-
سلام خوبی من برعکس تو ترم اول عاشق نبودم بلکه اون عاشق بود همش درگیر اذیت کردن تو دانشگاه بودم منم مشکل توردارم پسره ازهمه نظربامن سازگارهست ولی من تاالان باهاش حرف نزدم الان که ترم 5 هستم وخیلی برام سخته چون باهمه حرف میزنه ولی به من که میرسه فقط نگاه میکنه همین
-
myself ممنون که وقت گذاشتی
تجربه هارو شنیدم...خوندم و آگاه هستم...
چرا باید فراموش بشه؟!...چرا نشه یه خاطره ی خوب؟! که وقتی یادتم میفته عذابت نده...
مثل خیلی چیزای دیگه ای که دوس داری...منم دوسش دارم مثل طبیعتی که دوس دارم...
دیگه هیچ توقع و انتظاری از دوس داشتنم ندارم...
موقعیتارو رد نمیکنم...دلیل نمیشه دیگه کسیو دوس نداشته باشم...!
چرا فراموش کنم؟!...چرا اونقدر قوی نشم که وقتی چیزیو که دوسش دارمو بهش نمیرسم واسم فرقی نکنه؟!
اگه اینطوری باشه هرچیو دوس داشته باشم ولی بهش نرسم زندگیمو یه مدتی مختل کنه...
گفتم که...دوس داشتن اون باعث شد خودمو بهتر بشناسم...این برام خیلی باارزشه...
-
من با نظر دوستان موافقم و مخصوصا با سناریو های asemani.
و اینکه میگین طرف به شما هم علاقه داره ولی اقدامی نمی کنه دو حالت داره :
1-اینکه عقلش کار می کنه و می دونه که تا شرایط ازدواج نداشته باشه نباید اقدامی بکنه! و احساسات خودش و یه نفر دیگه رو جریحه دار کنه! (گیرم که خیلی هم دوستون داشته باشه!)
2- اینکه اصلا نمی دونه ممکنه چه مشکلاتی براش پیش بیاد و منتظر فرصت هستش تا به شما نزدیک بشه!
الان انتظاری که دارین اینه که این رابطه شروع بشه و ببنین که بعدا چی پیش می آید! (که اگه طرف حالت 1 باشه غیر ممکنه! ) گیریم که این کار شد و این رابطه به شکل دوستی صورت گرفت! (که تجربه من و دوستان نشون می ده که اشتباه این کار، این اشتباه و تو تکرار نکن) تو دوتا فرض غلط داری
1- اینکه هدفت اگه از این رابطه ازدواج نیست پس چیه؟! دوست داری مارک دار بشی بعدا فرصت های بهترت رو از دست بدی؟ یا چی ....؟! (اینو در نظر داشته باش که اگه این رابطه به جایی ختم نشه بیشتر واسه تو مشکل زا می شه نه اون پسر) که اگه هم ازدواجه (مسلما هم برا خانوما همین طوره!) خودتم خوب می دونی که شرایطش رو ندارین و چندین سال وقت لازمه مخصوصا برا اون آقا!!
2- اینکه می گی احساستم و کنترل می کنم و این حرفاااا (مطمئن مطمئن باش اگه این رابطه رو شروع کنی تو بیشتر احساساتی می شی چون دختری و طبیعتت اینه!) گیریم اصلا اینطوری هم نشد و شما تونستین احساسات رو کنترل کنی (باور کن نمی تونی چون مشخصه دفعه اولته و از الانم دوستش داری)! انصافه سر هیچی احساسات یه نفر دیگه رو تلف کنی و کلی آسیب روحی بهش بزنیی؟! حالا طرف یکم اهل انتقام گیری باشه می دونی با اسم دوست داشتن می تونه چه بلا هایی سرت بیاره؟! (... و اینکه سر احساسات از دست رفته خیلی از خوب ها بد میشن...!)
خییییلیییییییی خوش بینانش این می شه که طرف شرایطش واسه ازدواج جور باشه که تو این حالت هم اگه فرصت پیدا کرد و جلو اومد بهتره که ببرین رو مسیر رسمی و خواستگاری و آشنایی زیر نظر خانواده ها!
اینجا کسی برات تصمیم نمی گیره فقط از روی تجربه خودش ادامه قصه رو پیش بینی می کنه! حالا خودت هدفت رو مشخص کن و تصمیم بگیر که چی صلاحته!
-
سلام شروین ممنون بابت راهنماییت
حرفاتو قبول دارم
ولی فامیلامون تقریباً همشون اینجوری ازدواج کردن...الانم خوشبختن...
چند سال با هم دوست بودن بعدشم ازدواج کردن...
الان اینا اشتباه کردن؟!
به دو طرف بستگی نداره درست یا غلط بودن این دوستیا؟
نمیتونم قبول کنم همه ی این دوستیا اشتباهن!چون مثالای نقضش پره دوروبرم...
-
اگه فکر می کنی می تونی با مشکلات مسلمی که به خاطر کم بودن سنتون از قبیل کم تجربگی، نظر های مختلف خونواده ها، بی کاری،سربازی رفتن اون پسره، بی پولی اولیه، عوض شدن نظرتون، فرصت هایی که ممکن از دست بدین و هزار تا مسئله دیگه که احتمالا پیش می یاد (و خودت خوب تر می دونی) کنار بیاین و مدیریت کنید و بتونید بمونیید! بسم الله... اصلا چرا دوستی !!
تو که میگی تو فامیلمون مرسومه، پس خونوادتم قبول می کنن که از سن کم با هم باشین! یه کم بهش پا بده بیاد جلو! بیین اگه اونم مثله تو و می تونه کنار بیاد با این مسائل از همون اول زیر نظر خونواده ها بعد مدت کمی آشنایی (مثلا 1 ماه) با هم باشین و بعد دیدن که می شه؛ یه صیغه مهرمیت هم واسه این که تضمینی باشه بینتون و گناه و گیر دادن های قانونی براتون پیش نیاد و دستون باز باشه واسه شناخت بیشتر بینتون بخونید! (شبیه همون دوستی که تو میگی ولی یه کم رسمی تر...) و این طوری تا وقت عقد دائم با هم باشیین! (البته اینم بگم لازم نیست کل فک و فامیلتون در جریان باشن فقط خونواده هاا)
از نظر دینمون هم ازدواج با سن کم سفارش شده و از الان دیگه کارای بچه گونه رو میزارین کنار با اشتیاق بیشتر می چسبین به زندیگیتون
ولی باز می گم به شرط اینکه مطمئنی بتونی و بعدا هوایی نشین!! مخصوصا شما که دختر هستین و شرایطتون واسه ازدواج زود تر جور می شه تا یه پسر هم سن خودت!
این که دوستان می گن اشتباه و فلان منظور دوستی مخفیانه و بی هدف هستش که الان اکثر دوستی های جامعه مون اون طوریه! و این جا کلاس ریاضی نیست که یه حکم کلی با مثال نقض رد بشه! روابط روابط انسانی هست واصلا نمی شه گفت همیشه این طوری درسته یا غلط ...!
ولی خوب، خود همینم نسبتا راهی بود که من خواستم برم ولی به دلایلی به جایی نرسید و سرانجام آنچنان خوشی هم نداشت!
خواهشا هوشیار باش .... و به احساسات خودت و اون طرف که به احتمال زیاد دفعه اول هر دو تونه که یه رابطه عاطفی خواهین داشت شدید احترام بذار! اشبتاه دیگران رو که اومدی اینجا و می بینی دوباره تکرار نکن!
-
عاطفه عزیزم همیشه عشق اول توی زندگی رنگ و بوی متفاوتی داره و شیرینیش سالها اثر گذاره :43:اما با اینحال میخام یه ذره جلوترتو پیش بینی کنم که شما این اولین تجربه تون محسوب میشه پس احتیاط خیلی لازمه و در آینده ناخود آگاه وقتی قضیه جدیتری واست پیش بیاد اونو با این مقایسه میکنی
این پسر رو دوست داشته باش اما دلبندش نشو توی ذهنت براش یه قسمت وا کن و خودت رو در کنارش معنا کن
ضمنا این احساس بهم دست داده که شما خیلی دختر مهربونی باید باشین:72:
-
شروین بیا بزن :))...(شوخی کردم)
حتماً از راهنماییات استفاده میکنم و عاقلانه تصمیم میگیرم...خیلی ممنون
- - - Updated - - -
سلام salar61 ممنون بابت راهنماییت
همه ی تلاشم واسه اینه که اشتباه نکنم...
ممنووون شما لطف دارین :)...
-
این تاپیک فول ظرفیت شده
راهنمایی های لازم و مفیدی در این تاپیک به عاطفه داده شده و ان شاء الله که به کار بگیره و نتیجه خوبی بگیره .
موفق باشی عاطفه