-
جوانه جان خیلی ازت ممنونم از حرفای منطقیت خیلی ممنونم اره میدونه من به مشاور و بحث های روان شناسی اینا خیلی علاقه دارم .ولی فکر کنم رفته باشه الکی نمیگه اصولا تا حالا دروغ ازش ندیدم.می گم احتمالا مدیر همدردی هم همین رو می گه که گفتی.ولی من میخوام بگم باشه می ترسم نیاد می خوام بگم باشه که حتما بیاد.
محمد ابراهمیم عزیز مرسی از جوابت بله اگر اشکالی نداشته باشه می تونی بگی از نظر سایت اشکالی نداشته باشه البته بازم مرسی
ا جدا این طوری به نظر می رسه ؟من واقعا دارم من دارم با تمرکز می خونم اتفاقا ولی حس می کنم نوشته ها کمی گنگ هستن حس میکنم .من همه تمرکزم اینجاست کلا همه زندگیم الان همین سایته .خوب بله همون بودش.
فرهنگ مهریم بالاست البته خودم اصلا نمیخواستم بابام اصرار داشت. 1110 ، هزارو صد و ده .
ای وای من دارم اینجا گزارش لحظه به لحظه میدم دیگه چیزی نمی نویسم خیلی ازتون ممنونم . مرسی که تنهام نمی زارید ایشالا بتونم جبران کنم.
شیدا جان پست شمارو الان دیدم اره واقعا من خیلی سهل انگارم قبول دارم واقعا.مرسی از اطلاعاتی که دادی.
- - - Updated - - -
جوانه جان خیلی ازت ممنونم از حرفای منطقیت خیلی ممنونم اره میدونه من به مشاور و بحث های روان شناسی اینا خیلی علاقه دارم .ولی فکر کنم رفته باشه الکی نمیگه اصولا تا حالا دروغ ازش ندیدم.می گم احتمالا مدیر همدردی هم همین رو می گه که گفتی.ولی من میخوام بگم باشه می ترسم نیاد می خوام بگم باشه که حتما بیاد.
محمد ابراهمیم عزیز مرسی از جوابت بله اگر اشکالی نداشته باشه می تونی بگی از نظر سایت اشکالی نداشته باشه البته بازم مرسی
ممنونم کامروا ،ا جدا این طوری به نظر می رسه ؟من واقعا دارم من دارم با تمرکز یالا می خونم اتفاقا ولی حس می کنم نوشته ها کمی گنگ هستن حس میکنم .من همه تمرکزم اینجاست کلا همه زندگیم الان همین سایته .خوب بله همون نامزد قبلیم بودش.
فرهنگ مهریم خیلی زیاده .البته خودم اصلا نمیخواستم بابام اصرار داشت. 1110 ، هزارو صد و ده .
ای وای من دارم اینجا گزارش لحظه به لحظه میدم دیگه چیزی نمی نویسم خیلی ازتون ممنونم . مرسی که تنهام نمی زارید ایشالا بتونم جبران کنم.
شیدا جان پست شمارو الان دیدم اره واقعا من خیلی سهل انگارم قبول دارم واقعا.مرسی از اطلاعاتی که دادی.
آویژه عزیزم باشه نمی گم قبوله می گم بیا حرف بزنیم اول بعدش هرچی تو بگی . مهریه که هیچ کل زندگیم رو می بخشم ولی می خوام از حیثیت خودم دفاع کنم. ولی اول باید حرفای منو بشنوه یعنی میدونم حرف بزنیم امیدوارم حل میشه
-
ای وای.از صمیم قلب و تمام وجودم دعا میکنم مشکلتون حل بشه.شوهرتون با اون اس یا واقعا آروم شده و میخواد آروم آروم به حرفاتون گوش بده که در این صورت اون حرف رو هم که "مهریه رو ببخش" شاید خواسته که شما رو بترسونه و نشون بده که من مثلا مثلا جدیم
یا هم خدایی نکرده میخواد طلاق بگیره که من خیلی بعید میدونم.
البته من تو سن وسال و شرایطی نیستم که بتونم راهنمایی کنم.فقط میتونم الان نماز بخونم و براتون دعا کنم.
-
خوب تو این مدت کم انقدر نرم شدن خیلی خوب و امیدوار کننده هست.
فعلا نه قبول کن پیشنهادشو و نه رد، ایشون انقدر عصبانی و ناراحت هستند که بهشون بر میخوره خیلی راحت شما رو ببخشن، برای همین این شرط را گذاشتن که خودشون را توجیه کنند که اگر بخشیدمش در عوض نازنین هم مهریه شو بخشید ، یا مثلا انتقام کارش را گرفتم بعد بخشیدم. وگرنه فکر نکنم قصدشون طلاق باشه.
از نظر من شما بهش بگو که فرصتی بهتون بده برای گفتگوی حضوری و به ویژه پیش مشاور. بهشون بگو که اونموقع راجع به شرطشون حرف می زنید و تاکید کن که فعلا مسئله مرگ و زندگی شما اینه که سو تفاهم بوجود آمده رفع بشه . ( البته اس ام اس ها را با همون لحن عشقولانه بزن که فرشته یادت داد وگرنه لحن خشک و جدی من به درد لای جرز دیوار می خوره )
- - - Updated - - -
خوب تو این مدت کم انقدر نرم شدن خیلی خوب و امیدوار کننده هست.
فعلا نه قبول کن پیشنهادشو و نه رد، ایشون انقدر عصبانی و ناراحت هستند که بهشون بر میخوره خیلی راحت شما رو ببخشن، برای همین این شرط را گذاشتن که خودشون را توجیه کنند که اگر بخشیدمش در عوض نازنین هم مهریه شو بخشید ، یا مثلا انتقام کارش را گرفتم بعد بخشیدم. وگرنه فکر نکنم قصدشون طلاق باشه.
از نظر من شما بهش بگو که فرصتی بهتون بده برای گفتگوی حضوری و به ویژه پیش مشاور. بهشون بگو که اونموقع راجع به شرطشون حرف می زنید و تاکید کن که فعلا مسئله مرگ و زندگی شما اینه که سو تفاهم بوجود آمده رفع بشه . ( البته اس ام اس ها را با همون لحن عشقولانه بزن که فرشته یادت داد وگرنه لحن خشک و جدی من به درد لای جرز دیوار می خوره )
-
نازنین جان،
هنوز همون دختر ساده ای هستی که به خاطر سادگیت اشتباههای زیادی می کنی.
نمونه کوچیکش، شما لازم نیست رقم دقیق مهریه ات را اینجا بنویسی.
هر روز داری بخشی از زندگیت را توی یک تاپیک می نویسی. اون هم در تالار پرمراجعی مثل همدردی.
پس فردا یک مشکل دیگه واست درست می شه.
اینقدر راحت با همه در مورد همه چیز حرف نزن.
در مورد مهریه هم، اکثر محضرها در این حالت می گن که باید پدر دختر حضور داشته باشه تا مهریه را ببخشه ( من شنیدم ).
اگر مطمئنی می تونی بگی که چون من نمی خوام پدرم در جریان این مساله قرار بگیره، نمی تونم بهش بگم.
فکر می کنم بخشیدن مهریه، اون هم بدون اطلاع خانواده تون، کار درستی نباشه.
-
با سلام.مگه تو پشت تلفن گفتین بخشیدم واقعا بخشیدین؟!هر جور میتونین راضیش کنین که باهاتون حرف بزنه.با عرض معذرت داره ناز میکنه.همسرتون اس ام اس هاتون رو خوندن و میدونن که شما اشتباه بزرگی نکردین.حالا هم منتظر بهونه هستن که به قول سامان آروم آروم برگردن.
-
سلام نازنین جان
از مشکلی که برات پیش اومده متاسف شدم.
در مورد مسئله مهریه بنظر من قبول نکن.
اما خب مجبور نیستی به این زودی جوابشو بدی.
یه جورایی از زیر جواب دادن در رو تا رابطه تون بهتر بشه.
درضمن میتونی بهش پیشنهاد بدی نصف مهریه تو میبخشی.
چون شنیدم مهریه بیشتر از 110 تا حساب نیست دیگه.بیشتر هم باشه تا 110 تا رو قبول دارن.
پس اگه نصفش کنی بازم به حال تو فرقی نمیکنه اما شاید شوهرت آروم تر بشه.
بازم منتظر جواب کارشناسا باش.
موفق باشی
-
نازنین بانو
باز هم به اس های عاطفی ادامه بده .
اثر کرده و عاطفی شده . منم تأکید می کنم که شوهرت خیلی دوستت داره .
نازنین هیچ وقت به راحتی به کسی اونم شوهرت انگ بیماری نزن . پارنوئیاست یعنی چه ؟ باز هم یادت بیار حال خودت را وقتی او فقط آرنجش رو سپر کرد که فامیلش که داشت می افتاد
نیافته . تو قشقرق به پا کردی . ول نمیکردی . با اینکه بهت اینجا راهنمایی دادیم تا مدتها می گفتی هنوز ته دلم ناراحتم . چرا فلان کرد ، چرا بهمان گفت .
نازنین یه نمه خودخواهی ...... یادت باشه نکته از حرفهای قبلی من که گفته بودم پتانسیل خوبی برای زندگی خراب کنی داری و ...... از طرفی نقطه مقابلشم هست
یعنی استعداد خوبی برای عشقولانه کردن یک زندگی . بیا و این قسمت اول حرفم را جدی بگیر و مراقب غرور و دست کم گرفتن شوهرت باش چون همین موقع ها
اون پتانسیل مخربه فعال میشه . اما این بخش دوم را همیشه فعال نگه دار .
اشتباهت را خودت بپذیر و بپذیر این هزینه اش هست و شوهرت را متهم نکن که چرا ناراحت شده و ....
راستی اگر پارانوئیا بود که اس ام اسهات جواب نمیداد . او فقط خیلی عاشقته و نمیتونه تحمل کنه کس دیگری توجهش بهت جلب بشه .پرسیدم که آیا نامزد قبلیت هست برای این
بود که اگر شوهرت نمیدونه مواظب باش که ندونه که همون هست و موضوع پی گیری پلیس فتا را هم منتفی بدان . چون فقط باید بدونه استادت بوده . اگر بفهمه استادت همون نامزدقبلی
هست ذهنیتهای دیگه پیش میاد .
نازنین میتونی شوهرت را برگردونی ، شک نکن . فقط خوب به راه کارها گوش کن و وقتی هم برگشت خونه و اوضاع عادی شد . باز هم کار تموم نشده ها . اونوقت مهارتها باید بیای یادت بدیم .
تا ثبات پیش بیاد و موضوع فراموش بشه .
و اما مهریه :
بگو >>> الهی قربونت برم . من حاضرم جونمو برات بدم . بیا حرفهامو بشنو مطمئن باش صادقانه همه چیزو از من می شنوی . اگر دیدی به تعهدم و به عشقم و به مردانگیت که مهمترین
سرمایه زندگی منه پشت پا زده ام و کاری کرده ام که خلاف تعهد و وفاداری بوده تو میگی مهریه من جونمو برات میدم .
بگو >>> خدا نکنه دیگه منو نخوای ، از چشمت افتاده باشم . اینجوری بخوای ردم کنی . مطمئن باش بخوای ردم کنی جهیزیه ام را هم برات میزارم حتی لباس تنمم نمی برم و مهریه مانع
نمیشه از همه چیز میگذرم و میرم . بی تو اینا به چه درد من میخوره .
بگو >>> دلم یه هو یه جوری شده ، خیلی گرفته ، خیلی خیلی ..... به ذهنم رسیده نکنه واقعاً فکر طلاقی و مهریه را مانع می بینی و اینجوری میخوای من ببخشم و بعدش هم اقدام کنی ؟؟؟
بگو >>> نگران نباش مهریه مانع نمیشه . تو منو نخواهی مهریه میخوام چکار ، خودمم تحمیلت نمیکنم . دلشکسته و غمزده میرم .
بگو >>> و همیشه یادم میمونه که حرفمو نشنیدی ، متهمم کردی ، حکم برام صادر کردی و مجازات کردی بی آنکه من اجازه داشته باشم در دادگاهت حرفی بزنم .
بگو >>> چون دوستت دارم اینم تحمل میکنم . اما صادقانه مجازاتم کن . و از راه شرط بخشش مهریه وارد نشو . که نمیخوام ذره ای تصور کنم امیر من . عشق من ، کلک زد . میخوام وقتی
میرم از زندگیت بیرون از اینکه خاطره زیبای همیشگی ذهن و روح منی آرامش بگیرم و صبوری کنم و با غم فراقت بسازم .
بگو >>> خیلی دلم گرفته از وقتی این شرطو گذاشتی و اینجوری به ذهنم رسیده .
بگو >>> بی تو چقدر دنیا بی معنی میشه برام
نازنین اینها را آرام آرام و با همین ترتیبی که نوشتم در چند اس بفرست که هر اس طولانی نشه و منتظر بعدی بشه
نازنین هنرمندیتو باید به کار بگیری برای حس گرفتن . منی که دارم برات می نویسم کاملاً حس گرفتم و جملات به کمک همین حس به ذهنم میاد . تو هم باید با احساس واقعی
بنویسی . اینها عیناً باید حرف دلت باشه
این شعر را هم آخر سر بفرست :
وفایت با جفایت هردو نیکوست
تفاوت کی کند ، چون دارمت دوست
و متنهای عاشقانه پیدا کن . کوتاه ، در یکی دو جمله و سوزناک . متنهایی که عاشق در فراغ معشوقش درد میکشه و ..... بیار اینجا ارسال کن هرکدوم تایید شد بفرست .
نازنین اینو خیلی جدی و تاکیدی بهت میگم . هیچ فکر و تحلیل و بررسی منطقیی ای به ذهنت راه نده . فقط احساسات عاشقانه باش . فقط طلب شوهرت اونم
عاشقانه . عین یک عاشق دور از معشوقش که وصال می طلبه .
دور از جون همسرت ، تصور کن که تا چند وقت دیگه بیشتر مهلت این دنیا بودن نداره :
چه حسی بهت دست میده ؟
چقدر میخواهیش ؟
حس می کنی چقدر دوستش داری ؟
به ضعفهاش فکر می کنی یا به خوبی و قوتهاش ؟
این حس رو ازت میخوام .
به هیچ چیز جز عشق فکر نکن و این پیامها را بده . میخوام این حس منتقل بشه . میخوام امواج جذب بهش منتقل کنی .
وقتی اومد هم یادت باشه :
بعد از گفتن ماجرا و ...... از قضاوت عجولانه اش فقط عاطفی حرف میزنی ها . مثلاً بگو دلم گرفت از تصوراتی که هرچند نمیدونم در چه حدی بوده در باره ام کردی . دلم گرفت از اینکه فهمیدم توی این مدت میزان عشق و پای بندیم به تو زندگیمونو درک نکردی . دلم گرفت که هیچ سئوالی ازم نکردی . و بیشتر هم دلم برای حال خودت گرفت . خیلی غصه خوردم که چه حالی داری . چقدر تحت فشاری . فکرهای عجیب غریب می کنی و تصورات بد و نمیتونی به هیچ کس هم بگی .
دلم برای تنهایی هردوتامون ورنجمون بخاطر بی مبالاتی یه نفر دیگه سوخت . واقعاً این آدما چقدر باید تاوان پس بدن که اینجوری بین یه زن و شوهر رو به هم میزنند . چقدر حق به گردنشانه . به نظرت میشه بخشید اینجور آدما رو .....
لحنت و حالت بیانت و زبان بدنت مهمه :
لحن >>> ملایم ، صدای آرام و زیر و محزون ( حس بگیر . و از دل بگو )
زبان بدن >>> چشمها گاهی به پایین دوخته ، گاهی به جای دیگه ای ای خیره شده . و لحظاتی گذرا تلاقی چشمی . دستا را گره کرده یا در دست او گذاشته و حس نیاز به توجه و محبتش
را با فشار دستانش منتقل کردن . سر را در میانه صحبتها و کمی مکث و لحظه ای نگاه در نگاه ر برشنانه اش گذاشتن و ادامه حرف
و ...... بقیه اش را به خلاقیت خودت می سپارم
هم حسی و عاطفی حرف زدن و درد دل عاشقانه و .... اساس کارت باشه . اینا رو هم گفتم چون ممکنه ناگهانی بیاد و نتونی بیای از ما راهنمایی بگیری .
-
نازنین، شوهر شما هم مثل خودتون ساده هستند.
وگرنه هیچ مردی با خواندن یه جمله اینقدر سریع جبهه گیری نمیکند.
حرف شیدا خیلی ظریف بود، شما داری اینجا تمام جزئیات زندگیت رو تعریف می کنی، نمیگین پس فردا شوهرتون یا هرکس دیگه این سایت رو اتفاقی ببینه.
یادم میاد که تو تاپیک قبلیتون می گفتید که از شوهرتون سرتر هستید، اما شاید خدا با این قضیه خواسته بهتون چیزهایی رو بفهمونه.
فکر کنم حالا قدر شوهرتون رو بیشتر بدونید.
-
سلام نازنین خانوم
از این اتفاق ناراحت شدم
چیز خاصی برای گفتن ندارم مدیران و بچه ها لطف کردن همه رو گفتن
فقط بهتر تو این زمان شربت زعفران یا چایی های که الکالئید بالا دارن با بهار نارنج بخوری که اعصاب خودت آروم تر بشه که بهتر بتونی مشکل حل کنی
با توجه به نوشته ها تون در مورد همسرتون
بهتر تو اس ام اس های که میزنی لفظ قربونت بشم یا فدات بشم و حذف کنی چون مزاج و روحیات همسرتون در این شرایط نسبت به این دو واژه عکس عمل میکنه
و حس بازی کردن شما رو بهش القاء میکنه از لفظ های احساسی دیگه استفاده کن
در آخر
.... بدانيد كه خدا مولاى شماست، او مولا و يارىدهندهاى نيكو ست
الانفال آیه 40
-
منم با نظر جرجیس موافقم، گاهی ابراز احساسات نتیجه عکس میده.
فرشته مهربان طوری برای شما پست نوشتند که انگار شما قراره برای شوهرتون یک تئاتر عاشقانه اجرا کنید.