با مکر و بی معرفتی زنم چکار کنم؟

سلام دوستان ممنون از نظراتتون toojih عزيز واقعا متوجه حرفاتون نشدم به نظر شما دليل كارهاي من چي بوده؟ مگه نه اينكه زندگي يه جاده دو طرفست؟ ميگن زن ومرد شريك زندگي هم هستند. غم شادي داشته ها و نداشته ها. منم زندگيمو بر اين پايه بنا كردم . آيا كار اشتباهي كردم؟ منم مثل خيلي جووونها آرزوي يه زندگي گرم و پر محبت و سرشار از اعتماد ومعرفتو داشتم. در جواب خانم آبان دخت بايد بگم خانمم نسبت به مادرش تميزتر و فعالتره هميشه ميگفتم به عمت رفتي.اما شما دوستان به عنوان خانم واقا كدوم خصوصيت را براي ادامه يه زندگي مشترك لازمتر ميدونيد؟ كمكم كنيد تصميم بگيرم مخم ديگه جواب نميده! در مورد پيشنهاد مديريت همدردي بايد بگم بهش گفتم بيا همه چيزو فراموش كنيم. از صفر شروع كنيم. يه زندگي بسازيم بر پايه اعتماد محبت معرفت. اما قبول نكرد و گفت فقط اگه شرطامو قبول كني ميام.1 -سر كار نميخوام برم كه با اين كار ميخواد فشار مالي رو روم بيشتر كنه 2- بچه دار نشيم چون ميدونه من عاشق بچه هستم3- از اون خونه بلند بشيم چون بارها گفته من از خانوادم دورم تو هم بايد دور باشي4- يه خونه بخري و 6 دانگ به نام من بزني كه دليل اين كارشم معلومه. پس اين خانم افتاده رو دنده لجبازي و دنبال زندگي نيست. اين نظر منه. ممنون ميشم نظر شما سروران گزامي را هم بدونم.

ببین آقای فراسو من که اومدم برای خودم تاپیک زدم اولش حرف دلمو زدم و گفتم ما چند سال بدون مشکل با هم زندگی کردیم اما یهو همه چی بهم ریخت با تلاش دوستان و فکر کردن منطقی خودم فهمیدم نه همچین هم بدون مشکل نبودیم یه کم و کاستی هایی من داشتم یه جاهایی قدر شوهرمو ندونستم و خیلی چیزای دیگه
اون مشکلاتی که می گفتی مثل همه زن و شوهرا بوده مهمتریناش چی بوده خواهش می کنم یه کم بیشتر فکر کنید .

بچه نمی خوام؟

مگه می شه آدم بی دلیل بچه نخواد. پس شما باید بری از گوگل بچه دانلود کنی؟

شما هم بگو من شرطهات را قبول ندارم و دیگه نه تماس بگیر نه کاری به کارش داشته باش.
خودش زنگ می زنه کوتاه می آد.

شرطهاش خیلی خطرناک است.
بچه نمی خوام.
خانه شش دانگ به نامم بزن.
بعد هم می ذارم می رم. جمله آخر را یادش رفته بگه.

zendegi movafagh عزيز صحبت شما كاملا متين.اصلا مادر من هميشه به اين خانم نيش و كنايه ميزدن! پدرمم كاملا از عروسش متنفر بود! حالا خوب شد! اما توجه كنيد تمام اين خانمهايي كه وارد اين سايت ميشن براي حل مشكلشون دارن تلاش ميكنن نه فرار. ايا فرار راه حل مناسبيه؟ بارها ديدم در مورد نيش و كنايه كارشناسان عزيز نظر دادن كه يه گوشتون در باشه يه گوش دروازه. يا اگه از كسي بي محبتي ميبيني شما به محبت كردن ادامه بده و حتي بيشترش كن. من واسه چي اين وقت شب اينجام؟ ميخوام خودمو گول بزنم؟ صحبت يه زندگيه. مطمئن باش اگه مورد حادي بود حتما ميگفتم. زن من واسه حفظ زندگيش تلاش نكرد. مايه نذاشت. اصلا مهرشو ميكرد 14 سكه. به نظر شما الان كه گذاشته اجرا چندتاشو ميتونه بگيره؟بخدا اگه روي سكه رو ببينه! پس ميتونست و نكرد. منو زخمي اعتماد كرد اونوقت انتظار عاطفه داشت؟بله گفت من محبت ميخوام گفتم محبت دادني نيست بايد كاري كني كه طرفت صادقانه دوست داشته باشه نه اينكه گداي محبت باشي!

- - - Updated - - -

شما خانم محترم. ميتوني رو زندگيت قيمت بذاري؟ رو عمرت؟ واقعا چقدر واسه اعتماد و معرفت تو زندگيت احترام قائلي؟ خودتونو بذاريد جاي من و صحبت كنيد. اگه خداي ناكرده يه دختر با برادر خودتون اينكارو بكنه بازم اين طور قضاوت ميكرديد؟ من تو زندگيم هيچي كم نداشتم. خونه ماشين پول . فقط و فقط آرامش نداشتم. به خدا كارگرهايي زير دستم كار ميكنن كه ماهي 300-400 حقوق ميگيرن مستاجرن اما شادن خيلي وقتا بهشون حسوديم ميشه. درمان اين درد ها خلاصه ميشه تو سياست زندگي چه مرد چه زن. اما به نظر من در مورد آرامش در زندگي اين هنر و سياست زنو بيشتر ميطلبه.

من می خوام سوء تفاهم نشه .. ببینید من اول خودمو مثال زدم اگه تاپیک مشکلاتمو بخونید متوجه می شید مسائلی که حتی فکرش رو هم نمی کردم رو زندگیم تاثیر گذاشته بود و شرایط خیلی سختی داشتم و همین الانم دارم تاوانشو پس می دم

- - - Updated - - -

به خاطر همین می گم بیشتر دقت کنید

- - - Updated - - -

وگرنه ما که همدیگرو نمی شناسیم که بخوایم بگیم این مدلی نوشتین که بهتون حق بدن یا ندن
ما می دونیم شما برای حل مشکلتون اومدین اینجا

خانم zendegiye movafagh تاپيك مشكلات شما رو خوندم خيلي ناراحت شدم. ياد يه ضرب المثل افتادم ميگه ناراحت اين بودم كه كفش ندارم اونوقت يكي را ديدم كه پا نداشت. باور كنيد اگه من و زنم جاي شما و همسرتون بوديم همون شب اول زهر خورم ميكرد!:) بخدا جدي ميگم. زن من 1000 بار منت جهازشو سر من گذاشت اما من كش نميدادم خيلي دوست داشتم بدونم اگه ازم خيانت ميديد چكار ميكرد؟ شما خانم فهميده اي هستي و قطعا ميتونيد راه حلي واسه مشكلتون پيدا كني.لااقل بخاطر دختر كوچولوتون. خيلي صبوري كرديد.اما يه مورد جالب يادم افتاد. باورتون ميشه تابحال زنم از من معذرت خواهي نكرده! يعني هميشه من مقصر بودم. بالاخره با اين كارا منم ميتونستم بگم داره واسه بقاي زندگيش تلاش ميكنه. تنها موردي كه به نظر من كوتاه اومد و بارها زد تو سرم اين بود كه من بخاطر تو از خانوادم دور شدم. البته فكر ميكنم همين امروز فرداست كه با مامور بياد دنبالم:(

ممنون از لطفتون .. نمی دونم چی بگم ولی اگر کسی از شوهرم تو این چند ماه می پرسید خانومت چطور بود مطمئنم می گفت اون هیچ کاری برا زندگیمون نکرد و با قدرت بیان فوق الاده ای که داره همه منو مقصر می دونن حتی خودم
شاید به خاطر همین مقایسه هاست که هی می گم نزدیکتر شید حرفای دل اونم بشنوید ... هی می گم شاید 1درصد چیزی باشه که اطلاع نداشته باشید

- - - Updated - - -

امیدوارم همسرتون قدر زندگیشو درک کنه و برگرده سر خونه زندگیش
آرزوی موفقیت دارم براتون

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط farassoo

در مورد پيشنهاد مديريت همدردي بايد بگم بهش گفتم بيا همه چيزو فراموش كنيم. از صفر شروع كنيم. يه زندگي بسازيم بر پايه اعتماد محبت معرفت. اما قبول نكرد و گفت فقط اگه شرطامو قبول كني ميام.

---

لطفا بیشتر دقت کنید، مدیر همدردی پیشنهادش این نبود که شما نقل کردید بلکه ایشان گفته اند:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

با سلام
پیشنهاد می دهم
شما برای بازسازی زندگیتون ، شرطی را برای او بگذارید که منفعت هر دو شما لحاظ شود.
به او بگویید که هر دو حضوری برای چند جلسه با مشاوره خانواده ای صحبت کنید و تمرین و کارهای خواسته شده او را انجام دهید. اگر وضعیت بهتر شد می توانید به این زندگی امیدوار باشید.
و اما اگر او نخواهید یا نیاید مشاوره، یعنی انگیزه ای به ادامه این زندگی ندارد. لیکن اگر تمایل به این زندگی داشته باشد اما مشکلاتی از طرف شما ببینید از این نظر استقبال کرده و پا پیش می گذارد.

---

این تاپیک از ظرفیت مجاز عبور کرد ه است

جناب farassoo

به راهنمایی مدیر همدردی خوب توجه کنید و به کار ببندید