نمیاد حرف بزنیم یعنی از اول با مامانش میاد اصلن چشم نمیندازه تو چشمام قبلش انقدر مامانش مخشو پر میکنه دیگه جایی واسه حرفای من نمیمونه
دیروز از اول شروع کرد به فحش دادن و لعنت کردن
چون 4شنبه گفتم منو ببر منتظر بود که بازم من بگم منو ببر
- - - Updated - - -
تا زمانی که با کوچکترین حرف مامانش از این رو به اون رو میشه من هرچی بگم فایده نداره سپردم به خدا تا سرش به سنگ بخوره و برگرده
مامانشم آرزوی اینکه من طلاق بگیرم و باید با خودش به گور ببره