-
میتونی طلب کارم بشی الان. به نظر من ی حقه و کلک جور کن که حسابی همه را آچمز کنی. مثلا بگو آخه این آدم بود تو باهاش شریک شدی یا طلب کار شو چرا همچین آدم احمقی را اینقدر تو حریم خصوصیت راه دادی! سعی کن توپی را که انداختی تو زمینش پس بگیری و همش خودتو ناراحت نشون بده از خودشو اون دوستش (البته واژه دوست را به سختی به کار بردم) بگد اگه کلک تو کارت بودهیچ وقت بهش نمیگفتی و اگه فهمید زنگ بهش زدی بگو زنگ زدم ببینم کیه و بهش بگم اگه مزاحمتشو ادامه بده شکایت میکنم و شوهرمو در جریان میذارمو و از این جور قصه ها سر هم کن. اصلا خودتو از تک و تا ننداز که همه کاسه کوزه ها را بر سر شکسته خواهی دید! از ما گفتن و از شما نشنیدن!!!!!
-
منم موافقم با نظر كسايي كه ميگن كسي كه اينجوري خيانت ميكنه مثه آب خوردن پول شوهرتم ميكشه بالا.
اگر برادر بزرگتر داري به برادرت بگو و يا برادرشوهرت اونا مردن و چون اخلاق شوهرتم ميدونن بهتر ميتونن كمكت كنن و اگه خواست بره فك و دهن طرفو بياره پايين كسي باشه كه اوضاع رو كنترل كنه.
عصبانيتشو درك كن غر نزن و روال قبلي زندگيتو ادامه بده.
-
آقای کامروا،
این خانم می گه نمی دونم که شماره ام را از کجا آورده. در ضمن شما همسرتون یه شب بیاد بگه بریم شماره ام را عوض کنیم یا خطش را بفروشه، نمی پرسی چرا؟
فردا که آقا شماره بعدیش را پیدا کرد و باز ادامه داد و فهمیدید موضوع تلفن عوض کردن چی بوده، بیشتر عصبانی نمی شید؟
زن و شوهر که این حرفها را ندارند که بخواد یواشکی خط عوض کنه و ... طلا که پاکه چه منتش به خاکه. این خانم که کاری نکرده. به شوهرش هم گفته که مزاحم داره و تمام.
چرا موش و گربه بازی الکی بکنه؟
خانم مهناز،
پای خواهر و برادر و بزرگتر و کوچیکتر را وسط نکش. دیگه گفتی تمام شد. بقیه اش را بسپار به شوهرت.
هیچی نگو.
به قول میشل عزیز هر چی هم می گه سعی کن به دل نگیری و مدارا کنی. الان عصبانیه. گیجه.
سخته براش که باور کنه. مونده باید چیکار کنه. موقعیت بدیه. بذار خودش فکرهاش را بکنه و تصمیم بگیره.
هر حرفی هم می زنه قبول کن. می گه پرینت بگیریم، بگو بریم بگیریم.
قسمت سخت و اصل قضیه که مربوط به شما بود، انجام شد. یه نفس راحت بکش و بسپار به خدا که به خیر بگذرونه.
الان بار سنگینی افتاده روی دوش همسرت. درکش کن.
-
جوش نیاوردم.http://www.kolobok.us/smiles/user/kez_02.gif
اگر زنی بخواد شماره اش را عوض کنه شوهرش می پرسه چی شده. آخه بیخودی که نمی شه بگی دیگه این شماره بسه، حالا بریم یکی دیگه بگیریم.
از مد افتاده یا کهنه شده؟
اگر هم نقشه شوهرش باشه، باز هم مهناز کار اشتباهی نکرده. به شوهرش گفته من مزاحم دارم. شوهر هم نقشه اش منتفی می شه. می بینه زنش اهل هیچی نیست. تمام.
شماره عوض کردن چه نقشی تو این نقشه داره؟
اینم واسه این که بگم من جوش نیاوردم http://www.kolobok.us/smiles/user/Vala_34.gif
-
عجب موضوعی !
تالار همدردی پلیسی ، قضایی شد ! انشاء الله که جنایی نشه !
-------------
حرف ها و پندها و نصایح همگی بیانگر یک موضوع بودند اما هر کدام از زاویه دید شخصی !
تمامی دوستان هر کدوم مشخصه با چه حس دوستی سعی داشتند بهترین راه رو پیشنهاد بدند !
قطعا شرایط خوبی نیست !
هم از لحاظ شخصی- عاطفی و هم از لحاظ کاری و اقتصادی .
* سوال جالب اینکه اون آقای محترم از کجا شماره شما رو داشته ؟ و اینکه شما زمانی که برای اولین بار پیامک ارسال شده ، چگونه به آشنا بودن شماره پی بردید !!!
خداروشکر که به همسرتون اطلاع دادید . هر چند دیر اما گفتید !
-
می گن که نمی دونن شماره را از کجا آورده.
گفتن حس کردم آشناست که بعد با شماره ایشون (که حتما تو گوشی همسرش دیده) چک کرده و مطمئن شده.
-
دوست عزیز
لطفا در مورد اشنایی،شراکت،کار،دوستی و رفت و امد خانوادگی این شخص و همسرتون توضیحات کاملی بدید.
-
باشوهرت هم حسى كن وابرازخوشحالى ازواكنشش و بگو ازعصبانيتت هرجند اولش ناراحت شدم اما وقتى ديدم اينهاهمه نشانه غيرتت هست خوشحالم ، اينجورى احساس امنيت مى كنم كه كسى جرأت نميكنه بهم چپ نگاه كنه.
بگو تا هر وقت صلاح مى دونى گوشى دستت باشه وكنترل كن به شرط اينكه اين آدم هركس هست برخوردقانونى باهاش بكنى تاهم درس عبرت بشه براش ، هم دل من خنك بشه.
-
سلام،
من واقعا متاسفم که شرایط این تاپیک به چنین جایی رسید. اگر همانطور که در صفحه دوم همین تاپیک اشاره کرده بودم، اول از همه از نظر قانونی شکایت کرده بودید و بعد با آن فرد یا شوهرتان صحبت میکردید، الان در حاشیه امن بودید (در واقع من انتظار خودم را از همسرم در چنین شرایطی نوشته بودم) . متأسفانه تعدد نظرات در این تاپیک طوری شد که شما دچار شک و تردید شدید و راه حل هر فرد را به طور ناقص اجرا کردید و این شد نتیجه.
متأسفانه همسر شما الان در حال حاضر عصبانی و احساسی هست، به خصوص به خاطر خیانت دوست نزدیکش (اگر فرض کنیم قضیه واقعا جدی بوده است)، و دائم به این موضوع فکر میکند که چرا شما زودتر به او اطلاع نداده اید.
به نظرم کمی به او فرصت بدهید، و بعد خیلی جرات مندانه اما با صداقت با او صحبت کنید، به این صورت؛
---------
(اسم همسرتان) عزیزم،
خود تو بهتر از هر کس میدانی که چقدر تو و زندگیمان را دوست دارم، و اگر به این زندگی متعهد نبودم، مطمئن باش هیچگاه خودم در مورد این مشکل با تو صحبت نمیکردم...
میدانستم این روزها خیلی سرت شلوغ هست و درگیر کار هستی، دلم نمیخواست ذهنت را مشغول کنم، برای همین در این مورد با تو صحبتی نکردم، فقط اس اام اسها را پاک میکردم، و حتی فکر کردم که بروم و قانونی شکایت کنم...واقعا چیزی به ذهنم نمیرسید...
تا فلان روز که متوجه شدم، این شماره همکار تو هست، واقعا انتظارش رو نداشتم، میدونستم خیلی برای این کار زحمت کشیدهای و عرق ریخته ای، و همه اینها برای زندگیمان بوده...الان چند روز هست که فقط دارم فکر میکنم چکار کنم که هم حریم زندگیمان را پاک نگاه دارم و هم کار تو به هم نخورد...در آخر چیزی به ذهنم نرسید جز اینکه فقط به تو بگویم این اس اام اسها را دریافت میکنم...
مطمئن باش که قلب، وجود و عشق من همیشه برای تو بوده و برای زندگیمان تپیده، و هیچوقت به این شک نکن...
من همه سعیم را کردم برای زندگیمان، مثل تو که داری همه تلاشت را برای همین زندگی میکنی...
خودت رو بگذار جای من، تو بودی چه میکردی...
---------
کمی چاشنی زنانه هم قاطی کن، اگر عصبانی شد به هیچ عنوان مقابله به مثل نکن، آروم باش و پاسخی نده. اگر سوالی پرسید، حتما، تاکید میکنم، حتما کامل و با صداقت پاسخ بده، حتی در مورد این سردر گمی هایت.
شما اشتباهی نداشتهای که از آن ترس داشته باشی، اما ذرهای بی صداقتی و یا حتی نگفتن حقیقت در چنین شرایطی ممکن هست برای شما گران تمام شود.
موفق باشی،:72:
کامران
-
سلام مهناز
دقیقا همین موقعتی که توشی منم داشتم. من همسرم با شوهر دوستم یه کاری رو راه انداختن. ما با هم چهار نفره رفت و آمد داشتیم تا این که بابت یه سری رفتارای خانومش رابطه مون به هم خورد اما مردا با هم دارن کار می کنن. همسر دوستم مرتب به من اس ام اس می داد و حالمو می پرسید که خب مشکلی نبود اما یه بار یه حرفی زد که من همون جا بهش گفتم بپا که داری حد و حدود رو می شکنی و از این کارت ناراحت شدم و به روش آوردم که کارش خیلی زشت بوده البته نه این جوری و تظاهر کردم که شوخی اش زشت بوده و حتی نخواستم بهش رو بدم که فک کنه همچین حرفی رو جدی گرفتم ... دیگه تکرار نکرد به هیچ وجه و من هم به همسرم نگفتم .
به نظرم حالا تو هم لازم نیست به همسرت چیزی بگی و به روی طرف هم نیار می شناسیش فقط به نظر من اگر خیلی اس ام اس داد یه بار بهش اس ام اس بده و بگو که نمی دونی کی هست اما بهتره بدونه تو مادر هستی و همسرت رو هم دوست داری و لابد اشتباه گرفتی ...
و دیگه هم جوابشو نده ... حتی اگه امکانشو داری خطت رو به یه بهانه ای عوض کن ...
این که کار به شکایت و این حرفا برسه به نظر من آخرین آخرین راه ها برات باشه. سعی کن مسئله رو با درایت ختم به خیر کنی که به موقعیت همسرت هم ایشالا آسیبی نرسه.
- - - Updated - - -
وای عزیزم من تازه دیدم چی شده ... خیلی متاسفم. امیدوارم مشکلت زودتر حل بشه :47:
ظاهرا قضیه پیچیده و شخص مقابلت با تشرف به این که همسرت به اون شراکت نیاز داره خواسته از تو سو استفاده کنه و فکر کرده کوتاه میای.
فکر می کنم حالا بهترین کار این باشه که از واکنش همسرت ناراحت نشی و باهاش حرف بزنی و موقعیت سخت خودت رو براش توضیح بدی و بهش اطمینان بدی مسئله ی خاصی نبوده و تو حتی نمی دونستی کی بوده صاحب شماره و به محض متوجه شدن بهش گفتی