پوزشم را بابت تاخیرم بپذیر ، گاهی زندگی خیلی سخت و نفس گیر می شود ، حتی با اینکه خیلی هم تلاش کرده باشی ... ولی آموختم که: این سختی ها مهم نیستند ، اون چیزی که در خلال اون سختی بهش میرسی مهم هست و خیلی با ارزش و قیمتی . اون تغییری که درت ایجاد میشه با ارزشه، اون نیرویی که باعث میشه دوباره از زمین برخیزی ،مثل یه گوهر گرانبها هست و مسلما اگر اون شرایط سخت رو نگذرونده باشی ، نمی تونی اون گنج را بدست بیاری
این هایی رو که برایت نوشتم ، حال روز خودم در این مدتی بود که نبودم ...دلم می خواد تو هم وقتی زندگی ات رو به راه شد ، این نکته رو یادت باشه که
آنچه مرا نکشد، مرا قوی تر خواهد ساخت و من شرایط سخت را به نفع خود تغییر می دهم(کلیک کن)
گل آرا جان یه مدت از فکر کردن به شوهرت دست بردار ، و بیشتر به خودت بها بده
همون چیزی که نوشته ای: "اما تصمیم گرفتم که تمرکزم رو از رو شوهرم بردارم و بیشتر به خودم توجه کنم."
این راه خوبه ، منتها با فکر باز و آرامش این راه را امتحان کن
بهش گیر نده ، که مثلا بیدار بشه ، تو رو بیرون ببره ، یا مثلا دفاع از پایان نامه ات بیاد
مثلا بهت زنگ زده وقتی خریدت تموم شده ، بیاد دنبالت ، بهش بگو : خودم بیام راحت تره برام ،
در ضمن لزومی نداره به خانواده اش بفهمونی که گل و بلبل نیستید و پسرشون مشکلاتی داره