-
سلام بالاخره مستقل شدیم و هم اینکه بعد از این مدت تازه اینترنت رو تونستیم وصل کنیم.
ممنونم فرشته مهربان عزیز از پاسختون
قدم یک رو مجددا کار می کنم ولی قدم دو رو هیچ جوره نتونستم رعایت کنم مدام توی ذهنمه که الان کجاس داره چیکار می کنه؟ البته حساسیت هام خیلی خیلی کمتر شده زمان غم و غصه ام هم خیلی کمتر شده دیگه مثل اوایل زیاد تو فکر نمی رم. شاید هفته ای یک روز غصه دار باشم و یا اینکه چیزی منو یاد گذشته بندازه.
مستقل شدیم و روابط کلامی خیلی بهتر شده. و حتی احساس می کنم روابط صمیمانه تری داریم. قراره سفر زیارتی بریم.
هنوزم روابط فیزیکی نداریم. شرایط مالی سختی دارم که بیشترش روی دوش من و دخترمه نمی گم واسه اون نیست ولی به من بیشتر فشار میاد . هیچوقت اینجوری بی پول نبودم.
-
درود بانو
اولا تبریک بخاطر نقل مکان جدید و اینکه رابطتتون بهتر شده و حس بهتری دارین
توی طی شدن مسیر بهبودی همیشه اینجور موارد هستش یکم بیشتر بخودتون زمان بدید درست میشه ایشالله:72:
یه پیشنهاد حتی تغییرهای کوچک رو هم برای خود بزرگ کنید موفقیت های کوچکی که شاید به چشم دیگران نیایند ولی برای فردی که اون مشکل رو دارد خیلی اهمیت داره این به شما ینیرو میده که بقیه مسیر رو با امید و انرژی طی کنی.
خدا بزرگه ان شاءلله مشکل مالیتون هم بزدوی حل میشه:323:
-
بازم سلام
این روزا بیشتر سعی می کنم واسه فکر نکردن بهش. در کل روابطمون بههتر شده بیشتر با هم حرف میزنیم. یا دقایق دیدنمون بیشتر شده. بیشتر بهمون اهمیت میده ولی بیشتر از قبل بهم گیر میده که دستپاچلفتی، بی نظمی به بچه نمی رسی و ... .
بیشتر از این نمی رسم نمی تونم. انگیزه ام کم شده ولی نا امید نشدم. با توجه به بهتر شد ن روابط کمی امیدوارتر شدم ولی نمیدونم چرا انگیزه ای ندارم. خیلی خیلی کمتر از قبل غصه دارم. البته اینروزا دارم فکر می کنم که آیا نداشتن رابطه زناشویی توی این همه مدت خطرناک نیست؟ آیا درست میشه؟ چرا نیست؟ با وجود اینکه خودارضایی هم گاهی وقتا داره ولی اصلا بهم نگاه هم نمی کنه .
قراره چند روز آینده بریم سفر زیارتی... به این سفر خیلی نیاز دارم ...
منتظر قدم بعدی هستم...
-
بازم سلام
هرکار می کنم خوب نمیشم. همش غصه همش نارضایتی همش سکوت
این روزا خیلی بدخلق شدم عصبی ام کلافه ام دلم میخواد دعوا کنم داد بزنم.
انگار پشیمونم همش میگم کاش همون پارسال همین موقع ها طلاق گرفته بودم دخترم هم کوچیکتر بود.
نمیدونم چه مرگمه.
توی حرم اینقدر گریه کردم تمام کارهای شوهرم و اون تصویرسازی هایی که من ازش داشتم همه مثل فیلم از جلوم رد شد. سبک شده بودم. انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده ولی عصبی بودم (شاید واسه نزدیک شدن به دوره پریودی بود) توی هتل بحثمون شد من که کلاً سکوت کردم یه کلمه هم نگفتم ولی حرفایی که شنیدم واسم بد بود حالم رو بدتر کرد. میگه باهات زندگی ای نکردم میگه نه راه پیش دارم نه راه پس میگه روانیم کردی!!!!!!!!!!!!!!! نمیدونه من چی کشیدم فکر نمی کنه با اون خیانت هاش آتیشم زد نمیدونه با این دوری هاش عذابم میده خیلی وقته دلم واسه یه نوازش یه حرف خوب یه لحظه شادی با هم تنگ شده حوصله هیچی رو دیگه ندارم خسته ام. گاهی عصبانیتم رو سر دخترم خالی می کنم و اون فکر می کنه دارم باهاش بازی می کنم و می خنده و من می گریم. مسئولیت بچه کاملا با منه. هربار بهش میگم پول برام بذار میگه ندارم ! مبلغ زیادی هم نمی خوام!!! 5 یا نهایت 10 تومن. همین کلمه ندارم خیلی بهم فشار میاره.
انگیزه ای واسه تلاش هم ندارم. همش بیرون از خونه ام که بهتر بشم ولی نمیشم همه حرفام رو توی خودم میریزم و بعد یه مدت میشه بغض و کینه و نتیجه اش میشه این. ولی به کی دردمو بگم؟؟ نمیدونم. قول داده بودم از همسرم چیزی نگم و واسه بهبود خودم تلاش کنم ولی انگار نمی کشم کم آوردم!!!
برای زندگی کردن بهانهای نمیخواهم
برای نفس کشیدن تقلایی نمیکنم
و برای گفتن نگفتنیهایم هم چارهای نمیجویم
سکوت . . . و تنها سکوت
و دیواری از نشدن و نرسیدن
و باز هم سکوت...
و قلبی تنها با احساسی عجیب
و نگاهی عمیق با حسرتی همیشگی
و آهی تمام نشدنی برای تمام طول زندگی
دنیای عجیبی است؛
بودن به شرط نگفتن
-
سلام
خیلی از مشکلات تو رومن هم داشتم ...
اگه تصمیمتو گرفتی بمونی و بسازی زندگیت رو راه درازی داری نباید نا امید شی . با تک تک این ثانیه های تلخ آشنا هستم . می دونم اما یا باید درستش کنی یا تموم.
راه اول بهتره پس تلاشتو بکن . سعی کن به بچت بیشتر توجه و محبت کنی ... خیلی زود بزرگ میشه ..کاری نکن که در اینده باعث حسرتت بشه . سعی کن برای بچت سنگ تموم بذاری. همسرت یه روز بلاخره برمیگرده به شما
اما اون روز تو خوشحال و سربلندی که تو انجام وظایفت کوتاهی نکردی و به بهترین شکل انجام دادی
میدونم سخته اما یه روز نتیجه زحمتات رو میگیری
-
دلسای عزیز
آرام باش و راهکارهای داده شده را مرور کن و با صبوری قدم بردار
این تاپیکت از ظرفیت مجاز عبور کرده . اگر نیاز دیدی تاپیک جدید باز کن اما خواهش می کنم با رویکری دیگر و از زوایه ای دیگر به زندگی نگریستن . از زوایه فقط روی خودت متمرکز شدن و از تمرکز بر همسرت بیرون آمدن و برای خودت و دخترت زندگی کردن . بخواه که در این مسیر راهنمایی دریافت کنی
موفق باشی