صفحه 5 ام و آخرین پست ها موضوعی متناسب با عنوان تاپیک داشت مطرح میشد:culpability:جایگاه "غرور مردانه" درخواستگاری، و احترامی که باید به غرورشون بذارم، برای من روشن نیست
الان میشه در خصوص جایگاه غرور مرد صحبت کرد :162:که دیگه تاپیک بسته شد :304:
پس بعدا در خصوصش در یه تاپیک دیگه حرفامو میزنم
ولی خدا وکیلی خانم میشل زنگ زده بودی احوال پسره رو بپرسی ؟:bull_head: تصمیمتم 100 درصد منفیه ! :adoration:همه هم باور کردن :applause: من که میگم این تصمیم منفی شما مبارکه :73::73::73:
موفق باشید
آقای کامروا یه وقت فکر نکنید ناراحت شدما
باور کنید اینطور نیست.
فقط جهت اطلاع، ازدواج من متاثر از یه میلیون تا عامل هست، که حقیقتا این موردی که شما گفتید، جزئش نیست.
یکیش اختلاف دین من و خونوادم. شماها تو درجه مذهبی بودنتون هم که اختلاف وجود داشته باشه، نمیتونید حلش کنید (اگه یه غیرمذهبی باشید از خونواده مذهبی یا یه مذهبی از خونواده غیر مذهبی، قطعا انتخاب براتون خیلی خیلی سخت میشه). من باید مسئله اختلاف دین رو حل کنم...
این یکیش بود. خیلی مسئله هست که من باید حلش کنم.
بعدش شما از کجا میدونید کی جذب من شده تو زندگیم کی نشده؟ مگه شما از زندگی من خبر دارید؟ از کجا میدونید کساییکه من رو انتخاب کردن، بخاطر حساب کتابای عقلی بوده؟
مگه من چی هستم یا کی هستم که کسی چنین کاری رو برام بکنه؟ خودم پولدارم؟ از یه خونواده پولدارم؟ خونوادم ویژگی های خاصی دارن؟ تحصیلات آنچنانی دارم؟
نه من با شما موافق نیستم که کسائیکه من رو دوست داشتند، صرفا یه انتخاب عاقلانه داشتند.
تازه من نگفتم یه زندگی سرد رو میتونم تحمل کنم. مسئله اینجاست که من به حکم عقلم، میزان عواطف رو هم میسنجم. اما در جای خودش... وقتی به انتخابم اعتماد داشتم.
مسئله اینه که اصلا ازدواج برای من اونقدرا مهم نیست که برای شماها هست.
تو اون سن هایی که شماها فکر و ذکرتون میشه ازدواج، من کارهای مهم تری داشتم، و الان هم اگه یک میلیون بار به عقب برگردم، دغدغه های من همونهایی هستند که بودند.
یه وقت فکر نکنید از شما ناراحت شدما. ولی این همه سوء تفاهم تو این تاپیک دیگه خستم کرد، سر شما خالی کردم، ببخشید.
- - - Updated - - -
آقای 1234567 عزیز،
من چند بار دیگه باید بنویسم که نظرم در موردش منفی نیست؟
گفتم بعد از یه زمان مشخصی تماس بگیرن...... مگه اینو براتون ننوشتم؟؟ این یعنی نظرم منفی بوده؟؟
میشل خانم امیدوارم از دست ما ناراحت نشده باشینقل قول:
نوشته اصلی توسط میشل
ولی هر کی هر استدلالی کرد بر اساس نوشته هایی بود که شما نوشته بودید و همه قصد کمک و همراهی با شما رو داشتند و کسی قصد بدی نداشت
لااقل در مورد خودم که فکر میکنم اینطوری باشه که گفتم
اینم از آخرین پست (به احتمال زیاد)
پایان........................................ .........................
لطفا ادامه بحثو در تایپیک بعدی مطالعه فرمایید!!! شوخی کردم عجب بحثی شد.
خانم میشل، حالا من یه سوال از دوستان دارم اگه قرار باشه این وسط یکی از جنس زن یا مرد احساسشو بیشتر خرج کنه؟ بهتره کدوم جنس باشه؟ کی بیشتر آسیب میبینه؟ بابا میشل میگه "طرف بهم گفته من تلاشمو میکنم" حتما یه امیدواری دیده که اینو گفته!!! یا خودش به طرفش اس داده !! خب الان این چه ربطی به ماشینی بودن داره!!! ببینید در عمل میشل چی گفته و چیکار کرده ؟! اصلا چه معنی داره حال پسر مردمو میپرسی:58::81:
صبوری عزیز راست میگه، میشل خانم هنوز اونجوری عاشق نشده، اگه هم شده نمیخواد قبول کنه، انگار یه ترسی داره که مانع میشه.
در مورد احساسو عقل هم به نظر ما تو جامعه امروزمون کمتر میتونیم تعادل برقرار کنیم پس تا حدی وارد نشدن به این روابط قبل از شناخت پسندیدست هر چند نمیشه، اینکه ایشون اونجوری رابطه برقرار نکرده خیلی نمیشه ایراد گرفت. اما خانم میشل زودتر فکراتو بکن سریع بهش جواب بده، به نظر من شما وقتی میگی دیگه با من تماس نگیرید و اس ام اس میزنی حالشو میپرسی یعنی جوابت مثبته اونم بالای 95 درصد!!
به فکر بودم عین همین تایپیکو از طرف پسرا بزنم حالا هر وقت وقت شد.
سلام بانو میشل
تا تاپیک بسته نشده جسارتا نکته ای رو عرض کنم
شیوه شما مبتنی به اصل درگیر نکردن احساسات در روند شناخت هست که من هم قبول دارم و راه درست همین هست و این شیوه با همه ضعفها فعلا بهترین راه انتخاب همسر هست و هیچ منافاتی با محبت و علاقه هم ندارد و اتفاقا تجربه و آمار ثابت کرده که این نوع ازدواجها با ثبات تر ماندگارتر و همراه با محبت علاقه بیشتری است!
ولی ولی ولی!
اگر این اقا به دل شما ننشسته است(منظور علاقه آنچنانی و عشق نیست) یعنی کمی هم به او متمایل نشدید به هیچ عنوان روند شناخت رو با ایشون ادامه ندید در این صورت ایشون رو وابسته میکنید مگر اینکه از روحیه خودتان خبر دارید و می دانید که در صورت تناسب در زمینه های دیگر با ایشون، حتما علاقه مند هم میشوید.
در ضمن مطابق شیوه شما در انتخاب همسر و ازدواج(عدم درگیری احساسات) هم ان پاسخ منفی ابتداییتان غلط بود(که البته خودتان قبول دارید) هم آن اس ام اس! هم آن پاسخ مجددتان که: در ذهنم بودید!
هیچ لزومی به پیامک شما نبود نهایتا اگر پشیمان بودید از طریق واسطه باید به اطلاع ایشان می رسید این کار شما باعث درگیری ذهنی اقا می شود در کنار این جمله که گفتید در ذهنتان بوده است! خب هر کسی خودش را جای ان اقا بگذارد برداشت علاقه می کند ولو در حد کم اگرچه این لزوما به معنای عشق نیست .
فکر میکنم لازم باشه در کمال احترام و کاملا رک به ایشون بگید که احساسی ندارید یا به دلتان نشسته یا نه ولی برای شناخت بیشتر حاضر به ادامه روند هستید. و اصلا ایشون رو از رویکرد خودتون در نحوه انتخاب همسر اگاه کنید تا باعث سوء برداشت نشه و ایشون هم بتونه انتخاب آگاهانه تری داشته باشه
من نمیدونم شما چند سالتونه ولی به نظر میرسه دیر دارید ازدواج می کنید این رو از حرف خودتون برداشت کردم در هر صورت بدونید که وقتی سن ازدواج رسید ازدواج اولویت اول باید باشه اگر نبود و نشد ضربش رو میخورید ازدواج درست نه تنها جلوی پیشرفت رو نمیگیره بلکه مثل یک سکوی پرتابه درین زمینه حرف زیاده که اینجا مجالش نیست
موفق باشید
من فقط میتونم همین یک جمله رو به شما بگم،
نقطه مقابل غیرت یک و غرور یک مرد حیا و عشق زن مقابلش هستش.