-
ممنون از راهنماییاتون .در مورد مشکل اول که دارم رفت و امدم رو به منزل مادرم کم می کنم فعلا از هر روز به یه روز در مون چون به نظرم تدریجی بهتره.در مورد مشکل دوم اگه بخوام بهتر بازش کنم شوهرم میگه تو خودت می دونی من الن هر کسی رو ببخشید لخت کنی بیاری جلوم نگاهم نمی کنم(البته ازون غلوها بود:199:)اینا روهم فقط به خاطر عوض شدن جو می گم بعد موقع خلوت به من میگه فکر کن من مرد دیگه ای هستم بیشتر لذت ببری .من از این اینطوری برداشت می کنم که چون از لذت من اونم بیشتر لذت می بره اینطور میگه.چون فقط در مورد خودش نمیگه به منم میگه تو فکر کن من یکی دیگهم که بیشتر لذت ببری.در این صورت باید نگران باشم:confused:
-
شاه تب خانم : بنظرم تو بايد اينها رو به فال نيك بگيري منظورم اينه كه بد به دلت راه نده و زياد خودتو نگران نكن شوهرت دوراني هست كه ميخواهد چيزهاي خاص را تجربه كنه و از زناشوييتون لذت ببره اگر مخالفت نكني هميشه دوام نخواهد داشت بعد از مدتي عادي ميشه و فراموش ميكنه و شايد راه جديدي به ذهنش برسه؟؟
من فكر ميكنم ايشون صحنه هايي را تماشا كرده يا تصور كرده و ميخواد اون صحنه هارو با تو داشته باشه و تو را به نهايت تحريك و احساس و اوج و حشر و ارگاسم برسونه و ببينه و از اوج لذت تو خودش هم لذت ببره چون مردا به اين بيشتر اهميت ميدن كه زنشون را تا حد نهايت به اوج برسونن . احتمالاًعكس العمل تو ضعيفه و احساس ميكنه نميتونه ارضايت كنه بابا نشونش بده راحت باش همراهي كن تا خودت براش فانتزي و بهترين جلوه كني؟؟ باشه
-
-
ممنون اقای حسین 40 منم با شما موافقم نباید زیاد حساس باشم.
زندگی موفق جان فعلا که خبری نییست خونه مامنمم میرم ولی هر روز نه این روزا پیش امده که هر روز برم امروز و دیروز رفتم دیروز به شوهرم گفتم غروب بیا بریم دور بزنیم گفت من وقت نمی کنم برو خونه مامانت ولی غروب امد با خواهرم اینا رفتیم بیرون رابطش با خواهرم خوبه دیروزم که من نمی خواستم برم خونه مامانم گفت زنگ بزن به خواهرت تنهاست گناه داره با هم برید خونه مامانت .البته توی این شکراب شدن رابطش با مامانم مامانمم بی تقصیر نیست حالا یه روز سر فرصت میام و تعریف می کنم.
-
سلام
خوبه که اوضاع داره بهتر میشه.حالا جدا از مسئله خانوادت رابطه دو نفره تون چطوره؟
سعی کن که تقویتش کنی.مثلا یه بار که اون با خواهرت اومد بیرون یه بارم بهش بگو دوست دارم این هفته با هم بریم بیرون ،دو تایی.هر وقت که خودت گفتی،چون شما وقتت کمه...
و همینطور به تدریج بهش ثابت کن اون اصله و تو کارات حتما باهاش مشورت کن و یه جورایی اجازه بگیر.اگه میتونی تو کاراش کمکش کن،بذار حس کنه کنارشی.
-
سلام ریحان جان اوضاع بهتر نشده همونطوری هست که بوده.فقط شای توی این تاپیک کامل توضیح نداده باشم می خوام یه موضوع جدید ایجاد کنم که کامل بگم که شاید ریشه همه اینا باشه ولی نمی شه موضوع جدید ایجاد کنم چیکار کنم
-
-
ریحان جان برو تاپیک عمل مادر و عکس العمل شوهر
-
سلام چه خبر ؟ چی کار کردی
-
[QUOTE=shahtab;267074]یه چیز دیگه هم هست همسرم موقع نزدیکی همیشه می گه بیا تو فکر کن من یکی دیگه هستم منم فکر کنم تو یکی دیگه هستی .حالا براش هم مهم نیست چه کسی می خواد الکی فقط در حد اسممون رو عوض کنیم یا افراد واقعی مثل خواهر و عمه و خاله و... نکه فقط برای خودش بخواد برای منم می گه فکر کن من مثلا داییمم یا هر کس دیگه می گه اینطوری ببخشید ها بیشتر حال میدده.منم در این مورد باهاش برخورد نداشتم و سر سری ردش کردم و مخالفتی نکردم .حالا سوالم اینه که باید برخورد من درباره این خواسته شوهرم چه جوری باشه باید مخالفت نکنم یا بکنم؟:frog:
دوستان عزیز سوالی از دوستانی دارم که در جواب این پست حرفها و رفتارهای این زوج رو تایید کردن.
آیا زن و مردی که در حین نزدیکی دوست دارن شخص دیگری رو در ذهنشون مجسم کنن آیا این کار رو نوعی بی عفتی نمیدونین؟ آیا احتمال نداره که زوجین با این رفتارها واقعا دوست داشته باشن که در واقعیت هم با آن اشخاص رایطه داشته باشن؟
بنده این کار رو البته به نظر شخصی خودم نوعی بی حیایی و بی عفتی میدونم.