چکار کنم که همسرم صدمه کمتری ببیند (قصد جدایی به خاطر ظاهر خانمم)

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط bivojdan

ولی این سرکوفتها مشکل منرو حل نمیکنه. راه حلی که من بهش رسیده بودم جدایی بود فقط توی نحوه اون مشکل داشتم که از شما کمک خواسته بودم و اکثر شما گویا با نادیده گرفتن این سوال نظرتون بر اینه که وقتی اینکار بخواد بشه نحوه اش دیگه فرقی نمیکنه. تاثیر بدش رو میزاره و دیگه کم و زیاد نداره که حالا بخوایم توی این مورد با سیاست رفتار کنیم.

---

نحوه بیان قضیه طلاق : لحاظ کردن صداقت در گفتار و عملتون (فقط همین )
مثل
>>من از ظاهرت خوشم نمیاد ، به همین خاطر می خواهم طلاقت بدهم
>> تو موقعیت خوبی برای ازدواج داشتی ، واسه همین اومدم خواستگاری ات ، ولی الان به دلم نمیشینی ، به همین خاطر می خواهم طلاقت بدهم
>> تو زن قوی ای هستی ، ولی من از با تو بودن بیزارم ، می خواهم طلاقت بدهم


دیدی کاری نداشت ، مطمئن باش خانومت یک ثانیه هم تعلل نمی کنه ،مثل آب خوردن از زندگیت میره بیرون و پشت سر خودش رو هم نگاه نمی کنه

:305: منتها

=== توجه توجه ===
همون جوری که موقع خواستگاری ، با وجود اینکه ایشون به دل شما ننشسته بود ، اما عقدش کردی و همسرت شد و الان داری تاوان اون روش غلط را لمس می کنی

همین جوری هم باید تبعات تصمیم طلاقت رو هم بدهی ،
تبعتاتی که دوستان در پست هاشون کم و بیش اشاره هم کردند
====
الان هم دوستان نمی گویند برو بنشین و بسوز و زندگی کن
نمی گویند برو طلاقش بده و برو با یکی دیگه که باب میلت هست ازدواج کن
نمی گویند پس وجدانت کوش و چرا عاطفه نداری
نمی گویند برو چشمت رو همه چیز ببند و عشقولانه زندگی کن

بلکه می گویند راه و روش درست ،
زندگی کردن
درست رفتار کردن
درست تصمیم گرفتن
را یاد بگیر

===================
اگر اون موقع خواستگاری هم می اومدی می گفتی ، این خانوم موقعیت خوبی داره ، ال هست ، بل هست ، ولی به دلم نمیشینه می خواهم ازدواج کنم و سئوالم این هست که با وضعیت " به دلم نمیشینه " چه جوری باید کنار بیام
دوستان همین پست ها را به شما می گفتند ... نه تشویقتون می کردند به اینکه ازدواج کنید ،که بعدا همه چیز عادی می شود
و نه تشویقتون می کردند به قطع کردن یکباره همه مراحل

بلکه بهتون می گفتند به خودتون زمان بدهید و روی خودتون کار کنید
نه به ازدواج ادامه دهید و نه قطع یکباره
بلکه شما را سوق می دادند به دانستن اینکه
روش تصمیم گیری تون غلط هست و باید روی اون قسمت کار کنید
اون وقت شما هی می گفتید من تصمیم رو گرفتم می خواهم ازدواج کنم ، خانواده ام گفتند مورد خوبی است ، عالی است ، بعد از ازدواج همه چیز عادی میشه ، و سئوالم از افراد تالار در مورد نحوه کنار اومدن با قضیه " به دلم نمیشینه "هست و در این خصوص راهکار می خواهم


پس بهتر هست ، در حال حاضر روی خودتون کار کنید نه اینکه پشت سر هم تصمیم بگیرید!

دوست عزیز تو یه تایپیکی ازتون خوندم مهریه سنگین کردید. بهتره بنشینید و به زندگیتون بچسبید. راه های ایجاد علاقه مجدد را تمرین کنید.
و اما به عنوان ی نظر شخصی اگه میخواهید دوباره واسه ایجاد علاقتون کار کنید ی مدت از هم دور شید و مثل دوران دوستی که دختر و پسر تمام تلاششون را میکنند تا دل همدگر را بدست بیارند باشید. اصلا فکر نکنید بدست آوردیدش، فکر کنید نداریدش(چون واقعا هم نداریدش!) اس ام اس های عاشقانه که حال و هوای اوایل آشنایی را رایتان ایجاد کند و... باور کنید شعله های علاقه زبانه خواهد کشید،باور کنید.ولی در این مدت رابطه زناشویی به هیچ وجه نداشته باشد.از دیدن فیلم های پورنو و شرکت در مراسم مختلطو خدایی نکرده خودارضایی بشدت پرهیزکنید تا عطشتون نسبت به این دوستتون که دارید [undefined=undefined]واسه دوباره شناختنش و دوباره زندگی کردن باهاش تلاش میکنید معطوف بشه. من حسم میگه شما دارید با گشتن تو تایپیک های این سایت و دیدن مشکلاتی که مردم باهاش دستو و پنجه نرم میکنند دارید یکمی متفاوت تر نگاه میکنید. آقای بی وجدان که نمیدونم اسم واقعیتون چیه اگه الان با خوندن جملات من ی حس لرزش و گرمایی را در ته دلتون دارید حس میکنید(یک انرژی مرموز) الان وقتشه که از پای سیستم بلند شید و ی دوش بگیرید. در اولین فرصت خانومتون را به یک رستوران ببرید و باهاش در مورد راه کاری که عرض کردم صحبت کنید بعدشم تلاشی برای دوباره دیدن،دوباره عاشق شدن و دوباره شروع کردن، شروع کنید. :310:

بی وجدان عزیز این همه راهنمایی بهت شده و هنوز حرف خودت رو می زنی....

اینکه شما دوست دارید همسرتون به دلتون بشینه اصلا بد نیست حق طبیعیه شماست
ولی اینکه کسی که به دلتون نشسته رو عقدش کردید و با آبروش و احساس خودش و خانوادش بازی کردید خیلی بده (اونم به خاطر درشت اندام بودن که چیز ی نیست که بشه پنهان کرد و از روز اول عیان بوده که این خانم درشت اندامه و مثل بعضی موارد نیست که بگید وای روز اول نفهمیدم بعدا فهمیدم ) خیلی بده.

خوب به نظر من نگران اون دختر نباش
به تو چه که می خواد زیاد صدمه ببینه یا کم
تو که بدون داشتن علاقه به ایشون فقط واسه شرایطش عقدش کردی....
تو که با وجود نداشتن ی درصد مهر 1365 تا سکه مهرش کردی.....مهری که به اندازه ی سکه 10 تومنی هم وجود نداشته .
دیگه چیکار دار ی که چه قدر صدمه می بینه از طلاق...

نگران اون نباش
اون دختر قویه موفقه و شرایطش عالیه و از همه مهم تر خدای بزرگی داره
خدایی که شاهد این بی انصافی که در حقش شده هست.


نگران اون 1365 تا هم نباش...
هزار راه رفته و نرفته وجود داره و اسه ندانش قسط بندی کردنش و ........در ضمن طبق قوانین جدید گویا فقط تا ی سقفی از مهریه واجبه و بقیشو اگر استطاعت داشتید واجب میشه....


نگران این چیزا نباش ولی واسه خودت به شدت نگران باش برای خودت که تو این سن نتونستی تصمیم درستی بگی و از هول شرایط عالی افتادی تو دیگ ،نگران باش و رو شخصیت خودت کار کن .

با توجه به مبلغ مهریه و شرایطی که از خودتون گفتین شما شرایط طلاق را ندارید.
پس چرا چند وقت به راه های دیگه که دوستان اشاره کردند فکر نمی کنید.
اصلا اگه این خانوم و اخلاقیات را هم در نظر نگیریم و فقط دنبال یه راه حل برای بهبود شرایط شما باشیم، با تمرکز بر روی طلاق هم مشکل شما حل نمی شه.
از یک طرف مصرانه می گید که این خانوم را نمی خواهید و برای تغییر احساستون هم نمی خواهید کاری کنید.
از طرف دیگه هم که می گید شرایط طلاق دادن ایشون را ندارید.
خوب برادر من این جوری که نه راه پس داری نه پیش.
شما با دادن مهریه و عذر خواهی شاید بتونید کاری کنید که ایشون کمتر صدمه ببینند. (اگر دقیقا منظورتون از عنوان تاپیک همین سوال باشه فکر کنم جواب دادم.)
اما
اگه منظورتون اینه که چی کار کنم که بگه مهرم حلال جونم آزاد اون یه بحث دیگه است.
که جواب این سوال را اینجا پیدا نمی کنید.
ببخشید پیش داوری می کنم ولی موقعیت شما و اصرارتون باعث شد چنین استنباطی بکنم.

از همگی ممنونم به خاطر اینکه صادقانه سعی کردین به من و زندگی ام کمک کنید. براتون آرزوی سعادت و شادکامی در زندگی دارم.
:72:

خانم فرشته مهربان،
جمع بندی من از نظرات دوستان به صورت زیر است:
1- سعی کنم معیارهای دیگه به غیر از به دل نشستن رو برای خودم بزرگ کنم تا بتونم زندگی ام را ادامه دهم.
2- با همسرم صادق باشم و بهش بگویم دوستش ندارم و طلاقش بدهم.
3- به همسرم بگویم چون من خیلی نقطه ضعف دارم به دردش نمیخورم و طلاقش بدهم که البته دور از صداقت نیز نیست.
با توجه به مهریه سنگین همسر من، راهکار شماره 3 را شروع کرده ام که ایرادش اینه که باید کمی همسرم را به بازی بگیرم و اذیتش کنم. امیدوارم خداوند از گناهان این بنده بی وجدانش بگذره.
از شما و همه دوستان متشکرم. برام دعا کنید.

بازهم قضیه مهریه حل نمیشه که!:311:

دوست عزیز ..
بازم اشتباه داری میکنی..
با توجه به مهریه سنگین همسر من، راهکار شماره 3 را شروع کرده ام که ایرادش اینه که باید کمی همسرم را به بازی بگیرم و اذیتش کنم. امیدوارم خداوند از گناهان این بنده بی وجدانش بگذره.

چرا اذیتش کنی..؟؟ صادقانه بهش بگو بریم توافقی جدا شیم و من مهریتو نمیتونم بدم عزیزم . من نمیخوام صدمه ببینی و واقعا زندگی ایندت برام مهمه .. بگو تو لیاقت بهترین ها رو داری پس بیا عاقلانه جدا شیم و به خوبی و خوشی تمومش کنیم.

اگرم میخوای زندگی کنی یه راه هست که اونم باید عشق و علاقت رو بذاری کنار و با زندگیت کنار بیای که کار سختیه

تا جمع بندی جلو می آیی اما عمل گرایی نداری .....


عمل گرا شو و زندگی را تجربه کن و بهای تجربه ات را بده .

با رویکرد فکری و احساسی تو

یا استخوانت می شکند . یا استخوان دیگری را می شکنی . یا هر دو استخوان هایتان می شکند .


به هر حال بهتر از هیچ کار نکردن است !

فک میکنم راهنمایی ها کامل بود..
ولی یه نکته به کارشناسا و دوستانی که راهنمایی میدن..
با توجه به تجربه خودم میگم راهنمایی کارشناسا و دوستان اینجا خیلی با مشاورین حضوری متفاوته به چند دلیل :
1- موضوع بحث کامل باز نمیشه.
2- قضاوت ها اصولا یک طرفه است.
3- معمولا مشکلات افراد ساده تر از اونچه هست وانمود میشه .

واسه همین دوستان اینجا میان و بیشتر قصد درد دل دارن . از کارشناسا تقاضا دارم از طولانی شدن تاپیک ها ناراحت نشن چون این دوستانی که مشکل دارن وقتی کسی اینجا براشون مینویسه خیلی ارامش میگیرن .