نوشته اصلی توسط
henma
mah naz ....milad08عزیز
منم دارم همینو میگم قبول دارم که اولویت باید همسرم باشه ..و مهمتر از همه اینکه میخوایم زورتر عروسی کنیم ولی الان این بین مشکلانی هست و باید اونا رفع بشن تا به هدفمون برسیم .حالا من میگم چیکار کنیم؟؟الان من دقیقا گیر افتادم؟نمیدونم چیکار کنم...وقتی خونوادم نممذارن اینکارو بکنم یعنی عروسی میگم ...پس باید چیکار کنم؟ باور کنین به سرم میزنه بدون عروسی گرفتن برم خونه همسرم !
- - - Updated - - -
دارم روانی میشم بهمین خدایی که به همه چیز مسلطه.
الان رن داداشم تماس گرفته میگه دیروز چون فهمیدن نامزدم خونه ماست تا دم خونمون امودن و برگشتن!فک کنین تا این حد عصبانیه داداشم حالا شما میگین من از نامزدم دفاع کننو بگم لازم نیس نامزدم بره خونه شون!
بازم بابام ومامانم برا بار اخر میگن باید باید نامزدم هرطور که شده دلشونو بدست بیاره.اخه من بیچاره خاک بر سر چه گیری افتام اینوسط....وقتی فهمیدن داداش لجبازم تا در خونه اومده و نیومده تو خونه خیلی عصبی شدن و کلی بدو بیراه گفتن بازم...دیگه این زندگیو نمیخام .دوس دارم بمیرم ...میترسم کارم به جایی بکشه که دست به کارای گناه بزنم و بدتر از درگاه خدا رانده شم...اخه اعصابم دیگه تحلیل رفته.