مهی آمد مهی آمد،که دفع هر غبار آمد دلی آمد،دلی آمد،که دلها را بخنداند
*مولوی پارسی*
نمایش نسخه قابل چاپ
مهی آمد مهی آمد،که دفع هر غبار آمد دلی آمد،دلی آمد،که دلها را بخنداند
*مولوی پارسی*
داد رسوايي من شهرت زيبايي او
بسكه دادم همه جا شرح دلارايي او
وقت نشاط است و جام،خواب کنون شد حرام اصل طربها بزاد،شیره فشاران رسید
*مولوی پارسی*
دوید بر روی تپه ها ندید چیزی از هوا
گرفت پایش بر حکیم سقوط کرد بر روی زمین
نه قصاب به خنجر چو سر میش ببرد نهلد کشته خود را،کشد آنگاه کشاند
*مولوی پارسی*
در دلش نبود چیزی جز وفا
خالی شدش روحش از ریا
گرد آفرین مصرع های شعرت را طوری در صفحه بنویس که از همدیگر فرار نکنن و اگر جایی دچار اشتباه شدی و غلط نوشته ای می تونی بعد از ارسال پاسخ اون را با کلید ویرایش
درست کنی .
بابا چقدر (( د )) میاری
ببخشیدااااااااااااااااااا اااااااا
زیبا،من گرد آفرید هستم نه اون چیزی که تو نوشتی(گردآفرین!!!)، حواست به نوشته های خودت باشه!برو کتب های شعر را ببین و بعد بریز بیرون نظرتو،بعدشم عزیزم،من الان سه ماهه دارم نوشته هامو ویرایش می کنم . . . .
ای عشق شوخ بوالعجب،آورده جان را در طلب آری،درآ هر نیمه شب! بر جان مست بی خبر
*مولوی پارسی*
روی رنگین را بهر کس می نماید همچوگل ور بگویم باز پوشان باز پوشاند ز من
>>>حافظ<<<<
هی تارا،من*ر* دادم،*ر* بیار!!کجایی؟؟!
ببخشید داشتم ویرایش می کردم. حالا ر دادم بگیر!!!!