-
هی داری چشت سر هم اشتباه میکنی اینطوری ادامه بدی هیچی از رابزه نمیمونه
بعد یه این همه مدت جوابتو داد
نباید عصرش دوباره زنگ میزدی
اصلا اصلا نباید تلفنی باز بحث میکردی
بحث و صبحت راجع به اختلافات باید حضوری و اونم تو محیط آروم باشه
یکم منطقی باش دختر
داری هی خرابترش میکنی ها
هی میگی ازش شناخت داری
اما به نظرم هیچ شناختی بش نداری
-
میدونم نباید میذاشتم تلفنی سر این قضیه صحبت میکردیم. متاسفانه دلش انقد گندست که نه زنگ میزنه و نه میاد. یعنی میگید دیگه من تماس نگیرم باهاش؟ یا بعد چند روز تماس بگیرم و بدون یادآوری چیزی حرف بزنم؟ با سرد بودنش و بی میلیش برا حرف زدن چکار کنم؟ یا اسمس بدم که پشیمونم و بهم فرصت جبران بده؟ لطفا بگید بهترین کار تو موقعیت الانم چیه؟
-
بهترین کار صبره
صبر کن
و بزار از طریق خانواده ها مساله پی گیری شه
اگه صحبت تلفنی میکنی در حد احوال پرسی و قرار حضوری گذاشتن باشه
-
سلام خانمی پریشون عاشق.
عزیزم تایپیکتو خوندمو یاد جوونیام افتادم...(البته الان 21 سالمه ولی یاد اوایل ازدواجم افتادم)
نظر من طبق تجربیات زندگی خودم اینه که همسرت ازت ناراحتنو میخوان تنبیهت کنن.اما تو با زنگ ها و ابرازهای متفاوتت(یک بار گله میکنی ازش،یک بار عذرخواهی میکنی...)نمیذاری که به هدفش برسه!!!!!!
اون میخواد به این اطمینان برسه که:تو تنبیه شدی و به اندازه کافی پشیمونی وحس کنی در حقش اشتباه بزرگی کردی،اون دلش میخواد تو خودتو کامل مقصر بدونی و اذیت باشی از اشتباهت.هربار هم که یکم نرمتر میشه تو ازش گله میکنی و دوباره روز از نو روزی از نو.
من اگه جای تو بودم دیگه زنگ نمیزدم تا یک زمانی مثلا تا ده روز اگه اون هم زنگ نزد تماس میگرفتم و بدون گریه و لابه و احساس ضعف،با اعتماد به نفس کامل میگفتم که من اشتباهمو کامل فهمیدم و میخوام جبرانش کنم و از تو کمک میخوام تا بهم راه جبرانو نشون بدی،به هیچ وجه هم هیچ چیزی رو تقصیر اون ننداز و هرچی گفت باهاش همدلی کن و سعی کن احساسشو باهمه وجودت درک کنی.این مدت هم روی احساست مثل یک زن قوی مسلط باش و برای استحکام زندگیت اونو کنترل کن.
مشاور من بهم میگفت برخی آدمها مثه همسر تو اصلا نباید تحت هیچ شرایطی ازشون انتقاد کرد و ازشون ایراد گرفت.باید با محبت و صبر در مسیری که میخوای راه ببریش ، شاید همسر شما هم همینطور باشه.
انشاالله که موفق باشی عزیزم
-
مظلوم دارم واست دعا می کنما :323:، مشکلت حل شد بیا بگو چی کار کردی
-
خب عزیزم اصلا نظر منو خوندی یا نظرات دیگران
می گی کسی رو ندارم راهنماییم کنن این همه راهنمایی ......فقط باید دقت کنی و صبر داشته باشی و انجام بدی
نماز بخون از خدا کمک بخوا اینقدر ناامید نباش
- - - Updated - - -
فکر نکن تنهایی و فقط تو این مشکلاتو داری ...شوهر منم با پدرم تماس نگرفت روز پدر و من خیلی خیلی خیلی ناراحتم ... باور کن مشکلات وخیم تر هم هست اما مشکل تو راه حل ساده ای داره
اونم اینه که به خودت مسلط باشی و با صبر و رفتار خوب و خوش زندگیتو یکنی
-
اشتباه شما اینه که به روش زمانی که دوست دخترش بودی داری عمل می کنی.
کاری ندارم اون زمان روشت درست بوده یا نه. شاید برای نوع رابطه تون روش مناسبی بوده.
اما این آقا الان همسر شماست. دوست پسرت نیست که هی می گی شاید با یکی باشه، شاید دیگه نیاد.
عزیزم شما الان ازدواج کردید. رابطه طولانی قبل از ازدواجتون باعث شده که درست متوجه شرایطت نباشی.
تماس نگیر. هیچ مدلی. از اول تاپیک همه بهت گفتند و شما گوش نکردی و گوشیش را با اس ام اس هات بمباران می کنی بعد می آیی می گی چیکار کنم؟
بهترین کار چیه؟ تماس بگیرم؟ زنگ بزنم یا برم در خونشون؟
هیچـــــــــــی
هیچ کاری نکن.
صبر کن تا اولین قدم از سمت اون باشه.
صبر کن ببین چیکار می کنه.
-
مرسی که منو تنها نمیذارید دوستای خوبم . نظرات همه رو چندین بار میخونم و سعی میکنم تا جای ممکن عملی کنم. البته من خودم برداشتم از کاراش نظر شمیم الزهرا ست و دلمم میخواد واقعا همینطور باشه. دیگه باهاش تماسی نگرفتم جز اینکه اسمس تبریک روز مرد که تو محتواش اونو حامی زندگیم دونستم بهش دادم دلیور شد و فقط جواب داد که خیلی ممنون اس ام اس قشنگی بود. که فکر میکنم به حالت تمسخر اینو گفته باشه نه اهمیت به حرف دلم. میدونم که الان خیلی به خودش داره می نازه و غرور کارش و به پول رسیدنش اونو گرفته چون آدمای بی جنبه و ندید بدیدی هستن و تو خونواده ای که همه بیکارن، استخدام شدن ینفر و استفاده از مزایای دولت براشون کلی جلوه کرده. اینارو نمیگم که فک کنید از بدبینیمه گفتم که بدونید دلیل این کاراش بیشتر از ناراحت بودن از کارام، سرخوش بودن و نیاز نداشتنش به منه.
پدرم میخواست با یکی از اشناهاشون که روز خواستگاری با مادرش اومده بود و مثلا حرف زن اونا بود و احتمالا تو جریان کارای الانشون هم هست تماس بگیره و بپرسه منظورشون از این کارها چیه،ولی من گفتم این کارو نکنه فعلا چون میدونم هدف اونا همینه که ما بیفتیم دنبالشون و بگن ما حرف جدایی رو پیش کشیدیم و همه چیو به نفع خودشون تموم کنن. مطمئنم یکسالم بگذره اون نمیاد و تماسی هم نمیگیره. نمیدونم بذارم بابام با خودش یا اون خانم تماس بگیره یا قبلش من راهکار شمیم رو چند مدت بعد عملی کنم و اگه نتیجه نداد به پدرم بگم برا تماس؟
-
نه!خودت باید مشکلتو حل کنی! یعنی چی هی بگم بابام...... این در مردها خیلی احساس بدی ایجاد میکنه
-
میدونم که الان خیلی به خودش داره می نازه و غرور کارش و به پول رسیدنش اونو گرفته چون آدمای بی جنبه و ندید بدیدی هستن و تو خونواده ای که همه بیکارن، استخدام شدن ینفر و استفاده از مزایای دولت براشون کلی جلوه کرده. اینارو نمیگم که فک کنید از بدبینیمه گفتم که بدونید دلیل این کاراش بیشتر از ناراحت بودن از کارام، سرخوش بودن و نیاز نداشتنش به منه.
واقعا دوسش داری یا دنبال یه فرصتی که ازت معزرت خواد ؟؟بگه بهت نیاز دارم ؟؟
اون پیام دلتو می گیره و می فهمه
سعی کن اول واقعا دوسش داشته باشی ....بعد رفتارهات . گفتارت رنگ و بوی دیگه ای می گیره و شوهرت هم می فهمه
و خواهش یه مدت زنگ نزن اس نده صبر کن و خوش برخوردی فراموش نشه