RE: كمك - با مردی متاهل رابطه دارم و نمی توانم زنش رو تحمل کنم
امیدوارم از عواقب راهی که توش پا گذاشتی مطلع باشی
بدونی بازی کردن با زندگی یک زن دیگه چه مجازاتی برات داره
بدونی حتی یک درصد هم ازین رابطه خیر نمیبینی
بدونی اگه الان زندگیشون جهنم شده یکی از اصلی ترین علتهاش حضور مستقیم شخص شماست!
من کسی رو میشناسم که دو سال با یک مرد زن دار بود ، البته فقط با تلفن ، یعنی حتی یکبار هم با هم بیرون نرفتند ، بماند که زندگی اون زن بدبخت چه جهنمی شد اونهم با یه بچه .... میفهمی؟ بچه ! اونها بچه دارن
بعد از دوسال این خانم وجدان درد گرفت و جدا شد و ارتباطشون به صفر رسید.
الان دوسال هم ازون جدا شدن میگذره و این خانم خودش با کسیه. همیشه عذاب وجدان داره
میگه هروقت آرش (آرش دوست الانشه) به کسی نگاه میکنه هروقت دلمو میشکنه حس میکنم دارم تاوان پس میدم
همیشه میترسم یک روزی بهم خیانت کنه ، اصلا مطمئنم که یک روزی باید درد خیانت رو تجربه کنم چون خودم اینکار رو با کس دیگه کردم
مسلما این رابطه هیچ سرانجامی برای شما نخواهد داشت. غیر از تبعات بالا که ممکنه با آبروریزی هم قاطی بشه و افتضاح تر بشه
RE: كمك - با مردی متاهل رابطه دارم و نمی توانم زنش رو تحمل کنم
حتي نبايد يه ثانيه ديگه هم بموني!
آخه دختر مگه ميشه؟
ميگن بعد از يه رابطه ٦ماه حداقل بايد با رابطه بعدي فاصله داشته باشه!
حالا من نميفهمم چطور ميخواي مثلا صبح با اين آقا باشي،ظهر تموم كني باهاش،شب خواستگار بياد!
عقل و منطق هم به خدا خوب چيزيه!آخه فكر كن،چه جوري ميشه؟؟؟؟
اين يه بعدشه!
بهتره زودتر تمومش كني كه اون مرد هم لااقل واسه بهتر كردن زندگي بچه ش يكم تلاش كنه.
زودتر تموم كن كه زودتر به خودت بياي و زندگيتو بازبيني كني و واسه آينده ت برنامه بريزي.
زودتر خودتو از اين وضعيت بكش بيرون
معلوم نيست فردا همين تصميم رو داشته باشي.ممكنه اون موقع باز احساسات بهت غالب بشه و بگي نه نميتونم و نميخوام جدا شم!
شايد تا اون موقع آبروريزي شد كه تمام آينده تو به باد بده
زودباش دختر
به خودت بيا
RE: كمك - با مردی متاهل رابطه دارم و نمی توانم زنش رو تحمل کنم
عزيزم چطوري صيغه کردي؟؟
مگه ميشه اينطوري بدون اجازه پدرت صيغه کني؟؟
هر گناه و عذاب وجدان رو بذار کنار اصلا زنش هم رواني مريض بدبخت با اون کاري نداريم
شما بخاطر گناه کبيرتون بايد عذاب وجدان بکشين
تروخدا خواهش ميکنم خودتون رو مسخره دست اون آقاي بي وجدان نکنيد
خانواده شما يه روز اينرو ميفهمن دليلش رو هم ميدونين که از کجا ميفهمن
چرا اينکارو با خودت ميکني من دارم از عصبانيت منفجر ميشم
RE: كمك - با مردی متاهل رابطه دارم و نمی توانم زنش رو تحمل کنم
مینا خانم این ره که تو میروی به بی آبرویی و تباه شدن آینده ات ختم میشه هر چی هم جلوتر بری بدتر میشی علاوه بر قطع ارتباط به صورت فوری (چون تدریجی تداوم نداره) باید توبه هم بکنی از ته قلبت و در پیشگاه خداوند و از این به بعد بیشتر مراقب عفت خودت باشی.سست نباش و تمامش کن دیگه هم از این اشتباهات نکن.
RE: كمك - با مردی متاهل رابطه دارم و نمی توانم زنش رو تحمل کنم
حالم بد شد از خوندن این تاپیک،فقط پستای اولشو خوندم.
بدم میاد از از زنا و دخترایی که میرن سراغ مردای متاهل
بدم میاد از مردایی متاهلی که میرن دنبال زن و دختر دیگه ای
چرا آخه با زندگی مردم بازی میکنن
حالم بده
میدونم این پستم حذف میشه ولی...
RE: كمك - با مردی متاهل رابطه دارم و نمی توانم زنش رو تحمل کنم
واقعا که این تاپیک به شدت عصبیم کرده
مینا خانم اصلا میخونی بچه ها چی بهت میگن ؟!! اصلا برات مهم هست دارن وقت میزارن راهنماییت
میکنند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
سوالت چیه ؟!! اومدی این جا که بهت کمک شه یا ..
فکر کنم همه ی بچه ها به طور کامل و جامع راهنماییت کردن
و عواقبشو بهت گفتن !! خود دانی ..
اصلا هم برای من قابل قبول نیست که شما ساده هستین اصلا .. منم هم سن و سال شما
برام باور نکردنیه .. :163:
بهت میگن داری زندگیه اون خانم و خودتو خراب میکنی .. تازه میگی باهاش ... نداشته باشم :163:
RE: كمك - با مردی متاهل رابطه دارم و نمی توانم زنش رو تحمل کنم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فکور
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mehran21
کدوم مسخره دست آقای بی وجدان؟! این خانوم در کمال سلامت عقلی تن به این رابطه دادند!
آقا مهران در نظر داشته باشید که اون آقا بیش از 8 سال از این خانم بزرگتر هست و بنابراین میشه اسم این کارشو دغل بازی و فریب گذاشت به هر حال آدم با گذشت زمان راه و چاه زندگی بهتر دستش میاد و برای بعضی آدما دانستن این راه و چاه در جهت خلاف هست از جمله برای این آقا
اما این خانم الان بعد چند سال ارتباط با اون آقا تازه 20 سالشه یعنی هنوز عقلانیت تو زندگیش به حد کافی وارد نشده
بعضی از والدین تجربیات دیگران و خودشونو در اختیار بچه ها میذارن و در نتیجه خیلی از دخترا تو سن 20 سالگی هم به درجه ای از عقلانیت رسیدن که بتونن ارزشهای خودشون رو حفظ کنن و امیال و غرایزشون رو کنترل کنند ولی ظاهرا در مورد این خانم والدین هم کم کاری کردن
اگه این خانم هم الان 28 سالش بود بحث فریب و ... مطرح نبود با اختیار خودش راه خلاف رو انتخاب کرده بود الان با عدم آگاهی عدم نظارت والدین و عدم تجربه به این وادی وارد شده
مینا خانم این ره که تو میروی به بی آبرویی و تباه شدن آینده ات ختم میشه هر چی هم جلوتر بری بدتر میشی علاوه بر قطع ارتباط به صورت فوری (چون تدریجی تداوم نداره) باید توبه هم بکنی از ته قلبت و در پیشگاه خداوند و از این به بعد بیشتر مراقب عفت خودت باشی.سست نباش و تمامش کن دیگه هم از این اشتباهات نکن.
خانم ها زودتر به بلوغ عقلی می رسند. یک دختر خانوم 20 ساله از بلوغ عقلی یک مرد حدود 25 ساله برخوردارند. نهایت اختلاف غقلی این دو نفر 3 ساله. کم به این خانوم احساس بازنده بودن بدین. بگذارید بفهمه اشتباه کرده و مقصر هم بوده در این اشتباه! مردهای متاهل اگر دخترانی که به هم جنس خودشان خیانت می کند را نبینند غلط نمی کنند به هرزگی و خیانت وعیاشی تن بیاورند!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فکور
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mehran21
کدوم مسخره دست آقای بی وجدان؟! این خانوم در کمال سلامت عقلی تن به این رابطه دادند!
آقا مهران در نظر داشته باشید که اون آقا بیش از 8 سال از این خانم بزرگتر هست و بنابراین میشه اسم این کارشو دغل بازی و فریب گذاشت به هر حال آدم با گذشت زمان راه و چاه زندگی بهتر دستش میاد و برای بعضی آدما دانستن این راه و چاه در جهت خلاف هست از جمله برای این آقا
اما این خانم الان بعد چند سال ارتباط با اون آقا تازه 20 سالشه یعنی هنوز عقلانیت تو زندگیش به حد کافی وارد نشده
بعضی از والدین تجربیات دیگران و خودشونو در اختیار بچه ها میذارن و در نتیجه خیلی از دخترا تو سن 20 سالگی هم به درجه ای از عقلانیت رسیدن که بتونن ارزشهای خودشون رو حفظ کنن و امیال و غرایزشون رو کنترل کنند ولی ظاهرا در مورد این خانم والدین هم کم کاری کردن
اگه این خانم هم الان 28 سالش بود بحث فریب و ... مطرح نبود با اختیار خودش راه خلاف رو انتخاب کرده بود الان با عدم آگاهی عدم نظارت والدین و عدم تجربه به این وادی وارد شده
مینا خانم این ره که تو میروی به بی آبرویی و تباه شدن آینده ات ختم میشه هر چی هم جلوتر بری بدتر میشی علاوه بر قطع ارتباط به صورت فوری (چون تدریجی تداوم نداره) باید توبه هم بکنی از ته قلبت و در پیشگاه خداوند و از این به بعد بیشتر مراقب عفت خودت باشی.سست نباش و تمامش کن دیگه هم از این اشتباهات نکن.
خانم ها زودتر به بلوغ عقلی می رسند. یک دختر خانوم 20 ساله از بلوغ عقلی یک مرد حدود 25 ساله برخوردارند. نهایت اختلاف غقلی این دو نفر 3 ساله. کم به این خانوم احساس بازنده بودن بدین. بگذارید بفهمه اشتباه کرده و مقصر هم بوده در این اشتباه! مردهای متاهل اگر دخترانی که به هم جنس خودشان خیانت می کند را نبینند غلط نمی کنند به هرزگی و خیانت وعیاشی تن بیاورند!
RE: كمك - با مردی متاهل رابطه دارم و نمی توانم زنش رو تحمل کنم
دوستان میدونم اشتباه کردم میدونم گناه کردم مارو یه نفر صیغمونو خوند.گفتن رضایت پدر اصل نیست.من تو خانواده ای بزرگ شدم که برای هیچی حق انتخاب نداشتم.همش بهم بی اعتماد بودن. بیش از حد بهم حساس بودن و هستن.میگم شوهر میخام نیاز دارم میگن باید 30 سالت بشه تا بزاریم ازدواج کنی!من باید چکارکنم؟من قبلا یکبارشکست عشقی خوردم و بخاطرش خودکشی کردم.از شکست دیگه میترسم.قبلا اونقدرفشار عصبی روم بود که حالم بد میشد امپول ارام بخش میزدم وتا 3 روز خاب بودم اما بعد از اشناییمون دیگه اونجوری نشدم دنیا رو نو و شاداب میبینم..من خانوادم نمیزلرن با دوستام رابطه داشته باشم.محدودم به خابگاه و دانشگاه.هرجا میرم دزدکیه..خسته شدم ازین زندگی..فقط بااونه که مشکلاتم یادم میره.
RE: كمك - با مردی متاهل رابطه دارم و نمی توانم زنش رو تحمل کنم
سلام
یادمه قبلا هم یه تاپیک یه زنی زده بود محتواش یه جوری بود که بعضیا شک کردن سر کاریه یا واقعی؟
به هر حال باید فرض رو بر این گذاشت که واقعیه.
شب یلدا اقوام خونه ما بودن..خیلی خوش گذشت.. ..خوب.گفتیم و خندیدیم.وقتی میخواستیم بخوابیم حدودای ساعت 6 دخترشون اومد بام حرف زدن.
فامیل نزدیکمه.یه سال ازم کوچیکتره.نه خیلی ساده است نه هیچی.
در جریان رابطش با یه مرد بودم.یه مرد که گفته بود مطلقه است.یه مردی که رابطش با این دختر کمتر از رابطه تو و اون مرده نیست.یه مردی که زنگ میزد گریه میکرد واسه این دختر.اسم دختره مثلا مینا.
صبح تا شب ، شب تا صبح حرف میزدن و لاو میترکوندن.
دقیقا 5ساله با همن.و از اول بهش وعده ازدواج داد.گفت میام.بذار شرایطم جور بشه.بذار ال بشه.بذار بل بشه.الان بعد 5 سال تازه فهمیدیم نه تنها طلاق نداده زنشو و فقط رابطشون شکر اب بوده بلکه با چندتا دختر دیگه رابطه جنسی داشته.و شاهکارا و هنرنماییهاشونو تو رختخواب و بیرون عکس گرفته بودن که اتفاقی فهمیدیم و عکساشونو دیدیم.
نمیتونم بگم مینا چه حالی داشت.میلرزید و گریه میکرد.از اینکه چطور 5ســـــــال تونسته اون اتفاقات رو ازش پنهون کنه و بدتر بازیش بده.تازه مرده زیر بار نمیرفت و حاشا میکرد تا بلاخره با سند ومدرک قبول کرد.و خیلی جریانات دیگه.
میخوام بگم مردا هر چی که باشن نمیدونم چرا اما ته قلبشون یه تعهد عجیبی به همسرشون دارن.که این خیلی خوبه.
بلاخره دیر یا زود التهاب و هیجان رابطه شما میخوابه و توئه دست نیافتنی میشی دست یافته ومعمولی.
من کاری ندارم اون مرده چه جور ادمیه و این حرفا فقط میگم ادم باید حواسش به خودش باشه.با سر تو چاه رفتن هم یه راه حله.اما جلوی ضرر رو گرفتن هم یه راه حله.
خوبه به راه حل دوم هم فکر کنی.
اما در مورد میل جنسیت هیچیت نمیشه.انقد زن و دختر هست که تنها شدن و تحمل کردن.
یه مدت که از قطع رابطت بگذره وابستگیت از بین میره.
اما بکارت.
خوب دو راه داری.یا راست و حسینی قضیه رو به طرف مقابلت بگی.یا ترمیم.
اصراری به هیچ کدوم از این دو تا ندارم.تصمیمگیری با خودته.
اما مهمتر از قضیه جسمی قضیه روحته که وابسته شدی.باید با گذشت زمان حل بشه.
بله جدا شدن سخته.عذاب اوره..دردناکه..اما به ارامش بعدش می ارزه.به دغدغه نداشتن.به روشن ومعلوم بودن اینده.به شخصیت داشتن و خیلی چیزای دیگه.
اگه صرف رابطه بهت مزه کرده خوب همه جا اسمون یه رنگه..شوهر بعدیت هم میتونه این حس رو بهت بده.یا هر مرد دیگه ای مثل همین اقا.
اما ارامش.یه زندگی راحت..و از همه مهمتر امنیـــــــــــــــــت.فق و فقط تو ازدواج رسمی هست.
همیشه 20 تا سی ساله نمیمونی.به بعد هم فکر کن.
و به وقتی که حتی اگه با این مرد ازدواج کردی قبح رابطه خارج از خونه براش ریخته و به هزار دلیل راست و دروغ میتونه بره سراغ زنهای دیگه.و به این فکر کن که توممکنه همیشه بترسی که نکنه بره.
بازم تصمیم با خودته.
خیل طولانی شد دیگه.
موفق باشی
RE: كمك - با مردی متاهل رابطه دارم و نمی توانم زنش رو تحمل کنم
میدونم کارمون نمیشه....میدونم نمتونیم رسمی بشیم..دلم میخواد تمومش کنم اما از بعدش وتنهایی میترسم.من هیچ دوستی ندارم.اون واسم دوست و شوهر وتفریح وهمه چیزه..امیدوارم درک کنید چی میگم.دیدم بهش مثل یه زن با شوهرشه.اونم ب دید زنش یهم نگاه میکنه.و سعی میکنه عدالتو بین ما رعایت کنه.اما رسیدگیش به من بیشتره تا زنش.چون زنشو فقط مادر بچهاش میدونه و منو همدمش.من احساس میکنم اونقدرعشق بینمون هست که من بتونم رو خودم کار کنم که بازنش کنار بیام.اما خانوادم مخالفن.من ازتون راهنمایی میخوام که مرحله به مرحله بهم بگید چطوری رفتارکنم و تموم بشه.نه اینکه سرکوفتم بزنید.خودم میدونم همه کارام اشتباه بودن و راه خراب رفتم نیازی نیست شماها بهم یاداوری کنید.
منظورم سکس نیست.چون اونقدر تحمل دارم که بتونم خودمو کنترل کنم.منظورم نیازهای عاطفیمه.نیاز به اینکه یکی دوستم داشته باشه یا یکیرو دوسداشته باشم
منظورم سکس نیست.چون اونقدر تحمل دارم که بتونم خودمو کنترل کنم.منظورم نیازهای عاطفیمه.نیاز به اینکه یکی دوستم داشته باشه یا یکیرو دوسداشته باشم
الان دیگه رابطش با زنش واسم بی اهمیت شده و اصلا واسم مهم نیست که چکارمیکنن.فکرمیکنم علاقم کم شده.اما چون فصل امتحاناته نمتونم یهو جدابشم .چون نمتونم درس بخونم.میخوام بزارم بین دوترم رابطم رو قطع کنم .ببینم چطور میشه.