-
RE: خشونت شدید شوهرم 2
من کم کم دارم به یه نتایج بدی میرسم ... چون بیشتر از یک ماهه عضو این تالار شدم اما غیر از همراهی دوستان خوبی که پیدا کردم هیچ کارشناسی برام مطلبی نذاشته. غیر از یه بار که به علت طولانی شدن بسته شد. فکر میکنم این 2 تا تاپیک رو خوندن ولی با توصیفاتی که از زندگیم کردم نظرشون اینه که قضیه درست بشو نیست و باید جدا شم ... ولی از اونجایی که تو این تالار کسی رو به جدایی سوق نمیدن ترجیح میدن کلا مطلبی نذارن.
ولی من میخوام باز هم تلاش کنم فقط برخورد صحیح رو نمیدونم.
-
RE: خشونت شدید شوهرم 2
:162:
من کماکان منتظر راهنمائی ام....
از همسرم خواستم حداقل یک هفته با من هیچ تماسی نداشته باشه تا بتونم تو این مدت بفهمم چطور بهترین برخوردو داشته باشم اما ...
باز هم منتظر میمونم تا سری به این تاپیک بزنید
-
RE: خشونت شدید شوهرم 2
سلام به همه دوستان خوبم.
من 2-3 روزی رفتم تهران. مجبور بودم به خاطر پروژه ام برم. این چند روز پیش دوستام بودم و یکم روحیه ام بهتر شد. وقتی میرفتم دانشگاه از جلو خیابون خونه مون رد میشدم. خیلی احساس بدی داشتم. احساس تنفر به همسرم نبود. غم سنگینی بود که ...انگار اون خیابون لعنتی آخر دنیاست. دلم هوای خونه رو نمیکرد اونم بعد از 2 ماه ! دلم هوای شوهرمو نمیکرد...چندبار وسوسه شدم با هماهنگی صابخونه ام برم تو خونه (کلید دارم) که شاید یه چیزایی دستگیرم بشه نمیدونم...موادی...چیزی...ولی نرفتم. نخواستم...نشد...نمیدونم.
الانم برگشتم. قبل از رفتن شوهرم اس.ام.اس داد و خواهش کرد حالا که پذیرفته اشتباه کرده بیاد که فقط منو ببینه خیلی دلتنگه و از این حرفا.. ولی من گفتم نه. گفتم چون احساسی ندارم خاطره بدی میشه. گفتم یه مدت زنگ نزنه اس.ام.اس نده ...قبول کرد.
اما حالا یه خواهشی دارم. میخوام راهنماییم کنین که چطور میتونم با کارشناس ها مثلا آقای sci ارتباط بگیرم؟
میتونم حق عضویت رو بپردازم یا این امکان برای اعضای عادی وجود نداره؟
و اگه امکان داره با داشتن حق عضویت میتونم با ارسال پیام و ایمیل برای ایشون یا سایر کارشناسها یا آقای مدیر
همدردی خواهش کنم به مشکلم رسیدگی بشه؟
من خیلی خیلی خیلی به مشاوره نیازمندم. میترسم اگه حالا که همسرم اینقدر پشیمون و دلتنگه برخورد صحیحی
نداشته باشم دیگه برای هر تصمیم صحیحی دیر بشه. پس لطفا بهم بگید چطور از کارشناس ها مشاوره بگیرم؟
از saharjavid عزیز ممنونم که لینک های مربوط به من رو تو تاپیک نگار گذاشت و همینطور از نگار خانوم. حالا هم اگه
ممکنه راهنماییم کنین چطور زودتر با کارشناسها در تماس باشم.
-
سلام. در هر خانه ای دعوا وجود داره
خانواده ها ی ما از سر دلسوزی و فرزندشان.کارهایی انجام میدهن که به ضرر بچه ها هست.ادعوا
ها رو وقتی به نتیجه نرسیدی وبعد از صحبت با مشاوره به خانواده بگیم بهتره.اما دوستم طلاق بهترین راه نیست . مطمئن باش از تنها بودن کتاب خوندنم هم خسته د میشی کلمه ای کاش را هرروز برای خودت میکنی
فرصت به خودت و همسرت بده نمی تونی با هاش بحرفی. بنویس همه چیز رو بدیها خوبیها کمیت ها و انتظارات رفتار با خانواده خودت همسرت.....بهش بده. خودت هم ی برگه بردار درباره خودت چه خوبیهایی برای همسرت کردی چه کار باید انجام بدی و....ببین کجای کارت اشتباه بود و درست به همسرت هم بگو بنویسه به تو بوشته بده.
خانوادهه ها هم باید احترامشونو گذاشت اما رابطه در حد دوری دوستی باشه دیگه مجرد نیستیم. همه اتفاقات رو بگیم.
موفق باشی.
-
سلام
تقریبا هر 2 تاپیکتون رو دیدم . شما اینجا اومدین تا حستون فروکش کنه و آروم بشین یا تصمیم درست بگیرین؟اول تکلیف خودتونو مشخص کنین بعد
نماز خوندن کجا و همسرو زدن کجا؟
تصمیم درست رو بعد از حرف زدن با کارشناس بگیرین . زندگی و گذر عمر توجیه سرش نمیشه قاطعیت میخواد.اگه منظورتون درد دل بوده که اون قضیه اش جداست
-
سلام دوستان .
ضمن تبریک سال نو... از مدیر محترم همدردی تقاضا میکنم این تاپیک را ببندند.
با تشکر .
-
سلام گل آراي عزيز
سال نو شما هم مبارك
نمي خواي از نتيجه تلاشت ما رو مطلع كني و بعد اين تاپيك رو ببندي؟
-
سلام صبا جون. میخواستم یه تاپیک جدید باز کنم با یه عنوان جدید اما بهتره نتیجه رو تو همین تاپیک بنویسم.
بعد از 3 ماه و اندی و پیش اومدن کلی اتفاق همسرم اومد دنبالم و برگشتم اما نه به تنهایی به اتفاق خونوادش که مدتی خونه ما موندن. تو این چند ماه جلسات مشاوره میرفت به تنهایی و الان در حال پیاده کردن چیزاییه که یاد گرفته :) مثل اینکه کسی پیدا شده که نجاتش بده به مشاورش اعتماد داره و مطمئنم اگه مشکلی پیش بیاد اول میره سراغ اون. من برگشتم به همون خونه اما خبری از استرس نیست فعلا...
همه چی آرومه :) ... میخوام یه تاپیک جدید باز کنم و از دوستان بخوام کمکم کنن که شرایط رو کنترل کنم به 2 دلیل. اول اینکه هم من هم شوهرم هم کل خانواده میدونیم که اگه یه بار دیگه اتفاق ناگواری بیفته بی درنگ جدا میشیم چون تو این 4 ماه همه داغون شدن. و دوم اینکه فکر میکنم اگه یه مدت طولانی مثلا چند ماه آرامش برقرار بشه خود به خود شرایط ثبات میگیره و زندگی روال منظمی میگیره...پس به کمک و راهنمایی همه !!! نیازمندم.